(1)
بابى است در بيان چيزهائى كه جامه و بدن را نجس مىكند و چيزهائى كه نجس نمىكند چون مشتمل بر هر دو است.
(كان امير المؤمنين (صلوات الله عليه) لا يرى فى المذي وضوء و لا غسل ما اصاب الثّوب منه)(2)
از حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله عليه) منقول است كه حضرت امير المؤمنين (صلوات الله عليه) مذى را سبب وضو نمىدانست و واجب نمىدانست كه جامه كه بر او مذى ريخته باشد بشويند هر چند بسيار باشد و سند اين حديث قويست و جمعى ضعيف مىدانند و ليكن مؤيد همين مضمونست احاديث صحيحه و كالصحيحه بسيار هم در آن كه سبب وضو نيست و هم در طهارت آن و حق همين است و اللَّه تعالى يعلم.
(و روى انّ المذي و الوذي بمنزلة البصاق و المخاط فلا يغسل منهما الثّوب و لا الاحليل)(3)
و در روايتى واقع شده است كه مذى كه از ملاعبه و دست بازى بعد از نعوظ و برخاستن ذكر مىآيد، و وذى كه عقيب بول و منى مىآيد بمنزله آب دهان و آب بينى است نه جامه را از آن مىشوند و نه ذكر را.
و همين مضمون در احاديث صحيحه و حسنه كالصحيح از زراره و محمد بن مسلم و بريد بن معاويه، و زيد شحام، و عمر بن حنظله و غير ايشان از حضرت امام محمد باقر و حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله عليهما) وارد شده است به اسانيد بسيار و آن كه جامه و بدن را از آن نمىبايد شست مگر بواسطه