كه در چنين جامه بخوابم و اگر زمستان باشد باكى نيست چون عرق كمتر مىكنند و اگر عرق كنند كراهت دارد.
(و من [او متى] عرق فى ثوبه و هو جنب فليتنشّف فيه اذا اغتسل)(1)
يعنى هر گاه جنب عرق كند در جامه نجس نمىشود آن جامه و بدن را از آن جامه بعد از غسل خشك مىتوان كرد چون عرق جنب پاكست و بر اين مضمون حديث صحيح زراره وارد شده است. و احاديث بسيار در طهارت عرق جنب وارد شده است.
(و إن كانت الجنابة من حلال فحلال الصّلاة فيه، و إن كانت من حرام فحرام الصّلاة فيه)(2)
يعنى عرق جنب مطلقا پاك است اما اگر جنب از حلال باشد نماز در آن جامه مىتوان كرد، و اگر جنب از حرام باشد به آن كه زنا يا لواط كرده باشد يا دست بازى به نامحرمى كرده باشد و محتلم شده باشد و امثال اينها پس نماز در آن جامه حرامست.
و جمعى از علما در اين حكم متابعت صدوق كردهاند، و جمعى نسبت به صدوق دادهاند كه او عرق جنب از حرام را نجس مىداند اما اين عبارت ظاهرش آنست كه پاك است اما نماز نمىتواند كرد.
و محتمل است كه حديثى به او رسيده باشد و وجهها از جانب صدوق گفتهاند كه صدوق به آن راضى نيست مثل آن كه در احاديث صحيحه وارد شده است كه زانى در وقت زنا مؤمن نيست، و دزد در وقت دزدى مؤمن نيست و هم چنين اصحاب كباير تمام پس چون مؤمن نيست عرقش نجس خواهد بود.
و صدوق فرق مىكند ميان مؤمن و مسلم پس اگر از ايمان در رود از اسلام در نمىرود و آخر چه خصوصيت به زانى خواهد داشت مىبايست قايل شود به نجاست عرق همه اصحاب كباير و چه خصوصيت به عرق دارد و كجا صدوق نجاست گفته است.