و مراد از آن ستارههايى است كه در اول شب ظاهر مىشوند و در آخر شب غروب مىكنند و چون آن مختلف مىشود اولى آنست كه هر هفته يك مرتبه نشان كنند و ستارههاى ثوابت اگر چه خود حركت ندارند بحسب ظاهر اما به اعتبار حركت آفتاب آنها نيز مختلف مىشوند و همين كه ثوابت ستاره را در يكسان نشان كردند در همه سالها به آن نسبت است چون حركت ثوابت محسوس نمىشود و اگر ستارههاى سيّاره را نشان كند اكثر اوقات ملاحظه آنها مىبايد كرد و چون حركت جدى و فرقدان كمتر است بهتر محسوس مىشود چون در شبانه روزى يك دور حركت مىكند پس از وقتى كه برابر يكديگرند تا وقتى كه يكى از اينها بالا رود و ديگرى به زير شش ساعت مىشود و اگر در ميان باشد به آن نسبت كه از حساب مىكنند با حساب ساعات شب در هر فصلّى نصف شب خوب ظاهر مىشود و اين معنى از تجربيات است و به تجربه بديهى مىشود و علم بهم مىرسد در غالب اوقات و اگر مشتبه شود اندك زمانى كه مىگذرد يقين مىشود و اللَّه تعالى يعلم.