مقتدين رو بقبله و ترجيح جانب ايشان از جهة كثرت ايشان است و محتملست كه زايد بر آن اين معنى نيز مراد باشد كه مىبايد همگى رو به واعظ كنند و نظر او به جانب متّعظين باشد تا فيوض قدسيّه كه از مبدأ فيّاض بر قلوب هر يك از ايشان رسد تعدّى به ديگران كند كه اگر بر واعظ فايض شود بر ايشان نيز فايض شود و اگر أولا بر متعظى به سبب زيادتى قابليت فايض شود فيض از او به واعظ رسد و از واعظ بما بقى و اين معنى را بكرّات و مرّات تجربه كردهام و مولاناى رومى تفسير
إنّ لربّكم فى أيّام دهركم نفحات
را باين معنى كرده است و گذشت و ظاهرا غرض او مثال باشد و ايام فيوض را حصر نمىتوان كردن و اللَّه تعالى يعلم.
(و قال رجل للصّادق (صلوات اللَّه عليه) انّي اكون فى السّفر و لا اهتدى إلى القبلة باللّيل فقال أ تعرف الكوكب الّذى يقال له جدىّ قلت نعم قال اجعله على يمينك و اذا كنت فى طريق الحجّ فاجعله بين كتفيك)(1)
و منقولست كه شخصى به خدمت حضرت امام جعفر صادق (صلوات اللَّه عليه) عرض نمود كه بسيار است كه در سفر مىباشم و قبله را نمىدانم در شب حضرت فرمودند كه آيا مىشناسى ستاره را كه جدى مىنامند گفتم بلى حضرت فرمودند كه جدى را بر دست راست گير و هر گاه در راه حج باشى آن را ميان دو كتف خود گير و ظاهرا سائل بصرى بوده باشد چون انحراف بصره بسيار است و در راه مكه معظّمه از هر طرفى كه روند ظاهرا رو به راه توان كرد و اگر از طرف بغداد روند و جدى را قريب به ميان دو كتف مىگيرند.
و در حديث موثق كالصحيح منقولست از علا از محمّد بن مسلم از