پس مرا وداع كرد و گفت از خدا بترس و برسان به امّت محمّد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) هر چه را من به تو رسانيدم من گفتم كه خواهم كرد ان شاء اللَّه تعالى پس گفت كه بحق سبحانه و تعالى مىسپارم دين ترا و اصلاح و تقواى ترا حق سبحانه و تعالى تقوى را توشه سفر آخرت تو كند و ياورى دهد ترا كه عمل كنى به طاعت او چنانكه او مىخواهد چون فوايد بسيار در اين حديث بود صدوق اين را ذكر كرده است و عمده اينست كه به املا نوشته بود و غلط در املا كم مىباشد و اين مطالب اكثرش در آيات و اخبار و احاديث متواتره وارد است پس جهالت سند ضرر ندارد مع هذا قد ما را قراينى چند بوده است كه به سبب آن ايشان را علم حاصل مىشده است بنا بر اين حكم بصحّة همه اخبار اين كتاب كرده است و محتملست كه مراد صدوق از عبارت اولى اخبارى باشد كه تعلق به احكام داشته باشد و امثال اين اخبار از جمله فضايل اعمال است و هر حديثى خوب است بنا بر احاديثى كه سابقا گذشت.
(و قد اذّن رسول اللَّه (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و كان يقول اشهد انّي رسول اللَّه و قد كان يقول فيه اشهد انّ محمّدا رسول اللَّه لأنّ الاخبار و قد وردت بهما جميعا)(1)
و منقولست كه حضرت سيّد المرسلين (صلّى الله عليه وآله وسلّم) اذان مىگفتند و در شهادت به رسالت بسيار بود كه مىگفتند كه گواهى مىدهم كه من رسول حق سبحانه و تعالىام و گاه بود كه مىگفتند كه گواهى مىدهم كه محمد رسول خداست چون اخبار بهر يك وارد شده است پس مىبايد كه گاه نام خود مىبرده باشند و گاهى نبرده باشند تا جمع بين الاخبار شود و هيچ يك از اخبار طرفين در كتب حديثى كه بما رسيده است نيست البته در كتب اصول بوده است و مطلب سهل است.
(و كان لرسول اللَّه (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مؤذّنان احدهما بلال