فلاسفه، فقها و اطبا داشتند. ارتباط دانشمندان و فقهاى مسلمان با حكومت به واسطه وجود خواجه در دستگاه مغول زياد شد، به حدى كه محقق حلّى با حاكم بغداد ارتباط تنگاتنگى برقرار كرد و كتاب معتبر خويش را به خواسته او به نگارش در آورد. ايشان در بيست سال آخر عمر خود كه همزمان با حكومت مغول بود، اين ارتباط را حفظ كرده و كتاب «معتبر» خويش را با اوصاف زيبايى از خواجه شمسالدين محمد جوينى، حاكم بغداد آغاز مىكند. علاوه بر محقق، مرحوم علامه حلّى نيز كه بعد از محقق مرجعيت شيعه را بر عهده مىگيرد، با دستگاه ايلخانى ارتباط زيادى داشته به حدى كه از ملازمان ايلخان گشته و وى را مسلمان مىكند. نفوذ اينگونه عالمان كه چشم طمع به اموال حاكم نداشتند علاوه بر اينكه باعث اصلاح كار دستگاههاى حكومت و مسلمان شدن درباريان شد سبب آشنايى عالمان و فقيهان با مسائل حكومتى جديد و استخراج راه حل مشكلات حكومتى از فقه گرديد.
شايد بتوان گفت كه ركود انديشه سياسى فقهاى شيعى بهويژه تا قرن هفتم بيشتر به علت عدم وجود حاكمان شيعه و يا حاكمان عادلى است كه با دانشمندان روابط تنگاتنگى برقرار كنند؛ يعنى بعد از صدر اسلام كه حاكمان اموى و سپس عباسى بر مسند خلافت تكيه زدند، رابطه علماى شيعى با حاكمان اهل تسنن كمتر بود. در اين دوران عمدتاً ظلم و ستم خلفا و اطرافيان آنان زمينه حضور عالمان شيعى را در دربار فراهم نمىكرد و شيعيان معدودى كه در دستگاه منصبى داشتند رابطه خود را با عالمان شيعه مخفى مىكردند. با فروپاشى حكومت عباسى و نفوذ شيعيانى، همچون خواجهنصير در دربار زمينه همكارى فقها و ديگر دانشمندان شيعه با حكومت ايجاد شد. به گفته نويسنده كتاب «تاريخ مغول در ايران» هولاكو دوستدار علم بود و به همين جهت عالمان را دوست مىداشت1. سرانجام هولاكو در سال 663هجرى از دنيا رفت و فرزندش،
1. برتولد اشپولر، تاريخ مغول در ايران، ترجمه محمود ميرآفتاب، ص71.