اندیشه سیاسی محقق حلی

روح الله شریعتی

نسخه متنی -صفحه : 348/ 77
نمايش فراداده

حكومت در جامعه به مسائل نگريسته مىشود و موارد فردىنگرى فقه از جمعى و حكومتىنگرى آن كم‏تر است؛ بنابراين، اگر فقيه جامع الشرائط بتواند حكومتى تشكيل دهد و هدف از تشكيل حكومت و وجود امام، امربه‏معروف و نهىازمنكر باشد1؛ پس واجب است كه حكومت را به عهده گيرد و مردم نيز بايد او را مساعدت كنند [در قسمت‏هاى بعد به شرح اين موارد مىپردازيم].

2. حكومت ضامن سلامت جامعه

دليل ديگرى كه از گفتار محقق مبنى بر ضرورت حكومت استفاده مىشود اين‏كه ايشان حكومت را از ضرورت‏هاى يك جامعه دانسته و سلامت جامعه را در گرو حكومت مىداند، چنان‏كه در جملاتى مىگويد:

إنّ الاجتماع مظنّة النزاع ومثار الفتن غالباً والحكمة موجبة حسم مادة الهرج وقطع نائرة الاختلاف ولن يستمرّ الا مع السلطان2؛

چون غالباً در جامعه زمينه درگيرى و اغتشاش وجود دارد عقل به لزوم ريشه‏كنى اختلاف و هرج‏ومرج حكم مىكند، پس حكومت لازم است و الا اين اجتماع انسانى ادامه پيدا نمىكند مگر با سلطانى كه زمام آن را به عهده گيرد.

به اعتقاد ايشان، براى جلوگيرى از اختلاف و هرج‏ومرج در جامعه به حكومتى قوى و نيرومند احتياج است، زيرا در جامعه افراد فرصت‏طلبى كه از منافع عامه به نفع خود استفاده مىكنند و ضرر ديگران را مدنظر قرار نمىدهند بسيارند؛ بنابراين، براى جلوگيرى از بحران و آشوب در جامعه به حاكم و سلطانى نياز است.

1. الرسالة الماتعيه، ص306.

2. المعتبر، ج2، ص280.