آنچه یک امام جماعت باید بداند

حشمت الله عباسپور

نسخه متنی
نمايش فراداده

آنچه يك امام جماعت بايد بداند

نويسنده :

حشمت الله عباسپور

موضوع مقاله: آنچه يک امام جماعت بايد بداند

نام: حشمت الله

نام خانوادگي: عباسپور

مقدمه

قبل از وارد شدن در اصل موضوع، بايد اين سؤال را (امام جماعت به چه کسى مي گويند؟) پاسخ دهيم. تا بتوانيم در مورد وظايف او بحث کنيم و بگوييم که يک امام جماعت چه چيزهايي بايد بداند؟

معناى لغوى امام جماعت : به کسى مي گويند که جلوتر از ديگران باشد، پيشوا، پيشرو، پيشنماز و ... جماعت هم يعني: جمع شدن . معناى اصطلاحى امام جماعت : همانطورى که از خود اين دو لفظ، مشحص است امام جماعت يعنى شخصى که اولاً داراى شرايط خاصى است براى اينکه بتواند پيشواى گروهى باشد و امام جماعتى باشد و ثانياً کسى را گويند که اقامه نماز جماعت مي کند و ديگران در پشت سر او نماز خود را با اقتدا به امام مي خوانند و به کسانى هم که به امام اقتدا کرده اند: مأمومين گفته مي شود. و به اين نماز که به اين کيفيت برگزار مي شود، نماز جماعت گويند که داراى ثواب زياد و اثرات روحى و معنوى و سياسى و اجتماعى دارد . شرايط امام جماعت : امام جماعت بايد: بالغ، عاقل، شيعه دوازده امامي،عادل، حلال زاده و نماز را به طور صحيح بخواند و نيز اگر مأمومين همه مرد باشند، امام آنها هم بايد مرد باشد و احتياط واجب اين است که امام مأمومين زن هم، مرد باشد [1] .

اما به نظر مبارک مقام معظم رهبرى اين است که: اگر مأمومين هم زن باشند، امام آنها هم مي تواند زن باشد [2] .

البته قابل ذکر است که امام جماعت فقط به شخص روحانى گفته نمي شود، بلکه کسى که شرايط فوق را داشته باشد. امام جماعت است ولى آيا افراد غير روحانى مي توانند در مساجد يا مکانهايي غير از مسجد اقامه جماعت کنند يا خير؟ مقام معظم رهبري: با دسترسى به روحانى به غير روحانى اقتدا نکنند [ 3] .

حضرت آيت الله العظمى فاضل لنگراني: در غير از مسجد مانعى ندارد ولى در مساجد از امام جماعت روحانى استفاده شود [4] . آنچه يک امام جماعت بايد بداند : البته اين موضوع خيلى موضوع وسيع و گسترده اى مي باشد و شامل خيلى از موضوعهاى کوچکتر نيز مي شود از قبيل:

1- آنچه که امام جماعت بايد در مورد رفتار- گفتار- پندار خود بداند و وظايف امام جماعت نسبت به خود.

2- آنچه امام جماعت بايد در مورد برخورد با افراد جامعه از قبيل جوانان- سالخوردگان- زنان- کودکان و... بداند و طريقه برخورد با هر قشرى از جامعه مثل: کارمندان- کارگران- دکترها- مهندسين و.... چون هر گروهى و هر قشرى از جامعه داراى روحيات خاص خود و جوى که در آن زندگى کرده اند اثراتى که آن جو بر آنها گذاشته است. و هر شخصى از افراد جامعه از زاويه ديد خود به جامعه و دنيا و به افراد دنيا و دين و ... نگاه مي کند و داراى طرز فکرهاى خودي باشد. مثلاً: زن داراى روحى لطيف و نازک است و نسبت به خيلى چيزها حساس و تأثيرپذير است. کودکان در دنياى کوچک خود و در تصورات خود به سر مي برند. بعضى از رانندگان تاکسى هستند که وقتى با ماشين خود (تاکسي) از سر چهارراهها مي گذرند نگاه مي کنند که مثلاً چند تا 25 توماني- چند تا 50 تومانى سر چهارراه ايستاده اند و... لذا امام جماعت اگر بخواهد موفق باشد بايد از روانشناسى بالايى بهره برده باشد.

3- آنچه امام جماعت از مسائل احکام مثل: نماز- نماز جماعت- روزه و... بايد بداند.

4- آنچه امام جماعت از مديريت مسجد بايد بداند و وظايف خود نسبت به مأمومين و...

5- آنچه امام جماعت از سياست (که جزئى از ديانت شخص مؤمن است) بايد بداند.

6- آنچه امام جماعت از معمارى مسجد بايد بداند.

7- مومناعات قابل بحث ديگر: مثل مردم شناسي- مردم داراى و... خوب با توجه به گستردگى موضوع، فقط از بند 4 آنچه امام جماعت از مديريت مسجد و وظايف خود نسبت به مأمومين و... بايد بداند سخنى به طور وسيع تر به ميان مي آيد و به موردهاى ديگر هم به طور خلاصه در خلال بحث اشاره مي شود. مديريت مسجد و وظايف امام جماعت که همان امام مسجد است : قبل از داخل شدن در اين بحث، ابتدا توضيحاتى در مورد مسجد بايد داده شود.

مسجد يعني محل و مکان سجده کردن و عبادت کردن (اسم مکان مي باشد از ماده سجد- يسجد) مسجد به ايستگاهى گفته مي شود که شخص مؤمن و شخصى که تا بحال مؤمن نبوده و آمده تا توبه کند خود را شارژ معنوي مي کند با عبادت، براى سير در مسير الى الله و براى رسيدن به خداوند براى رسيدن به کمال انساني.

مسجد همانند فرودگاهى است (پروازگاه) که انسان با سوار شدن بر هواپيماى نماز به سوى خداوند پرواز مي کند. مسجد همان زادگاه- جايگاه و کارگاه [5] امام جماعت است: اما زادگاه (معنوي) چون اکثريت قريب به اتفاق روحانيون و ائمه جمعه مبدأ اصلى آنها و انگيزه پيدا کردن آنها براى روحانى شدن و امام جماعت شدن، همان مسجد است و اين يکى از افتخارات ما است که زادگاه ما مسجد باشد. مثل: اميرالمؤمنين على (ع) هم زادگاه (ظاهر و معنوي) او در مسجد بود (مسجدالحرام) اما جايگاه و کارگاه: چون محل کار امام جماعت مسجد مي باشد براي: سخنرانى (منبر)- اقامه نماز جماعت کارهاي فرهنگى و... لذا امام جماعت نبايد قرار ملاقات با ديگران را در غير مسجد بگذارد يعنى در غير محل کار خود... امام جماعت بايد امام مسجد هم باشد و بنابراين بايد طورى عمل کند و توانايى مديريت را داشته باشد که هيئت امناء، هيئت فرهنگى و... مدير مسجد نباشند بلکه امام مدير باشد و هيئت امناء و هيئت فرهنگي- بسيج واقع در مسجد و مسئوليني ساخت و ساز... با مديريت امام مسجد اداره شوند و خط مشي بگيرند. چون دين امام مسجد و امام جماعت است که از سطح ديد بالايى به همه اين مسائل نگاه مي کند و آگاهي لازم در زمينه آفرينش انسان و روحيات ؟؟؟/ و نقيض او- عالم در [6] - دنياى انسان- معاد انسان و برزخ قيامت ادامه دارد و اين امام جماعت است که مي داند و بايد اين کشتى انساني را در اين درياى پر آشوب و فتنه و نيرنگ و.... به سر مقصد اصلى برساند و اين امانت را به صاحب اصلي اش يعني خداوند متعال برساند. (لذا منسب امام مسجد بودن و مديريت مسجد را بر عهده گرفتن شايسته دين شخصيتى به نام امام جماعت است).

وظايف امام جماعت و چيزهايى که در اين زمينه بايد بداند: بالاترين و مهمترين وظيفه يک امام جماعت، اقامه نماز جماعت است که عهده دارى اين مسئوليت مهم و پرارزش نيازمند شرايط و ويژگيهاي خاصى است که در مقدمه گذشت که اگر شخصى اين شرايط را نداشته باشد نبايد اين مسئوليت را بپذيرد چون امام جماعت به مثل يک سفيرى بين مأمومين و ؟؟؟؟؟؟ که رابطه بين مأموم و خداوند متعال را برقرار مي کند و از طرف مأموم دعا مي کند و شفيع مي باشد. مسئوليت نماز مأموم را به عهده گرفته است لذا امام جماعت بايد از همه مأمومين عالمتر و با تقواتر و به خداوند نزديکتر باشد. اما همانطورى که گفته شد بالاترين وظيفه امام جماعت برپايى نماز است.

1- به دليل نماز از واجبات و فروعات دين مقدس اسلام مي باشد و بر هر مسلمانى واجب است که آن را به جا آورد و براى عدم نماز خواندن، خداوند هيچ عذرى را قبول نمي کند چون فرموده است: انسان تا مي تواند که ايستاده نماز بخواند بايد ايستاده نماز بخواند و اگر بر اثر پيرى و سالخوردگى نتوانست بايستد، بايد بايستد و تکيه کند و اگر تکيه کردن هم نتوانست نماز بخواند، بنشيند- اگر نتوانست نشسته نماز بخواند در حال تکيه کردن و اگر آن هم نشد خوابيده نماز بخواند. (با اشاره کردن سر و چشمها و...) (لذا اصل نماز خود (خواه فرادى و خواه جماعت) واجب مي باشد) و به منزله ستون دين قرار گرفته است. « الصلوة عمود الدين [7] » و دومين دليلى که امامت جماعت بايد نماز را به صورت جماعت در مسجد برگزار کند ثواب و فضيلت خيلى زياد نماز جماعت است که پيامبر گرامى اسلام (ص) فرمودند: اگر يک نفر به امام جماعت اقتدا کند، براى هر رکعت از نماز آنها ثواب 150 نماز است و اگر دو نفر به امام جماعت اقتدا کنند براى هر رکعت از نماز آنها، ثواب 600 نماز است و همينطور فرمودند تا رسيدند به اينکه اگر تعداد مأمومين از 10 نفر بگذرد، اگر تمام هفت آسمان صفحه کاغذ شوند و تمام درختان قلم و درياها مرکب و جن و انس و ملائکه نويسنده شوند نمي توانند ثواب يک رکعت آن را بنويسند [8] . رواياتى که در مورد اهميت جماعت و جماعت مسلمين- مؤمنين وارده شده است مثل : « يد الله على الجماعه [9] » «دست خدا همراه جماعت است» « من فارق الجماعه مات ميتة جاهليه [10] » «هر که از جماعت ببرد به رسم جاهليت بميرد» « ان الشيطان مع الواحد و هو من الاثنين ابعد [11] » «شيطان با يک تن است و از دو تن» (و جماعت) دورتر است و ديگر روايات در اين زمينه حاکى از اهميت داشتن و مورد رضايت خداوند بودن و... است.

بنابراين اگر گروهى از مؤمنين با هم در مورد چيزي دعا کنند خداوند دعاى آنها را اگر به مصلحت آنها باشد مستجاب مي کند و نماز جماعت خواندن ثواب آن به مراتب از نماز فرادى بيشتر است و... البته منظور پيامبر اکرم (ص) از اين رواياتى که در مورد جماعت فرمودند: اين نيست که هرگاه هر جماعتى از مسلمانان يا غير مسلمانان تشکيل شده رضايت خداوند و حق هم با آنان است مثل: اجتماع قاتلين حضرت زهرا (س) يعنى همان ابوبکر (ل) عمر (ل) عثمان (ل) و ديگران، بر عزل کردن حضرت على (ع) از خلافت. چون از طرف ديگر، اگر بخواهيم نگاه کنيم، خداوند متعال چندين بار در قرآن فرموده : « اکثرهم لا يعقلون [12] - اکثر الناس لا يعلمون [13] - اکثر الناس لا يؤمنون [14] - اکثر الناس لا يشکرون [15] ».

که حاکى از اين است که اجتماعى مورد رضاى خداوند است که کاشف از قول معصوم (ع) باشد يا با قرآن و سنت و عقل مخالف نباشد يعنى بر اساس معيارهاى دينى و عقلى باشد و حتى اهل سنت هم که اجماع را بماهو اجماع دليل مي دانند و در رديف عقل- سنت و کتاب قرارش مي دهند به خاطر اين است که خلافت ابوبکر (ل) را شرعى کنند ولى ما شيعيان اجماع را بماهو اجماع محبت نمي دانيم بلکه اجماعى حجت است که کاشف از قول معصوم (ع) باشد.

و حتى اين ضرب المثل (خواهى نشوى رسوا- همرنگ جماعت باش) را که خيلي ها امروزه به کار مي برند و در خيلى مسائل و اتفاقات مثل رأى گيريها و.... به آن استناد مي کنند، اشتباه مي باشد. براى اينکه به اهميت نماز جماعت بهتر پى ببريم و بدانيم که انسان اگر با جماعت باشد و با جماعت دعا کند با جماعت کار کند و با جماعت غذا بخورد و با جماعت نماز بخواند چه ثوابهايى به او داده مي شود، چند روايت را مي آوريم: الف) «َ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَ أَنْ يُدْخِلَ الْجَنَّةَ ثَلَاثَةَ نَفَرٍ بِغَيْرِ حِسَابٍ وَ يُشَفِّعَ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ فِى ثَمَانِينَ أَلْفاً الْمُؤَذِّنُ وَ الْإِمَامُ وَ رَجُلٌ يَتَوَضَّأُ ثُمَّ يَدْخُلُ الْمَسْجِدَ فَيُصَلِّى فِي الْجَمَاعَةِ [16] » «خداوند وعده فرموده است سه نفر را بدون حساب و کتاب به بهشت مي برد:

1-مؤذن

2- امام جماعت

3- فردى که وضو مي گيرد داخل مسجد مي شود و در نماز جماعت شرکت مي کند».

ب) « اذا سئلت عمن لا يشهد الجماعه، فقل: لا اعرفه [17] » «اگر درباره کسى که در نماز جماعت شرکت نمي کند سؤال کردند در پاسخ بگو که او را نمي شناسم».

ج) « لتحضرن المسجد او لاخر من عليکم مناز لکم [18] » . «حتماً در مسجد حاضر شويد و اگر تخلفف کنيد خانه هايتان را بر سرتان خراب خواهم کرد».

2- دومين وظيفه امام جماعت در عهده دارى نماز جماعت: محبوبيت و رضايت عمومى از اوست. امام جماعت بايد طورى با مردم رفتار کند و طورى خوش اخلاق باشد که مردم او را دوست داشته باشند و به او عشق بورزند و اگر اشکالى هم در کار کسى مي بيند با نرمى و خوشرفتارى به او بگويد و او را از اشتباه بيرون آورد. « فقولا له قولاً ليئنا لعله يتذکر او يخشى [19] » اين آيه هم مي رساند که با کسانى که گناهکار هستند و اشتباه کرده اند با نرمى صحبت کنيم. حتى عدالتى هم که يکى از شرايط امام جماعت بوده علاوه بر اينکه دلالت بر عدم گناه کبيره و در پى انجام دادن گناه صغيره نباشد مي کند به معناي رضايت عمومى مردم از امام جماعت است. يعنى به امامي عادل مي گويند که مردم (مأمومين) از او راضى باشند [20] .

چون اگر مأمومين از امام راضى نباشند و به او عشق نورزند، امام هم نمي تواند از لحاظ معنوى مثل نماز و روزه و... و فرهنگى و.... کارى انجام دهد چون تأثير نمي گذارد. حتى يک حکومت اسلامى هم براى حفظ و بقاء خود علاوه بر داشتن مشروعيت بايد داراى مقبوليت هم از طرف مردم باشد والا با مشکل مواجه مي شود. و اين مردم سالارى دينى هم که امروز، بحث روز است. به اين معنا درست است به معنايى که بعضى از منافقين مد نظر انسان است و آن اينکه حکومت مردم محورى نه خدا محورى (دموکراسى مطلق نه دموکراسى ديني).

3- سومين وظيفه امام در عهده دارى نماز جماعت اين است که: اگر امامت گروهى را بر عهده گرفت چه در نماز يا ... بايد برتر از همه افراد گروه در علم و تقوا و عمل باشد. پيامبر اکرم (ص) فرمودند : « مَنْ صَلَّى بِقَوْمٍ وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرُهُمْ إِلَى سَفَالٍ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ [21] » «هر کسى امامت گروهى را عهده دار شود در حالى که در بين آنها عالمتر از امام وجود دارد آن گروه تا روز قيامت حرکت قهقرايى خواهند داشت». به عنوان مثال: اگر گروهى از مردم خواستند در يک جاده صعب العبور حرکت کنند يا در يک شهر بزرگ دنبال نشانى و آدرس بودند يا در يک بيابان يا کوهستنا يا جنگل در حال حرکت بودند براى رسيدن به مقصودي، حتماً نياز به کسى دارند که از همه عالمتر و به اين مسير آشناتر با اعتمادتر و به خوبي مشکلات و موانع راه را بشناسد و الا هرگز به هدف نمي رسند و حتي اى چه بسا هر چه تندتر بروند از مسير اصلى و هدف اصلي دورتر شوند. امام صادق (ع) فرمودند : « العامل على غير بصيره کالسائر على الطريق و لا يزيد سرعه السير من الطريق الا بعداً [22] » .

«کسى که کار را از روى شناخت و مطالعه دقيق انجام نمي دهد مانند رونده اي است که در مسير اصلى حرکت نمي کند، هر قدر به سرعت و تلاش خود بيفزايد او را از هدف اصلى دورتر مي سازد». بنابراين امام جماعت اول بايد راه و رسم روحانى بودن و امام جماعت بودن را بداند و داراى علم و تقواى کافى باشد بعد از اين مقدمات وارد عرصه خدمت شود و امامت يک عده از مردم را چه از نظر (نماز جماعت - نماز جمعه و...) بر عهده بگيرد، چون اين شخص پا جاى پاى حضرت رسول اکرم (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و ديگر ائمه (ع) مي گذارد و حتي مرجع تقليد و ولايت مطلقه فقيه که تالى تلو امام معصوم (ع) مي باشد و ولايت فقيه همان ولايت رسول الله (ص) مي باشد [23] .

4- چهارمين وظيفه امام جماعت اين است که: فردى با اخلاص و خويشتندار باشد. معناى اخلاص چيست؟ يعني خلاص شدن، آزاد شدن از تحت فرمان شيطان و هواى نفس و فقط خداوند عزيز را در نظر گرفتن و به قصد نزديکى به او، کارى را انجام دادن. « و ما امروا الا ليعبد الله مخلصين له الدين، حنفا [24] ء » «مأمور نشده اند مگر اينکه حتماً خدا را عبادت کنند.

در حاليکه مخلص باشند و دين واقعى و استوار نيز چنين است». شرط پذيرش عبادت: اخلاص و خويشتندارى است، زيرا خداوند عملى را قبول مي کند که صرفاً براى او انجام شود. امام صادق (ع) فرمودند: « لا يکون العبد مشرکاً حتى يصلى لغير الله [25] » «بنده مشرک نمي شود، مگر اينکه نماز را براى غير خداوند بجاى آورد». افرادى که اخلاص ندارند و کارى که انجام مي دهند براى خدا باشد در آخرت هم هيچ بهره اى از ثواب و بهشت ندارند. چون خداوند متعال به گفته خود، بهترين شريک است و اگر کسى کارى را هم براى خداوند و هم براى غير خداوند انجام دهد، خداوند آن عمل را به شريکش واگذار مي کند و پاداش دادن به آن شخص بي اخلاص را هم بر عهده شريکش مي گذارد.

بنابراين شخص بي اخلاص بايد پاداش کار خود را از آن شخص که عملش را براى رضايت او انجام داده بگيرد. کسانى که در نمازهاى جماعت حاضر مي شوند توقع دارند اگر در نمازشان خلل و يا نقصى وجود دارد با همراهي نماز امام، ضعفها برطرف شود. حال اگر امام نتواند نيت خود را خالص کند چطور مي تواند بار اين فعاليت سنگين را به نيکى به منزل برساند. امام بايد در تمامى عرصه هاى زندگى اخلاص داشته باشد و عبادات خود را خالصاً الى الله انجام داد تا خداوند حب او را در دل مأمومين قرار دهد و حرف او را بپذيرند و در مديريت مسجد و کارهاى فرهنگى او را يارى کنند چون که روايت داريم: «هر کسى بين خود و خدايش را اصلاح کند (اخلاص داشته باشد در کارها) خداوند بين او و مردم را اصلاح مي کند.

و هر کس امر آخرتش را اصلاح کند خداوند امر دنياى او را اصلاح مي کند». « من اصلح بينه و بين الله اصلح الله ما بينهم و بين الناس و من اصلح امر آخرته اصلح الله له امر دنياه [26] » . 5- پنجمين وظيفه امام جماعت: رعايت زمان و استفاده کردن مفيد از زمان است.

امام جماعت بايد براى اقامه نماز جماعت سر وقت در مسجد حضور داشته باشد و با نظم خود الگوى عملى خوبى براي مأمومين باشد و حق مأمومين را هم با دير آمدن خود ضايع نکرده باشد. تأکيد بر رعايت زمان به منظور دو جهت اصلى است: اول: اهميت برگزارى نماز در اول وقت. دوم: رعايت حال مردم و ارزشگذارى به وقت خود و به وقت آنان. 6- ششمين وظيفه امام جماعت: ايجاد نظم در صفها مي باشد. ايجاد نظم در صفهاي جماعت علاوه بر اينکه ثواب نماز جماعت را بيشتر مي کند و از نظر روحى و معنوى تأثير مثبتى در مأمومين مي گذارد، از نظر سياسى هم تأثير زيادى دارد. چون نظم داشتن مأمومين در نماز به اقتدار و شوکت مسلمين و اسلام مي افزايد.

و خود اين عمل به نوعى امر به معروف مي باشد. در مقابل کسانى که کافر و مشرک هستند و يا حتى در مقابل کسانى که نماز را سبک مي شمارند و به نماز جماعت بي اعتنا هستند اما متأسفانه اينچنين نظمى در مساجد ما شيعيان کمتر ديده مي شود. و ديگران (سني ها) در اين عمل مستحبى از ما جلوتر هستند و اين ايجاد نظم، وظيفه امام جماعت است که قبل از گفتن اقامه برگردد به عقب و صفها را منظم کند و بعد نماز را شروع کند.

7- هفتمين وظيفه امام جماعت رعايت حال مأمومين در نماز است.

افرادى با حوصله هاى متفاوت (کم يا زياد) با شغلهاي متفاوت و بعضي ها با شغلهاى خسته کننده و.... در نماز جماعت شرکت کرده اند و مي خواهند سريع نمازشان را بخوانند تا به ديگر کارهايشان برسند، هيچ لزومى ندارد و بلکه جايز نيست امام جماعت آنها را در نماز خواندن (با طولانى کردن نماز) خسته کند که تا عمر دارند از نماز جماعت و مسجد و محراب و امام جماعت خسته شوند. امام بايد در نماز جماعت رعايت اصنحف مأمومين را کند و با توجه به حال او نماز بخواند. پيامبر اکرم (ص) در آخرين وصيتهاى خود که مهمترين و سرنوشت ترين حرفهاى خود را بيان مي کردند، به اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: يا على ، « اذا اصليت فصل صلاه اضعف من خلفک [27] » «اى علي، اگر امام جماعت شدي، نمازت را به گونه اى ادا کن که معمولاً ضعيفترين اقتدا کنندگان به تو ادا مي کند». حتى خود پيامبر اکرم (ص) نماز خود را به طور کامل و تند مي خواندند [28] .

(البته نه چنان تند که حضور قلب در نماز نداشته باشند) حتى روزي پيامبر اکرم (ص) نماز ظهر و عصر را خواندند ولى دو رکعت آخرى را تندتر خواندند، بعد از نماز اصحاب سؤال کردند: يا رسول الله آيا در بين نماز اتفاق خاصى افتاد؟ که دو رکعت آخرى را تندتر خوانديد؟ فرمودند : « اما سمعتم صراخ الصبى [29] ؟ » «آيا صداي گريه طفل را نشنيديد» پيامبر اسلام (ص) به خاطر اينکه مادر بچه، زودتر بچه اش را آرام کند، نماز را تندتر خواندند. اين عمل پيغمبر (ص) نشان داد که دين اسلام چطور داراي ظرفيت و زيبايى است و واقعاً يک دين سهل و آسانى است [30] .

8- هشتمين وظيفه امام جماعت: توقف کردن بعد از نماز است. به اين معنا که بعد از مثلاً اتمام نماز ظهر و عصر در محراب بنشيند و جوابگوى مسائل شرعي، اخلاقي، سياسى مؤمنين باشد. چون هميشه و از دير باز، روحانيون و ائمه جمعه و جماعات، ملجأ و پناهگاه مردم بوده اند و هستند و خواهند بود. امام صادق (ع) فرمودند : « يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ أَنْ يَجْلِسَ حَتَّى يُتِمَّ مَنْ خَلْفَهُ صَلَاتَهُم [31] » «شايسته است امام جماعت پس از نماز در جايگاه خود بنشيند تا سايران نمازشان را تمام کنند».

9- نهمين وظيفه امام جماعت: رعايت حد مجاز در ادامه رکوع است. «جابربن حنفي» مي گويد: روزى از امام محمد باقر (ع) سؤال کردم: من امام جماعت گروهى هستم و در وقت رکوع افرادى پى در پى وارد مي شوند تا چه ميزان به انتظار آنها بمانم؟ امام (ع) فرمودند: «َ مَا أَعْجَبَ مَا تَسْأَلُ عَنْهُ يَا جَابِرُ انْتَظِرْ مِثْلَيْ رُكُوعِك [32] » «اى جابر: چه سؤال خوبى کردي، تا دو برابر اندازه معمول رکوعت منتظر بمان»

10- پيامبر اکرم (ص) فرمودند: « مَنْ صَلَّى بِقَوْمٍ فَاخْتَصَّ نَفْسَهُ بِالدُّعَاءِ دُونَهُمْ فَقَدْ خَانَهُمْ [33] » «هر پيشنهادى که فقط براى خودش دعا کنم و به دعاى خود عموميت نبخشم ديگران را هم دعا نکند» به مأمومان خويش خيانت کرده است. چون که مأمومين او را به عنوان نماينده و سخنگوى خود پيش خداوند انتخاب کرده اند که حرف آنها را بزند. آيا سزاوار است در پيشگاه خداوند فقط از خودش سخنى بگويد و به ديگران دعا نکند؟ حتماً روايت داريم که امام جماعتي که فقط براى خودش دعا مي کند ملعون است [34] .

11- يازدهمين وظيفه امام جماعت حضور فعال در صحنه هاي سياسى و اجتماعى داشتن است. زيرا امام جماعت بايد در مسائل سياسى وارد شود و راهکار و خط مشى به مردم بدهد تا مردم در گمراهى نمانند و بعضى از روحانيون و ... که مي گويند ما کارى به سياست نداريم و ما آخوند سياسي نيستيم اولاً که سخت در اشتباه هستند و ثانياً ديندار کامل هم نيستند چون رابطه بين سياست و ديانت [35] مثل رابطه زوجيت با عدد چهار است و ما اگر عدد چهار را بدون در نظر گرفتن زوج بودن در نظر بگيريم، اصلاً آن عدد، عدد چهار نيست بلکه مثلاً بايد 3 باشد که زوج نباشد. پس بنابراين کسانى هم که مي گويند ما کارى به سياست نداريم، دين آنها ناقص است چون سياست داخل شکم و جزئى از ديانت است. البته سياستى که براى برپايى اسلام و خدمت به مسلمين باشد نه مثل سياست عمر و عاص (ل) همانطورى که پيامبر اسلام (ص) حکومت اسلامى تشکيل دادند و حضور کاملاً فعال در مسائل سياسى و اجتماعى و ... داشتند. همانطورى که امام راحل خطاب به ائمه جمعه و جماعات مي فرمايند: «آقايان ائمه جمعه: آقايان ائمه جماعات: علماى اسلام در سرتاسر عالم: توجه کنيد که امروز همه قدرتها بر ضد اسلام قيام کرده اند نه بر ضد ايران. توجه کنيد که تکليف همه ما زياد است در اين زمان. اگر فرصت پيدا کنند و شما توجهتان کم شود اسلام را امروز ريشه کن خواهند کرد [36] .

مقام معظم رهبري: «در جامعه اسلامى همه و از همه بيشتر طلاب و روحانيون بايد سياسى باشند و شأن و نقش آنها بالاتر از سياست است. نبايد اجتناب و دورى کنيد. هر کسى هم که در دستگاه حوزه علميه از سياست اجتناب مي کند اين را يک ارزش نبايد بداند [37] ». اصلاً هر انسانى که آگاه به زمان خود و اتفاقاتى که در اطرافش مي افتد، نباشد اشتباهات و خطاها او را در بر مي گيرند و از صراط مستقيم بيرون مي افتد. و به دام شياطين جن و انس مي افتد.

12- دوازدهمين وظيفه امام جماعت مردم دارى است. مردم داري، برداشتى است از عنوانهايى مثل: جاذبه، الفت، حسن معاشرت، مواسات، مساوات، مخالطه، مرابطه و... که هر يک به گونه اي اشاره به عزيز داشتن مردم و جذب و رفتار شايسته با آنها است.

يعنى نوعى روانشناسى برخورد با مردم که با جوانان چه برخوردى داشته باشيم يا سالخوردگان يا کودکان يا زنان و.... چه برخوردى داشته باشيم و مقدمه مردم داري، مردم شناسى است که اگر امام جماعتى مردم شناس نباشد در مردم داري با شکست مواجه مي شود و نهايتاً ضربه به روحانيت و اسلام مي زند. و بنابراين يک امام جماعت يا يک شخص روحانى يا مبلغ بايد با سالخوردگان، سالخورده، با جوانان، جوان و با کودکان، کودک باشد. يعنى با هر قشرى از جامعه با توجه به روحيات و اخلاقيات خودشان رفتار کند تا موفق باشد همانطورى که پيامبر گرامى اسلام (ص) مي فرمايند: « انا معاشر الانبياء و امرنا ان نتکلم الناس على قدر عقولهم [38] » .

«ما جماعت پيامبران مأمور شده ايم با مردم بر پايه عقل و فهم و درک و استعداد مردم با آنان سخن بگوييم». البته با رعايت کامل ذى طلبگى [39] و الهت و وقار روحانيت. يعنى امام جماعت از يک طرف نبايد بگويد: من روحانى هستم من امام جماعت هستم و نبايد به بچه ها دست بدهم و با آنها حرف بزنم چون شأن من پايين مي آيد و از طرفى هم آنقدر نبايد با مردم شوخى کند و کارهاي سبکى انجام دهد که خود را از اعتبار و عدالت ساقط کند. (يعني افراط و تفريط نبايد کند).

نشانه هاى مردم دار بودن :

الف) احسان کردن :

امام جماعت بايد به مأمومين به اين چشم نگاه کند: امام صادق (ع): « المؤمن اعطم مرته من الکعبه [40] » «حرمت مؤمن از کعبه بالاتر است»، « المؤمن اکرم على الله ملائکته المقربين [41] » «ارزش مؤمن نزد خداوند از فرشتگان مقرب بالاتر است». « ما عبد الله بشيء احب الى الله من ادخال السرور على المؤمن [42] » «هيچ عبادتي نزد خداوند محبوبتر از خوشحال کردن مؤمن نيست» « قال الله عزوجل: الخلق عيالي، فاحبهم الى الطفهم بهم و اسعاهم فى حوائجهم [43] » «مردم نان خور من محسوب مي شوند و کسى نزد من گرامي تر است که نسبت به آنها مهربانتر و در رفع مشکلاتشان بيشتر بکوشد» و ديگر روايات زيادى که در اين باب وجود دارد. حتى پيامبر اسلام (ص) که رحمه للعالمين هستند اينقدر با مردم مهربان بودند و عشق مي ورزيدند و حريص به هدايت آنان بودند که خداوند متعال خطاب به اين بزرگوار فرمودند: « فلعلک بافع نفسک على آثارهم [44] » «اى رسول من: نزديک است که در غم مردم هلاک شوى و قالب تهى کني» « عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم بالمؤمنين رؤف رحيم [45] » «از فرط محبت و نوع پرورى فقر و پريشانى و جهل و فلاکت شما بر دو سخت مي آيد و بر آسايش و نجات شما بسيار حريص و به مؤمنين رئوف و مهربان است» بنابراين امام بايد به مأمومين واقعاً عشق بورزد و در کارهاى معنوى و مادى به آنان احسان کند.

ب)خوشرويى و خوشرفتارى با مردم :

« انک لعلى خلق عظيم [46] » «خطاب خداوند به پيامبر گرامي، حضرت محمد(ص): «همانا تو عظيم ترين خلقيات انسانى را داري» و چون حضرت رسول (ص) الگوى ماست [47] ، لذا ما (ائمه جماعات) هم بايد با مأمومين خوش اخلاق و خوش رفتار باشيم. « البشاشه حباله الموده [48] » «گشاده رويي دام دوستى است» (به شيرين زبانى و لطف خوش- تواني که پيلى به مويى کشي) بنابراين يکى ديگر از معيارهاى مردم دار بودن امام جماعت، خوشرفتارى او با مردم است.

ج) بخشش و چشم پوشى از اشتباهات مردم :

اگر امام جماعت داراى اين صفت پسنديده باشد مي تواند خيلى از افراد را جذب دين و مسجد کند. البته اين صفت (چشم پوشى از اشتباهات مردم) تا جايى کاربرد دارد که مردم از اشتباه آن شخص و چشم پوشى امام به خطا و اشتباه نيفتند. امام صادق (ع) مي فرمايند: « و حق من ساءک ان تعفو عنه و ان علمت ان العفو يضر آنتصرت [49] » «حق کسى که به تو بدى کرده است آن است که او را ببخشى و اگر دانستى که بخشش تو زيانبار است بد کننده را به کيفر بدش برسان» همانطورى که اميرالمؤمنين على (ع) در مسائل شخصي، خيلي بخشتنده بودند اما در مسائل حق الناس دقيق عمل مي کردند که عدالت رعايت شود و حق هيچ کس پايمال نشود.

د) آسان گيرى نسبت به مردم :

خداوند متعال مي فرمايند: « يريد الله بکم اليسر و لا يزيد بکم العس [50] ر » «پروردگار براي شما آسانى مي خواهد نه دشواري» البته بايد توجه داشته باشيم که مردم از اين ويژگى سوء استفاده نکنند که مثلاً اگر خسته بودند نماز چهار رکعتى را سه رکعت بخوانند. بلکه آسان گيرى به اين معنا است که مثلاً: هنگامى که نماز جماعت برگزار مي شود، اگر بعضي ها مثل سالخوردگان نمي توانند ايستاده نماز بخوانند و حتى نمي توانند بايستند و تکيه کنند، نشسته نماز بخوانند و امام جماعت آنها را مجبور نکند که حتماً ايستاده نماز بخوانند يا وقتى که امام جماعت سخنراني مي کنند، ديگران را مجبور نکند که حتماً دو زانو و بدون حرکت بنشينند، بلکه مي توانند تکيه کنند و هر طورى که راحت هستند و مناسب با آن جلسه است بنشينند. بالاخره امام جماعت دين اسلام را همانطورى که هست (شريعت سمحه و سمله- سهل و آسان [51] ) به مردم بشناساند. و با اعمال و رفتارش طورى عمل نکند که مردم و مخصوصاً جوانان از آمدن به مسجد دلسرد باشند.

ر) رفق و مدارا کردن :

يعنى با نرمي و مهربانى با مردم رفتار کردن و اگر خطايى از آنها ديد بپوشاند و تحمل نيش داشتن يعنى اگر مثلاً: فردى به امام جماعت ايرادى گرفت و انتقاد کرد، اولاً با آغوش باز، انتقاد را بپذيريم چون انتقاد مثل نسيم صبحگاهى است که غنچه هاي گلها را مي شکفاند و کسى که از انتقاد استقبال نکند، پيشرفت نمي کند. و ثانياً اگر هم آن انتقاد و ايراد او پايه و اساس ندارد با مهربانى و عطوفت او را قانع کنيم و اگر انتقاد بجا و درست باشد در عمل جواب او را بدهيم نه فقط در لفظ و صحبت. امام صادق (ع) مدارا کردن با مردم را از ارکان ايمان ميدانند : « و خلق يدارى به الناس [52] » «سومين نشانه ايمان نافع، مدارا کردن با مردم است». پيامبر اکرم (ص) فرمودند : « مداراة الناس نصف الايمان و الرفق بهم نصف العيش [53] » «نيمى از ايمان در سايه مداراى با مردم به دست مي آيد و نيمى از زندگى هم در گرو رفق و مهربانى با مردم است» (و در پايان اين بخش گفتن اين نکته خالى از حسن نيست: امام جماعت تا جايى که توانايى کسب علم و معرفت و عمل دارد و تا جايى که مي تواند براى هدايت خود و مأمومين و ديگران تلاش کند، بايد چنين باشد گرچه وظيفه اصلى او هدايت خود و جامعه است به سوي خداوند. يعنى انجام دادن کارهاى فرهنگى اما تا جايى هم که مي تواند بايد مشکلات مردم را از نظر اقتصادى مثل کشاورزى و ... برطرف و راهکار به آنها نشان دهد و در زمينه هاى معمارى مسجد هم مشاورى خوب براى معماران مسجد باشد. خلاصه اينکه: وظائف امام جماعت منحصر در مسجد و منحصر در عدد نيست).

مديريت امام جماعت در محل کار خود (مسجد)

امام جماعت به عنوان يک مدير فرهنگى بايد از مديريت و شايستگي بالايى برخوردار باشد و فقط به اوج نگاه نکند که همان برپايى نماز جماعت است بلکه با انجام دادن و مديريت کارهاي فرهنگى و با برنامه ريزيهاى کوتاه مدت و بلند مدت اولاً: بتواند مأمومين خود را نگه دارد که وارد جبهه مخالف (شيطان) نشوند و ثانياً: افرادى را هم که نماز نمي خوانند و به احکام دين بي اعتنا هستند و حتى افراد کافر و مشرک را به سوي مسجد راهنمايى و هدايت کند و آنها را هم به دام آزادى [54] بياندازد. (آزادى از زير بار شيطان) برنامه هايي که يک مدير فرهنگى (امام جماعت) بايد آنها را بداند و به کار گيرد:

1- شناخت و آگاهى نسبت به جايگاه و موقعيت خود: بداند و درک کند که يک روحانى است و بايد در جامعه کار فرهنگي انجام دهد.

2- اعمال مديريت صحيح و بهره ورى بهينه ازامکانات، ظرفيتها و قابليتها در وصول به هدف.

3- مشاوره: مشورت کردن با کسانى که از دين و ايمان، زکات و هوشيارى و تجربه و علم بالايى برخوردارند.

4- تفويض اختيار به افراد با صلاحيت (البته تفويض اختيار نه تفويض مسئوليت و مديريت)

5- ايجاد شوق و انگيزه در ميان مؤمنان

6- خلاقيت و نوآوري: تا بتوان افراد مخصوصاً جوانان را جذب کرد (البته نوآورى نه به معناى بدعت بلکه همانطورى که قرآن براي همه نسلها تا روز قيامت است و اسلام هم همينطور. ما بايد (امام جماعت) اصول و پايه هاى دين و تازگي هاي دين و اسلام ناب محمدى (ص) را به شيوه هاى نو و جديد (البته به طور صحيح) به مردم ارائه دهيم. و جوانان را با برنامه هاى شيرين مذهبى جذب کنيم [55] .

7- بسيج منابع و امکانات

8- تثبيت، توسعه و تعميق مديريت

9- جاودانه کردن کار

10- تقويت روابط انسانى

11- ايجاد واحدهاي آموزشى و تربيتى

12- ايجاد جايگاه و امکانات ويژه براى بانوان و جوانان و نوجوانان

[1] حضرت امام (ره) تحرير الوسيله، ج1، ص274، توضيح المسائل م 1453

[2] اجوبه الاستفتاات، ج 1، ص 176، س 607

[3] اجوبه الاستفتاآت، س 563

[4] استفتاآت، ج 1، ص 117، س 412

[5] جزوه دروه چهارم مؤسسه مسجد- جناب حجه الاسلام قرائتي

[6] عالمى که با توجه به بعضى از روايات فهميده مي شود که قبل از خلقت انسان بوده و همه انسانها در آنجا بوده اند .

[7] نهج الفصاحه، ص 634، پيامبر اکرم (ص )

[8] توضيح المسائل حضرت امام (ره)، م 1400

[9] نهج الفصاحه، ص 174

[10] نهج الفصاحه، ص 174

[11] نهج الفصاحه، ص 174

[12] مائده، آيه 103

[13] يوسف، آيه 21

[14] هود، آيه 17

[15] يوسف، آيه 38

[16] مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البيت، ج 6، ص 449

[17] مستدرک الوسائل، مؤسسه آل ابيت، ج 6، ص 451

[18] مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البيت، ج 6، حديث 5

[19] سوره طه، آيه 44

[20] جزوه مؤسسه مسجد، حجه الاسلام قرائتى

[21] وسائل الشيعه، ابواب ملاه الجماعه، دفتر انتشارات اسلامي، ج 2، ص 4

[22] ميزان الحکم، ج 6، ص 455، حديث 3681

[23] حضرت امام (ره) صحيفه نور

[24] بينه، 5

[25] ميزان الحکمه، محمدى ري شهري، حديث 5315

[26] نهج البلاغه، کلمات قصار 89

[27] ميزان الحکيم، محمدي رى شهري، ص 12

[28] جزوه مؤسسه مسجد

[29] کتاب الوافي، ج 8، فيض کاشاني، ص 1261

[30] سيره نبوي، استاد عشير مرتضى مطهري، ص 217

[31] فيض کاشاني، کتاب الوافي، ج 5 ، ص 1266

[32] فيض کاشاني، کتاب الوافي، ج 8 ، ص 1263

[33] وسائل الشيعه، باب الاج 5، حديث 1، ص 474

[34] جزوه مؤسسه مسجد، آموزشي، دوره چهارم

[35] اصلاً بين سياست و ديانت عينيت است نه ربطيت

[36] با امام در سنگر جمعه، ص 146

[37] حوزه و روحانيت، صص 210 و 211

[38] بحارالانوار، ج1، ص8 تا وافي، چاپ جديد، ج 1، ص 32

[39] رعايت شئون و راه و رسم طلبه بودن

[40] محمدى رى شهري، ميزان الحکمه، ص 205، حديث 1395

[41] همان منبع، ص 205، حديث 1402

[42] همان منبع، ص 507، حديث 3128

[43] همان منبع، ج 1، ص 506، حديث 3122

[44] کهف، آيه 61

[45] توبه، آيه 128

[46] قلم، آيه 4

[47] احزاب، آيه 21

[48] نهج البلاغه، حکمت 6

[49] ميزان الحکمه، محمدى ري شهري، ج 6، ص 372

[50] سوره بقره، آيه 185

[51] سيره نبوي، شهيد مرتضي مطهري، ص 217

[52] تحف العقول، ص 239

[53] همان منبع، ص 35

[54] انسان بايد بنده خدا و حاکم بر شيطان و دنيا و هواى نفس باشد، کلمه دام از باب تسامح به کار رفته در اينجا

[55] آيت الله مکارم شيرازى