و صحيحه ءعلي بن سويد دركافي اين سخن را تأييد ميكند:
قال: قلت لأبي الحسن (ع): إنّي مبتلي بالنظر إلي المرأة الجميلة فيعجبني النظر إليها. فقال: لابأس يا علي! إذا عرف اللّه من نيّتك الصدق و ايّاك و الزنا فإنه يمحق البركة و يذهب بالدين؛ به امام كاظم(ع) عرض كردم: گرفتار نگاه به زنان زيبا رو هستم و خوشم ميآيد.
امام(ع) فرمود: اي علي! زماني كه خداوند بداند با نيت پاك و درست، نگاه ميكني، اشكال ندارد، اما بترس از زنا و ازآن دوري كن؛ زيرا زنا بركت را برده و دين را نابود ميكند.
منظور سوءال كننده اين است كه چه بسيار مواقع پيش ميآيد كه گرفتار نگاه به زن زيبا ميشود و هنگامي كه براي خريد و فروش يا كار ديگر با او سخن ميگويد و نگاه ميكند، به سبب زيبايي زن، از نگاه به او لذّت ميبرد وشايد سوءال ازاين جهت بوده كه شغل و حرفه راوي اقتضاي سروكار زياد با زنان را مينمود؛ مانند زرگر و بزّاز كه رفت و آمد زن ها به آن مغازه ها زياد است؛ به ويژه زنان باديه نشين كه حجاب كامل ندارند.
لذا سوءال كرد: آيا هنگامي كه لذّت پديد ميآيد، خودداري از نگاه واجب است يا خير؟ امام(ع) فرمود: اگر همان طوركه در ظاهر براي لذّت جويي نگاه نمي كني، درواقع و باطن هم خداوند بداند همين قصد را داري، اشكال ندارد؛ چنان كه درسوءال از برخورد و سروكار داشتن با زنان، تعبير به ابتلا و گرفتاري نمودي و از شگفتي و جلب نظر هنگام نگاه، اظهار ناخشنودي نمودي.
سپس امام(ع) او را از زنا برحذر ميدارد.
بعضي از معاصران54 روايت را برنگاه اتفّاقي و لذت بردن بعد از آن، حمل نمودند. لذا امام پاسخ فرمود: زماني كه خداوند از نيّت پاك و درست تو خبر داشته و درنگاه، قصد و تعمّد نداشته باشي، اشكال ندارد.
ولي اين توجيه بعيد به نظر ميرسد و همان معنايي كه بيان كرديم، ظاهر و صحيح است.
55و مورد سخن شيخ هرچند با محل بحث ما فرق دارد، ليكن تقريباً درملاك و مناط، يكي هستند. پس حكم شيخ شامل بحث مانيز ميشود.
درفقه درمسأله نگاه و تحريك به دو عنوان محرّم برميخوريم:
الف) ريبه و لذّت بردن.
ب) تحريك و تهييج جنسي.
اگر هردو از راه هاي نامشروع باشند، حرامند و دو عنوان متقابل هستند كه ريبه و تلذّذ به مشاهده، و تحريكات جنسي به عرضه و نمايش مربوط ميشود. درمباحث ذيل در باره دو عنوان فوق بحث ميكنيم:
براي ريبه حرام سه تفسير بيان شده: ترس وقوع درحرام ازنگاه كردن؛ ترس از فريفته شدن؛ يعني واقع شدن در فشار غريزه جنسي و سومين معنا: ترس از خطورات ذهني بعضي از صحنه هاي حرام به خاطر نگاه به آنها.
فاضل هندي درتعريف «ريبه» ميگويد:
«ريبه» حالتي است كه از نگاه به ذهن و دل انسان خطور ميكند و به معناي لذّت بردن يا ترس از مفتون شدن نيست... و ممكن است «ريبه» را به معناي مفتون شدن، تعميم دهيم؛ زيرا لغت «راب» به معناي واقع شدن در اضطراب ميباشد.
56صاحب جواهر معناي اوّل را ترجيح داده، ميگويد:
ظاهراً مراد از «ريبه» ترس وقوع در حرام است و شايد ازاين معنا تعبير به «خوف فتنه» شود. پس اقتصار براين دو ـ لذّت بردن و ريبه ـ همان طور كه درمتن شرايع ذكر شده، بهتر است.
57استظهار صاحب جواهر صحيح است؛ زيرا ريبه محرّم حالتي است كه انسان را به شك و اضطراب اندازد58 و بترسد كه درحرام بيفتد.
بنابه گفته شيخ انصاري، دليل حرمت ريبه ـ به معناي مذكور ـ ظاهر است؛ زيرا ارتكاب كاري كه انسان را به حرام اندازد، يا ترس وقوع درحرام را در پي داشته باشد، حرام است و هنگامي كه نگاه به زن نامحرم درنفس انسان، خوف وقوع درحرام را پديد آورد، حرمت موءكّد دارد.
اما معناي دوم و سوم «ريبه» ـ كه ترسِ وقوع در اثر فشار غريزه جنسي ،و ترس از فكر كردن درحرام و به ذهن آوردن صور جنسي محرّم است، ـ حرمت آنها به روشني معناي اوّل نيست، و هيچ يك از فقها دليل روشني برحرمت آن ذكر نكرده اند.
شاخص ترين فقيهي كه متعرّض دليل حرمت صورت دوم و سوم شده، شيخ انصاري است؛ ليكن ايشان هم دليل واضحي برتحريم، بيان ننموده است.
59ايشان ميفرمايد:
اما حرمت صورت دوم و سوم، به خاطر راه يافتن فساد درآنهاست كه از آن نهي شده و همچنين پيامبر صورت ابن عباس را از خثعميه برگرداند و علت آن را خوف ورود شيطان ميان آن دو ذكر فرمود كه شامل هرسه معنا ميشود. پس دليل حرمت نگاه با ريبه، درهمه صورت ها ميشود؛ زيرا ريبه به هرمعنايي كه باشد، شيطاني است.
60ولي وجه تحريم دركلام شيخ روشن نيست؛ زيرا ادعاي اين كه واقع شدن زير فشار عوامل جنسي (فريفته شدن) يا خطور صحنه هاي حرام جنسي از مفاسدي است كه در اسلام از آن نهي شده، ظاهر و روشن نيست.
اما حديث خثعميه كه پيامبر(ص) صورت فضل بن عباس را از او برگرداند، از طريق شيعه با سند معتبر نقل نشده، البته محدّث نوري قريب به همين مضمون را از بعضي نسخه هاي كتاب الفقه منسوب به امام رضا(ع) درمستدرك روايت كرده، ولي قطعاً سند ضعيف است 61 و بخاري دركتاب الصحيح62 نقل كرده است.
با اين همه شايد برگرداندن صورت فضل از خثعميه براي اين بوده كه فضل در صورت خثعميه خيره گشته بود و خيره شدن ـ همان گونه كه ذكر كرديم ـ جايز نيست.
و شايد دليل حرمت ريبه به معناي دوم و سوم، لذّتِ ناشي از آن باشد؛ زيرا اين دو معناي ريبه معمولاً جداي ازلذّت نبوده و لذا حرام ميباشند و دليل حرمت تلذّذ ـ همان طور كه عده اي از فقها ادعا نموده اند63 ـ اجماع فقها است؛ البته اگر اجماعي ثابت شود. بنابراين حرمت معناي دوم و سوم به دليل تلذّذ خواهد بود، نه به عنوان دوم و سوم.
درحرمت تحريك و تهييج جنسي، اشكالي نيست؛ خواه درچگونگي بيرون آمدن زن باشد، يا در پوشش و لباس او، يا در انتشار تصويرها و صحنه هاي منافي عفت باشد؛ همان طور كه در مجلات و روزنامه هاي مبتذل يا در درمانهاي مهيّج جنسي، متداول است.
الف) حرمت ايجاد فساد: بديهي است كه امثال اين نوع كارها جوانان مسلمان را فاسد نموده و سبب سقوطشان در رذايل و فساد ميشود كه يقيناً حرام است.
و همان طور كه نگاه با ريبه به معني خوف وقوع درحرام ، جايز نيست، انتشار و پخش تصويرها و صحنه هايي كه احتمال سقوط دختران و پسران را درحرام وترس فاسد شدن آنها را در پي دارد، حرام است، و بي ترديد از مصاديق افسادي است كه خداوند در قرآن نهي فرموده.
ب) قرآن كريم: از جمله دلايلي كه برحرمت تحريكات جنسي دلالت ميكند، اين آيه از قرآن ميباشد:
ولا يضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ؛ هنگام را ه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانشان معلوم شود[ وصداي خلخال كه به پا دارند، به گوش رسد].
64آيه، زنان را از حسّاس نمودن مردان و جلب نظر آنها به زينت هاي پنهان نهي ميكند تا سبب تحريك غريزه آنها نشود.
جزايري در تفسير اين آيه گويد:
اين آيه كريمه شامل برزمين زدن پاها يا زدن يكي از پا ها برديگري است كه موجب تكان خوردن زياد خلخال شده كه مردان نامحرم صداي آن را بشنوند، و اين كار سبب فريفتگي و تهيج آنان ميشود.
ازاين آيه استنباط ميكنيم كه از هر چه سبب فتنه و فساد ميشود، مثل عطر و صدا و مانند آنها بايد پرهيز كرد.
65ج) دلالت نصوص: اضافه برحرمت افساد، و آنچه درقرآن در باره تحريك ذكر شده، ميتوانيم به بخش گسترده اي از روايات كه درمسائل مختلف وارد شده، استدلال كنيم. درهمه اين روايات يك ملاك مشترك ديده ميشود و آن حرمت تحريك و تهييج جنسي است.
برخي از آن مسائل عبارت است از: