البته انسان، استعداد رسيدن به كمالهاى بسيار، در ابعاد گوناگون را دارد و لكن، بايد پيش از هر چيز، كاستيهاى خود را شناسايى كرده و آنها را از خود دور ساخت؛ زيرا
تا زمانى كه «حب نفس» در انسان باشد، صفحه جان، منبع تابش انوار حقيقت نخواهد شد و تا ديو خود بزرگ بينى از خانه دل بيرون نرود، فرشته حقيقت و بندگى رخ نمىنمايد.
تا دل و جان آدمى از هر چه غير اوست، پاك نگردد، جايگاه جوشش حكمت و حريم يار نمىشود:
«القلب حرم الله فلا تسكن حرم الله غير الله.»
تمام پيامبران و امامان(ع) بر آن بودند كه زمينه زدايش كاستيها و پيدايش و پرورش رشد و كمالها را فراهم آورند، تا انسان را از فرش به عرش و از خاك به افلاك برسانند:
«انّما بعثت لأتمم مكارم الاخلاق(5)»
بر انگيخته شدم براى كامل كردن نيكوييهاى اخلاقى
حوزههاى علميه ادامه دهنده اين هدف و ميراث بر اين رسالت بزرگند. بيش از هر چيز
بايد خود را از كاستيها برهانند و به كمالهاى اخلاقى نزديك سازند. شناخت باز دارندههاى كمال در حوزه و زدودن آنها، بسيار حياتى است و بايد به سرعت انجام پذيرد. بويژه در اين زمان كه حوزه و روحانيت، افزون بر هويت و شناسه رستهاى، شناسه سياسى و اجتماعى نيز يافته است. حضور عالمان حوزه در صحنه سياست و اجتماع، زمينه بروز بسيارى از كاستيها را نيز، فراهم ساخته و دوست و دشمن كارهاى آنان را به بوته بررسى نهاده است؛ از اين روى، شناخت كمبودها و بر طرف كردن آنها از دامن حوزه و روحانيت، ضرورت دارد.
پرداختن به كارهاى اجرايى و دخالت در امور سياسى و اجتماعى، نبايد روحانيت را از اين مهم باز دارد.
در كنار كارهاى علمى و اجتماعى، بايد بخشى از وقتها به زدودن كاستيها اختصاص يابد.
امام موسى بن جعفر(ع) در دستور العملى جامع، از شيعيان مىخواهد كه پارهاى از وقت خود را در راه شناخت كاستيها به كار برند و از زبان دوستان امين و صادق، به ضعفهاى خود پى ببرند و در پى اصلاح آنها برآيند.(5)
پيامبر اكرم(ص) مىفرمايد:
«اذا اردالله بعبد خيراً فقهه فى الدين و زهده فى الدنيا و بصرّه عيوبه.(6)»
هر گاه خداوند بخواهد به بندهاش خير دهد، او را دين شناس و بى رغبت به دنيا و بيناى به عيبهايش مىسازد.
در اهميت، آفتشناسى و آفت زدايى، روح و روان، همين بس كه پيامبر اكرم(ص) آن را در رديف«تفقه در دين» قرار داده است. حتى مىتوان گفت: تفقه در دين، بدون زهد در دنيا و زدودن كاستيهاى اخلاقى، كارساز نيست. نخستين گام در خود سازى و زدودن كاستيهاى اخلاقى از دامن حوزه، شناخت آنهاست. تا احساس درد نكنيم، به فكر درمان نخواهيم افتاد:
حوزه، مزرعهاى را مىماند كه افزون بر آبيارى، نيازمند است كه علفهاى هرز آن، وجين شود. آموزشهاى اخلاقى، تا
اندازهاى به اين مهم كمك مىكند، اما كاستيها را از بين نمىبرد. بايد راه حلّ اساسى پيدا كرد و ريشه كاستيها را از بين برد.
شهيد ثانى در اين باره مىنويسد:
«رجل زرع زرعاً فنبت و نبت معه حشيش يفسده فامر بتنقية الزرع عن الحشيش بقلعه من اصله فاخذ يجزّ رأسه و يقطعه فلا يزال يقوى اصله و ينبت.
لان مغارس النقائص و منابت الرذائل هى الاخلاق الذميمة فى القلب فمن لا يطهر القلب منها لم تتم له الطاعات الظاهره الاّ مع الآفات الكثيرة(7)»
شخصى در زمينى به كشاورزى مىپردازد. هنگامى كه كشته او مىرويد، همراه آن بوتهها و علفهاى هرز نيز مىرويد، دستور مىدهد كه زراعتش از علف هرزها پاك سازند.