كاظم عرب
در قم و حومه آن سه تا چهار مقبره به نام شاهزاده ابراهيم وجود دارد كه گاه محققيني را كه در اين خصوص از منابع دست دوم استفاده كردهاند دچار اشتباهاتي ساخته است.2 اثر مورد نظر كه به عنوان بقعه شاهزاده ابراهيم مورد احترام اهالي محل است در محله دروازه كاشان در بخش شرقي شهر قم درون محوطه محصوري كه امروز نيز به عنوان گورستان مورد استفاده ميباشد واقع شده است. بقعه با بناي امامزاده علي بن جعفر فاصله بسيار اندكي داشته و با شاخصهاي شهري همچون بارگاه حضرت معصومه عليهاالسلام حدود 1500 متر فاصله را نشان ميدهد. اين مكان تا حدود سي سال پيش محوطهاي بيرون از دروازه شهر بود كه مزارع و باغات اطراف شهر آن را در برميگرفت. با توجه به فضاي باز اطراف برج در گذشته ميتوان گفت اين بنا همچون ديگر آرمگاههاي عصر ايلخاني به پيروي از يك سنت عمومي جدا ساخته شده و از همه سو نمايان بود، كه به تدريج در اثر گسترش شهر در دهههاي اخير، اطراف آن را ساختمانهايي دربرگرفته است. عكسهايي كه از اوايل قرن حاضر در دست است بناي برج را در محاصره ديوارهاي چينهاي نشان ميدهد كه از سطح زمينهاي اطراف ارتفاع بيشتري دارد.
آرامگاه شاهزاده ابراهيم كه «پوپ» آن را بهترين بنا از ميان سه بناي ساخته شده طي سال 721ه·· .ق ميداند3، از خارج داراي پلاني هشت ضلعي است، كه هر يك از اضلاع آن را طاقنماهايي به دهانه تقريبي 2 و ارتفاع 6 متر در برميگيرد. اين پلان در داخل به چهارضلعي متساوي الاضلاعي تبديل ميشود كه طول هر ضلع آن حدود 5 متر است. اين بنا از حيث پلان كاملاً مشابه ساختمان قديميتر امامزاده علي بن جعفر است كه خود در يك گروه كلي از جهت نقشه متأثر از مقابر چند ضلعي آذربايجان بزرگند.
سطح كف محوطه اطراف بقعه در طي قرون متمادي به خصوص در طي قرن اخير به دليل استفاده تدفيني به عنوان گورستان به تدريج بالا آمده است به نحوي كه محوطه اطراف بنا حدود دو متر اختلاف ارتفاع با جادههاي اطراف را نشان ميدهد. در مقايسه عكسهاي قديمي بنا با وضعيت فعلي آن اختلاف چشمگيري در ارتفاع بنا مشاهده ميشود. هرچند كه امروزه اطراف بنا حدود 50 سانتي متر زهكشي شده است ليكن كف اصلي بنا در اطراف برج حداقل يك متر پايينتر از سطح فعلي است. هر يك از اضلاع را در خارج طاقنمايي با قوسي جناقي محاط در قابي مستطيلي به دهانه 2 و ارتفاع 6 متر در برميگيرد كه در آغاز شامل آجرچيني سادهاي با بندكشيهاي گچي بود. و امروزه با ملات ماسه و سيمان و آجرهاي جديد ديگرسازي شده است. اسپر هشت طاقنماي مزبور را هشت نورگير با مشبكهاي گچي ميپوشاند4 كه امروزه همگي تبديل به پنجرههايي فلزي شدهاند. گريو شانزده ضلعي بنا با كمي عقبنشيني از صفحه ديوار خارجي بر فراز اضلاع هشتگانه استوار شده است، كه هر يك از اضلاع شانزدهگانه آن را طاقنماي كم عمق باطاقي جناقي در برميگرفت. درون اين طاقنما در تعميرات دهههاي اخير آجرچين شده و تنها قاب مستطيلي آن باقيمانده است. در جبهه شمالي بنا بر روي يكي از اين اضلاع در طي تعميرات دهههاي اخير عبارت «يا شاهزاده ابراهيم» با كاشيهاي فيروزهاي در تلفيق با آجر كتيبه شده است.
بنا داراي الحاقاتي در جبهه شمالي است كه قدمت آنها به يك قرن نميرسد. نخست تالار ستونداري است بر فراز درگاه ورودي كه سقفي مسطح آن را ميپوشاند اين تالار در سه دهه پيش احتمالاً جهت جلوگيري از نفوذ برف و باران به داخل بقعه تعبيه شده است. و ديگر مقابر خانوادگي متصل به بنا در جبهه شمالي است كه همگي آنان در طي سالهاي اخير به وسيله سازمان اوقاف قم تخريب شدند و بنا امروزه از همه سو آزاد است.
نكته اساسي در نماي خارجي بنا اين است كه اين اثر ديگر آن هويت تاريخي و هنري اصيل خود را ندارد و در تمامي وجوه در طي تعميرات غيراصولي ديگرسازي شده است، به شكلي كه از خارج بيشتر به يك بناي نوساز شبيه است تا يك اثر تاريخي.
ورودي بنا در سمت شمال واقع شده است كه با پلهاي كم ارتفاع با داخل بنا ارتباط برقرار ميكند. طاقنمايي كه ورودي بنا را در برميگيرد فاقد هرگونه ويژگي مشخص است. بر فراز درگاه ورودي در طي دههاي اخير، جهت جلوگيري از ورود آب برف و باران به داخل بقعه، تالاري با سقف مسطح كه بر دو ستون تكيه دارد احداث نمودهاند. به همين جهت ارتفاع طاقنماي درگاه ورود از 6 متر به حدود 3 متر كاهش يافته است. به نظر ميرسد گرداگرد اين درگاه در آغاز با كتيبهها و كاشيهايي مزين بود كه به دليل تخريب در عصر قاجار مجددا كاشيكاري شد. امروزه نماي ورود فاقد هرگونه تزئيني است كه ارزش تاريخي و هنري داشته باشد. اكنون در جهت غربي بنا دريچهاي همسطح با كف بنا قرار دارد، دريچه مزبور در اصل بايد پنجرهاي جهت تهويه هواي داخل بقعه بوده باشد كه امروزه به دليل بالا آمدن بيش از حد كف، همسطح با كف بنا گرديده است. به همين اساس به اعتقاد نگارنده تصور اين كه دريچه مورد بحث ورودي ديگري بوده باشد به نظر صحيح نميرسد.
نماي داخلي بنا مربعي است به ابعاد 5 متر كه هر يك از اظلاع آن را طاقنمايي به ارتفاع تقريبي 4 متر در برميگيرد. به نظر ميرسد ارتفاع واقعي اين طاقنماها با توجه به عرض آنها بيش از اين مقدار بوده است و به دليل كفسازيهاي متعدد در طي دورانهاي مختلف به حدود 4 متر كاهش يافته است. راه حل ايراني گذر از طرح مربع پلان به شكل مدور گنبد كه ريشه در معماري عصر ساساني دارد،5 در اين بنا نيز به كار آمده است. بدين مفهوم كه تغيير شكل طرح چهارگوش به هشت گوش اساس كار است. براي انجام اين مهم نخست با ايجاد سكنجهايي در هر يك از زوايا بنا را از چهار ضلعي به هشت وجهي تغيير شكل دادهاند. آنگاه با احداث طاقبنديهاي شانزدگانه بر فراز آن، آن را به شانزده ضلعي تبديل كردهاند. سرطاقهاي شانزدهگانه بنا در واقع پاكار گنبد محسوب ميشوند و از اينجا به بعد آهيانه گنبد آغاز ميشود. از آنجا كه پا طاقهاي هشتگانه بنا در زوايا جاي مناسبي جهت تزئين تلقي ميشوند هنرمند سازنده اين بنا نيز با ايجاد مقرنسهايي اين ناحيه را مزين كرده است. ويلبر در اين خصوص معتقد است در واقع ايجاد چنين پاطاقهايي بود كه كاربرد روز افزون مقرنس را در عصر سلجوقي و ايلخاني موجب شد.6 اين طاقبنديها يك در ميان نورگيريها بنا محسوب ميشوند كه در آغاز با مشبكهاي گچي پوشيده بودهاند7 و امروزه به دليل تخريب اين مشبكها از خارج داراي پنجرههايي فلزياند.
درخصوص نماي داخلي ميتوان گفت برخلاف نماي خارجي كمتر مورد دستكاري واقع شده و تقريبا به طور كامل و به صورتي سالم تزئينات اوايل قرن نهم خود را حفظ كرده است.
گنبد بنا از نوع دو پوسته گسسته رك با خود منشوري است كه خود شانزده ترك آن نسبت به امامزاده علي بن جعفر قم بلندتر و داراي شيب بيشتري در هر يك از وجوه است.
سطح خارجي گنبد در اوايل قرن اخير مجددا كاشيكاري شده8 كه بر هر يك از وجوه آن در آغاز نام جلاله «اللّه» سپس نام «محمد صلياللهعليهوآله » و پايينتر نام «علي عليهالسلام » كتيبه شده، اين كتابت به خط مقلعي با كاشيهاي الوان در زمينهاي فيروزهاي رنگ است.
پوسته داخلي يا آهيانه گنبد نيم كروي است كه بر گريو شانزده ضلعي بنا استوار است. ويلبر معتقد است اسكلت و گنبد بنا نسبت به امامزاده علي بن جعفر قم با دقت بيشتري ساخته شده است.9
شيوههاي تزئيني در اين بنا با توجه به نوع مصالح و چگونگي اجرا به چهار گروه عمده قابل تقسيم است:
الف) مقرنس كاري
ب) گچكاري
ج) نقاشي روي گچ
د) كاشيكاري
بعد از ازاره 2 متري بنا كه امروزه سنگ كاري ساده است، تزئينات مقرنس كاري گوشوارهها و طاقنماهاي بنا آغاز ميشود. به عبارت ديگر سكنجهاي چهارگانه و طاقنماهاي هر يك از اضلاع بنا مزين به مقرنسهاي خوش قطار سفيد و سادهاي هستند كه ويژگيهاي مقرنس كاري عصر ايلخاني را به ياد ميآورند.10 فراز ازاره سنگي بنا را نيز در گرداگرد تزئينات شبه مقرنسي در سه رديف در برميگيرد كه از الحاقات دوره اخير است.
تزئينات گچبري اين بنا به جهت اصيل بودن بسيار پر ارزش است. اين تزئينات شامل قابندهاي اطراف طاقنماها و طاقبنديها، موتيفهاي تزئيني لچكيهاي پشت بغل گوشوارهها و طاقنماها و نيم ستونهاي تزئيني در هر يك از زوايا است. زواياي حد فاصل هر گوشواره با طاقنما آراسته به نيم ستونهاي گچبري شده زيبايي است كه طرح شماتيك يك درخت نخل را به ياد ميآورد و با توجه به سرستونهاي شبه پالمتي آن قابل مقايسه با گچبريهاي عصر ساساني است.
لچكيهاي پشت بغل طاقنماها و گوشوارهها نيز از تلفيق نقوش گياهي و حيواني به تركيبي بديع رسيدهاند كه با دقت ميتوان صور حيوانات و پرندگاني چون اژدها و سيمرغ را در آنها مشاهده كرد. هنرمند گچبر طرحها براي پياده كردن نقوش از تكنيك وصلهكاري استفاده كرده است. بدين شكل كه ابتدا كليات طرح مورد نظر را در سطوح مورد نياز منعكس كرده، آنگاه گچ مرده را بر روي طرحها خوابانده و به لحاظ جلوگيري از فرو ريختن، آنها را با استفاده از ميخهاي چوبي و مواد چسبنده تقويت كرده است.11
علاوه بر موارد فوق حد فاصل قسمت هشت و شانزده ضلعي بنا را كتيبهاي گچبري شده به عرض 60 سانتي متر محاط در دو حاشيه گچبري شده يكي زنجيرباف و ديگري زنجيره گياهي مواج در برميگيرد كه با زمينهاي پر نقش و نگار نمونه برجستهاي از هنر گچبري ايران در اوايل قرن نهم است.
هنرمند خلاق اين بنا در تزئين شمسه زير گنبد از تكنيك نقاشي روي گچ سود برده است. بدين مفهوم كه براي ايجاد گرهبنديهاي رنگي در آغاز، ستارهاي دهپر مزين به رنگ اخرايي در مركز شمسه ايجاد نموده، آنگاه با خلق ده ستاره پنج پر كه يك در ميان به رنگ اخرايي و آبياند، به تركيب هندسي بديعي دست يافته است. در ادامه با ايجاد ده ستاره چهارپر اخرايي رنگ گرهبنديها را به انتها رسانده كه حد فاصل هر يك را شش ضلعيهايي به رنگ سفيد در بر گرفته است. برزخ ميان قسمت شانزده ضلعي بنا و آغاز آهيانه گنبد ـ كه در اكثر بناها معمولاً مزينبه كتيبهاياست ـ در اين بنا به وسيله پيكانهايي كه با تكنيك نقاشي روي گچ ايجاد شدهاند مزين است. نكته گفتني در خصوص نقاشي روي گچ در اين بقعه همانا دستنخوردگي و اصيل بودن رنگها است كه تا به امروز به شكل اوليه خود باقي ماندهاند.
امروزه بنا فاقد هرگونه كاشيكاري است كه اهميت تاريخي و هنري داشته باشد. ليكن پيشتر درگاه ورود بنا مزين به كاشيكاري خشتي (لخت) عصر قاجار بود.اين كاشيها شامل قطعاتي بود متنوع الشكل به رنگ لاجوردي كه گرداگرد درگاه ورود و سردر بنا را ميپوشاند. كاشيهاي مزبور شامل كتيبههايي بود به خط ثلث و نستعليق با رنگي سفيد بر زمينهاي لاجوردي كه متضمن آياتي از قرآن، باني كاشيكاري و تاريخ نصب آنها بود.12
تنها كتيبه باقي مانده از زمان احداث بنا، كتيبه گچبري شده فراز قسمت هشت ضلعي بنا است. به خط ثلث برجسته در زمينهاي از نقوش گياهي متنوع و درهم تنيده كه كار قرائت كتيبه را بسيار دشوار ميكند. اين كتيبه از نظر مضمون شامل فردمدفون، باني، تاريخ احداث و هنرمند گچبر بنا است. كتيبه مزبور از فراز طاقنماي جنوبي كه محراب بنا است آغاز و در همانجا خاتمه مييابد بدينگونه:
«امرت بعمارة هذه الروضة الرفيعه و المرقد المنيفة المشهد المنور المعطر المقدس الامام المعصوم الطاهر المطهرابي القاسم ابراهيم بن احمد بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن الامام المفترض الطاعة اسداللّه الغالب ابي الحسن اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب صلوات اللّه و سلامه عليه و عليهم اجمعين.
بمنه، الخاتون العظمي البانوي الكبري و بلقيس العهد و الاوان خديجة العصر رابعة الدهر عصمة الدنيا والدين صفوة الاسلام و المسلمين زيدت عصمتها و خلدت عظمتها في شهر شوال سنة خمس و ثمانمائة. نمقه العبد علي بن حسن الطوسي».
با توجه به عبارت «صفوة الاسلام والمسلمين» در كتيبه مزبور كه مترادف «صفي الاسلام والمسلمين» در القاب و عناوين امراء خاندان علي صفي است، به نظر ميرسد باني بنا يكي از بانوان دودمان صفي و گويا همسر خواجه ابراهيم است كه در اين سال فرمانرواي قم و پيرامون آن بوده است.13 در پايان همين كتيبه است كه تاريخ احداث بنا (ماه شوال سال 805 ه·· .ق) نام كاتب و گچبر بقعه (علي بن حسن الطوسي) نيز ذكر گرديده است.
كتيبههاي ديگر بنا شامل كتابههايي بود در گرداگرد درگاه ورود و سردر ورودي بنا كه از الحاقات عصر قاجار محسوب ميشدند و امروزه در بنا ديده نميشوند؛ به شرح ذيل:
بر كاشيهاي فيروزهاي رنگ گرداگرد درب ورود به خط ثلث زيبايي به رنگ سفيد سوره جمعه تحرير شده بود و در پايان سوره عبارت زير به نستعليق ريز:
«عمل طاهر،
طاهر ضعيفتر بود از مور روزگار دستش به روز حشر به دامان هشت و چار
و بر كاشيهاي لخت بالاي درگاه ورود سوره احزاب به اين شكل:
«بسم اللّه الرحمن الرحيم، يا ايها الذين آمنوا لاتدخلوا بيوت النبي الا ان يؤذن لكم. سنه 721»14
و در زير كتيبه فوق چهار قطعه كاشي مثلت شكل طوري نصب شده بودند كه قاعده آنها در قسمت بالا خط مستقيمي را تشكيل ميداد و رأس مثلثها رو به پايين بود، كه برروي آنها در مجموع عبارات ذيل ديده ميشد:
«لا اله الا اللّه الملك الحق المبين/ اشهد انه محمد رسول اللّه عليا ولي اللّه»
از باني و بنا و كاشي ساز قمي جز ذات خداوند، سراسر فاني
در روز شنبه غره ذي حجةالحرام 127 الحمدللّه كما هو اهله15
تنها كتيبه باقي مانده از اصل بنا تاريخ احداث آن را به صراحت 805 هجري اعلام ميدارد. ليكن، بقعه از نظر نيارش و تزئينات ويژگيهاي معماري عصر ايلخاني را به نمايش ميگذارد.16 برخي از محققين با استناد به تاريخ 721 بر كاشيهاي الحاقي عصر قاجار سر در بنا آن را متعلق به اوايل قرن هشتم دانستهاند17 در حالي كه چنين نيست و رقم 721 مقلوب بوده و صحيح آن 1270 است.
در توضيح اين مهم بايد گفت نخست آن كه كاشيكاري و كتيبههاي سردر ورودي با توجه به اندازه، جنس، رنگ و خط همگي از الحاقات عصر قاجار محسوب ميشوند و بالطبع تاريخهاي مذكور نيز متعلق به همين دورهاند، ديگر آن كه بر روي اين كاشيها در مجموع سه تاريخ ديده ميشود. يكي به صورت 721 و دو تا به صورت 127، براي رفع اين اختلاف بايد گفت: 127 به نظر درست ميآيد و برطبق روال معمول در عصر قاجار صفوي از طرف راست آن ساقط شده است. اين ويژگي در برخي از كتيبههاي قاجاري حرممطهر حضرت معصومه عليهاالسلام نيز ديده ميشود.18 ديگر اين كه عدد 721 مقلوب و معكوس 127 است چنان كه اين امر در عصر قاجار رويه معمولي بوده و در چند كتيبه ديگر متعلق به همين عصر نيز ديده ميشود.19
در مجموع ميتوان گفت از آنجا كه كاشيكاري درگاه ورودي اين بنا براساس كتيبه موجود به وسيله «طاهر قصاع» صورت گرفته و ما دو اثر ديگر از وي با تاريخهاي 1286 (ايوان شمالي امامزاده علي بن جعفر قم) و 1269 (اسپر رواق شاهزاده اسماعيل در بيدقان كهك) در دست داريم،20 ديگر جاي ترديد باقي نميماند كه تاريخ صحيح در اين بخش از بنا 1270 است كه زمان انجام كاشيها است.
در خصوص مدفون و يا مدفونين در بنا نيز اختلاف نظرهايي وجود دارد. براساس كتيبه موجود اين بقعه شاهزاده «ابراهيم بن احمد بن موسي بن جعفر» است كه به گفته فيض فرزند امامزاده احمدي است كه مزارش به نام شاهچراغ در شيراز واقع است.21 ولي مؤلف كتاب «انوار المشعشعين» كتيبه بنا را ناديده گرفته، ميگويد:
«آنچه كه در كتيبه بقعه راجع به نسبت وي قيد شده از اغلاط مشهور و مشمول (رب مشهورلااصل له) ميباشد و مدفون در اين بقعه ابراهيم بن احمد بن محمدبن حسين بن حسن بن علي الاصغر ابن امام زينالعابدين ميباشد كه در تاريخ قم مدفنش را نزديك مشهد علي بن حسن العلوي العريضي به نزديكي تعيين كرده است.22
فيض در رد اين موضوع معتقد است، دفن ابراهيم سجادي نزديك بقعه علي بن جعفر دليل بر دفن او در اين بقعه نيست. چرا كه در 50 متري شمال بقعه علي بن جعفر بناي بدون كتيبه در حال تخريبي وجود دارد كه متعلق به ابراهيم سجادي و پدرش ابوالعباس احمد است.23 زيرا اين بنا با نهر سعد 30 متر و با بقعه علي بن جعفر 50 متر فاصله دارد كه با نشانيهاي تاريخ قم همخواني دارد. در حالي كه گنبد شاهزاده ابراهيم با علي بن جعفر 150 و با نهر سعد 180 متر فاصله دارد. به علاوه اين كه در تاريخ قم علي اكبر فيض ـ نگارش يافته به سال 1337 قمري ـ از اين بنا و كتيبههاي آن ذكري ميشود. همو ـ عباس فيض ـ در پايان مينويسد:
«عليهذا بايد گفت مؤلف مزبور اساسا از وجود اين بقعه خبر نداشته وگرنه بقعه دوم (شاهزاده ابراهيم) را به جاي اين بقعه نگرفته بود.»24
مؤلفين «راهنماي قم» نيز با توجه به كاشيهاي الواح قبور اين بنا را مرقد دو تن ميدانند يكي «ابراهيم بن موسي بن جعفر» و ديگري «محمد بن موسي بن جعفر».25
هرچند نگارنده موفق به ديدار الواح قبور نشد، ليكن با توجه به اين كه اين الواح از تعميرات دورههاي اخير است به آنها چندان اعتمادي نميتوان كرد، و با مبنا قرار دادن كتيبه گچبري كه متعلق به اوايل قرن نهم است و نيز با توجه به منابع مكتوب عصر قاجار، به نظر ميرسد نظر فيض در «گنجينه آثار قم» و مدرسي در «تربت پاكان» كه مدفون در بنا را «ابراهيم بن احمد بن موسي بن جعفر» ميدانند، به حقيقت نزديكتر باشد.
1. فيض معتقد است در خصوص تسميه امامزاده به شاهزاده دو وجه قابل تقرير است يكي اين كه اكثريت قريب به اتفاق امامزادگان مدفون در ايران از سادات حسينياند كه از جانب مادر به يزدگرد ساساني ميرسند چرا كه شاهزادهاي ايراني مادر امام سجاد عليهالسلام بوده است؛ ديگر آن كه در ايران دوران باستان پادشاهان به نوعي داراي مقام مذهبي بودند و مردم ايران چون اسلام آوردند درصدد برآمدند كه اين سنت باستاني را حفظ كرده
2. در چاپ نخست كتاب «فهرست بناهاي تاريخي و اماكن باستاني ايران» به اشتباه خصوصيات بقعه ديگري را كه در قم به همين نام معروف است براي اين بقعه ذكر كردهاند. (ر.ك، ص183 همين كتاب)
3. Pope, arturupham:A surrey of persian art, vol.III& IV, oxford university, Pres meiji _ shobe, Tokyo 1930, Page 1346.
4. مدرسي طباطبايي، حسين: تربت پاكان، ج2، مهر قم، 2535 شاهنشاهي، ص74.
5. گدار، آندره (و ديگران): آثار ايران، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، ج3، بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي، مشهد، 1367، ص85.
6. ويلبر، دونالدن: معماري اسلامي در عصر ايلخانان، ترجمه عبداللّه فريا، ج دوم، شركت انتشارات علمي فرهنگي، تهران، 1365، ص78.
7. حسين مدرسي طباطبايي، همان كتاب، ص74.
8. چون بنياد آن رو به خرابي ميرفت گرجي تهراني كه از مردان بلند همت و آبادي دوست است آن را تعمير و سطح بيروني گنبد را كاشي فيروزهاي نمود. (ر.ك. راهنماي آثار قم، ص131).
9. دونالدن ويلبر، همان كتاب، ص170.
10. دونالدن ويلبر، همان كتاب، ص80.
11. ثبوتي، هوشنگ: بررسي آثار تاريخي سلطانيه، ج اول، كتابفروشي ستاره زنجان، 1370، ص194.
12. حسين مدرسي طباطبايي، همان كتاب، ص75.
13. مدرسي طباطبايي، حسين: قم نامه، كتابخانه آيةاللّه مرعشي نجفي، قم، 1364، ص36.
14. حسين مدرسي طباطبايي، تربت پاكان، ص75.
15. فيض، عباس: گنجينه آثار قم، ج2، مهر استوار، قم، 1350، ص366.
16. واين چندان عجيب نيست چرا كه شيوههاي معماري با مرگ حكومتها به يك باره منقطع نميگردد و در دورههاي بعدي به شكلهاي گوناگون استمرار مييابند.
17. مشكوتي در «فهرست بناهاي تاريخي و اماكن باستاني ايران» (ص233)، ويلبر در «معماري اسلامي ايران در عصر ايلخانان» (ص170) و پوپ در:
"A survey of persian art, vol.III. page 1098"
18. عباس فيض، همان كتاب، ص362.
19. عباس فيض، همان كتاب، همان صفحه.
20. حسين مدرسي طباطبايي، همان كتاب، ص51.
21. عباس فيض، همان كتاب، ص362.
22. به نقل از عباس فيض، همان كتاب، ص363.
23. اين بنا در سفر نخست پژوهشي نگارنده به قم (اسفند 71) هنوز پابرجا بود ليكن در اوايل سال 72 از ناحيه اداره اوقاف قم تخريب و جاي آن را ساختمانهاي نوسازي گرفتند كه جنبه تجاري دارند.
24. عباس فيض، همان كتاب، ص490.
25. برقعي، علي اكبر (و ديگران): راهنماي قم، دفتر آستانه قم، 1317، ص131.