روزي که چشم ايراني با پرده سينما آشنا شد
?1 شهريور ماه به عنوان روز ملي سينما نام گذاري شده است و اين روز سرآغاز آشنايي ايراني ها با پرده سينما و اين هنر صنعت گسترده و جهاني به شمار مي رود.
سينما ابتدا با اختراع عکاسي و سپس ساخت تصاوير متحرک در حدود سال هاي 1880 تا 1889 ميلادي در اروپا گام هاي نخستين را برداشت. پس از اين سالها برادران لومير در سال 1885 ميلادي نخستين فيلم مستند خود را که حرکت قطار در ايستگاه بود، در معرض ديد عموم قرار دادند. اين روند ادامه يافت تا اينکه نخستين فيلم داستاني در سال 1903 ميلادي در آزمايشگاه هاي اديسون ساخته شد. عنوان اين فيلم سرقت بزرگ بود.
در سال 1279 هجري شمسي ميرزا ابراهيم خان عکاس باشي که در آن زمان نوجوان بود، همراه پدر عکاسش به بلژيک سفر ميکند و با وسايل فيلمبرداري که در ايران به آن اسباب سينماتوگراف اطلاق مي شد، به طور کامل آشنا شد و همراه پدرش اين وسايل و ابزار را به ايران آورد. به همين خاطر آغاز کار سينماي ايران را از شهريور ماه 1279 مي دانند. هر چند که درباره روز آن (21 يا 22 شهريور ماه) اختلاف نظر وجود دارد. البته ابراهيم خان در سال 1313 ه.ق از سوي مظفرالدين شاه به لقب عکاس باشي دربار منصوب شد و چون مظفرالدين شاه علاقه بسيار زيادي به سينما و ثبت تصوير خود داشت، امکان ورود ابزار توليد و ساخت فيلم را در کشور فراهم ساخت.
پس از ورود امکانات و ابزار توليد - به خصوص دوربين فيلمبرداري - آوانس اوگانيانس به همراه عده اي ديگر از دوستان خود نخستين پايه هاي سينماي ايران را بنا نهاد و با تشکيل گروهي در خيابان علاء الدوله (فردوسي کنوني) اقدام به توليد فيلم کرد. نخستين فيلم داستاني سينمايي ايراني آبي و رابي نام داشت که فيلمي صامت و کوتاه بود و در سال 1309 توليد شد. اين فيلم به عرصه اکران و پخش عمومي راه نيافت. اما دومين تلاش اوگانيانس براي ساخت فيلم به ارايه يک اثر سينمايي با عنوان حاجي آقا آکتور سينما در سال 1311 منجر شد که امکان اکران يافت. اين فيلم که سياه و سفيد و صامت بود با سرمايه گذاري کارگردان به مبلغ 200 تومان و سرهنگ مقاصد زاده فروزين ساخته شد. اما اين فيلم تنها 4 روز در سينما ماياک تهران بر پرده بود و با توجه به اينکه 6 تومان در اصفهان، 35 تومان در رشت و 45 تومان در شيراز فروش کرد، شکست تجاري سنگيني براي سازندگان آن به همراه آورد. چنان که سرهنگ فروزين به عنوان سرمايه گذار اصلي فيلم، وسايل فيلمبرداري استوديو پرس فيلم که محل فعاليت اوگانيانس بود را به عنوان پول از ميان رفته براي خود برداشت.
نخستين فيلم سينمايي ناطق ايراني که در سال 1312 ساخته شد، دختر لر به کارگرداني اردشير ايراني بود. اين فيلم که در هندوستان به همت عبدالحسين سپنتا تهيه شده بود، از 30 آبان 1312 در سينما ماياک و سپه بر پرده رفت و به علت استقبال مخاطبين ايراني در سال 1313 و 1315 دومين و سومين نمايش عمومي خود را پشت سر گذاشت. اما از همان زمان توليد فيلم در ايران با مشکل مواجه بود و وارد کنندگان فيلم هاي خارجي (به طور عمده هندي و اروپايي) در برابر اين توليد موضع گرفتند و آن را بر نتافتند. سپنتا در جايي گفته بود: روزي که من اولين فيلم ناطق فارسي را دست خالي و بدون هيچ کمک مالي و معنوي ايران در کوش بيگانه تهيه و به ايران آوردم، نه فقط نمايندگان کمپاني هاي خارجي که مبتذل ترين فيلم هاي تجاري را از بغداد و لبنان به طور دست سوم به ايران مي آوردند و ارز کشور را خارج مي کردند باتمام قوا و به دستياري مقاماتي که مسوول امور فيلم بودند براي زمين زدن اولين فيلم ناطق فارسي و فراري کردن من از ايران کمر بستند.
پس از اين زمان توليد فيلم در ايران شکل جدي تري به خود مي گيرد. هر چند که رقيب بسيار قدرتمندي به نام فيلم خارجي همواره فيلم هاي ايراني را مورد تهديد شکست و تهيه کنندگان را در معرض ورشکستگي کامل قرار مي دهد، اما جسته و گريخته آثاري توليد مي شود. البته در برخي مواقع تهيه کنندگان خارجي هم اقدام به توليد فيلم کرده اند. از جمله شخصي به نام سردار ساکر که يک هندي بود و به در ايران در کار واردات لاستيک فعاليت مي کرد، چند فيلم ايراني به سبک آثار هندي توليد کرده است. هر چند که از اين نوع فيلم ها آثار چنداني در دست نيست و آن معدود فيلم هاي موجود نيز ارزش هنري ندارند. چون اصولاً در دهه 20 و حتي تا دهه 40 فيلم هاي ايراني کپي برداري ضعيفي از فيلم هاي اروپايي، آمريکايي و هندي بوده است. در اين مطلب کوتاه به برخي از فيلم هايي که در رشد و گسترش سينماي ايران تاثير گذار بوده اند به اجمال اشاره هايي مي شود.
در آن زمان دوران فيلم هاي خارجي عناوين کلي خاصي مي گرفتند. براي نمونه فيلم هاي عاشقانه هندي، فيلم هاي آمريکايي و... اما فيلم هاي ايراني عنوان خاصي نداشت، تا اينکه دکتر هوشنگ کاووسي که بنام ترين منتقد و نويسنده سينمايي آن زمان به حساب مي آمد به آثار ايراني عنوان فيلم فارسي را اطلاق کرد و از آن پس فيلم هاي ايراني به اين نام در محافل سينمايي گفته شد.
هر چند که اين عنوان با خود خصوصياتي را مي آورد که فيلم هاي بدنه سينماي آن زمان کشور را تشکيل مي دادند. اما دکتر کاووسي هم اقدام به توليد فيلمي با عنوان هفده روز به اعدام در سال 1335 کرد. اين اثر هر چند که با وسواس کارگردان و به کارگيري هر آنچه که از ديگران خرده مي گرفت، توليد و بر روي پرده سينما قرار گرفت، اما با برخورد بسيار تند سينمايي نويسان و سينماگراني مواجه شد که دکتر کاووسي با بي رحمي و بدون ملاحظه به آثارشان تاخته بود. اما همين مسايل باعث شد تا مساله نقد فيلم در کشور جدي گرفته شود و مطبوعات تخصصي سينما رو به افزايش برود.
دهه 40 و 50 از نظر تاريخ سينماي ايران دوران بسيار مهمي به شمار مي رود. چون در اين دوران سينماگران آرام آرام به بلوغ فکري مي رسند و براي داشتن سينمايي بومي و محلي دست به تلاش گسترده اي مي زنند. در اين دو دهه سينماگراني پا به عرصه سينماي کشور مي گذارند که حتي مطرح شدن در معتبرترين مجامع سينمايي جهان را با خود همراه مي آورند.
فيلم سينمايي خشت و آيينه به کارگرداني ابراهيم گلستان در سال 1344 يکي از آثار متفاوت اين دوران به شمار مي رود. اين دو ماه پس از گنج قارون اکران مي شود و از بازيگران تازه وارد و شناخته نشده اي همچون مهري مهرنيا، جلال مقدم، پرويز فني زاده، محمد علي کشاورز، جمشيد مشايخي و پري صابري بهره مي برد که از تئاتر به سينما راه يافته بودند. اين فيلم در اکران عمومي با شکست مواجه مي شود. اما گلستان که در اصل يک مستند ساز بود به روند توليد خود ادامه مي دهد و در سال 1353 فيلمي با عنوان اسرار گنج دره جني را ارايه مي کند که ارتباط بيشتري با مخاطب پيدا مي کند.
سينماي ايران پس از سالها با توجه به شرايط جامعه به راه خود ادامه داد و همچنان اين راه را مي پيمايد، اما شايد جالب توجه باشد که بيشتر آثار توليد شده در دهه 60 هر چند که از نظر کميت بسيار کمتر از توليدات دهه 70 و 80 است، اما به جهت کيفيت و ايجاد جريان هاي سينمايي آثار قابل تامل و راهگشا بوده اند.