فريبا علاسوند
اين منع مي تواند بر چند اصل مبتني باشد:
اولاً بين زن و مرد نامحرم جذب و انجذابي وجود دارد که مبناي آن کشش هاي مختلف رواني و زيستي در هر يک از زن و مرد و بين آن دو است.
غريزه هاي نفساني که در صورت تعديل، نيازهاي طبيعي بشر را تأمين کرده و در صورت افسار گسيختگي حيات سالم او را مورد مخاطره قرار مي دهند، نقش مهمي در اين ميان بازي مي کنند. مهمترين اين غريزه ها، غريزه جنسي و ميل به دوست داشتن و دوست داشته شدن است.
ثانياً آدمي در مقابل غريزه جنسي و کنترل آن ناتوانتر است تا درمقابل باقي غرايز. علت امر هم روشن مي باشد زيرا که احساس لذتي که تأمين اين غريزه به دنبال دارد کم نظير بلکه غيرقابل مقايسه با ساير لذات است. در روايات هم امر به بيان هاي متفاوت تاکيد شده است از جمله آنها روايت ذيل است: راوي مي گويد: امام صادق از ما پرسيدند چه امري از هر چيز دنيا خوشايند تر است؟ عرضه داشتيم خيلي چيزها خوشايند و لذيذند. حضرت فرمود لذت آور ترين آن ارضاي غريزه جنسي است.(1)
بر همين اساس است که لازم به نظر مي رسد اين غريزه بايد با عقل تدبير و اداره شود.
ثالثاً بسياري از انسان ها در اکثر موارد فقط به اتکاي عقل، غرايز را کنترل نمي کنند و به نداي عقل توجه نمي کنند. لذا در اين ميان شريعت به خصوص با دستورات الزامي اش، به کمک عقل آمده و به او در مهار غرايز کمک مي کند.
ويژگي هاي شريعت در اين باره چند چيز است. يکي از آنها که غفلت از آن دينداري مردم را پاره پاره کرده است، دستورات اخلاقي و حريم هايي است که رعايت آنها، بهترين ضمانت ـ اجراي براي ساير قوانين بخصوص حلال و حرام هاي فقهي اند. دومين ويژگي شريعت نيز در ايجاد انگيزة قوي، هراس از مجازات هاي اخروي است.
رابعاً رابطه طبيعي از پيش گفته، واقعي و گريزناپذير است. تداوم نسل بشر فقط از طريق ارتباط زناشويي مرد و زن ممکن است. به فرمايش علامه طباطبايي(ره) مرد و زن از جهات مختلف براي يکديگر تجهيز شده اند.(2)
لکن وجود رابطة افسارگسيختة مردان و زنان در جامعه گزينه مناسبي براي ارتباط مرد و زن نيست (دلايل مسئله را در عبارت هاي بعد خواهيم آورد) بنابراين مي بايست سراغ راه ديگري رفت. آن راه نمي تواند منع مطلق ارتباط مرد و زن باشد که اين راه نه علمي است و نه درست.
حال بايد دانست که چرا از ديدگاه دين ارتباط آزاد مردان و زنان صحيح نمي باشد.
اين دلايل را در موارد ذيل فهرست مي کنيم:
زنان و مردان به عنوان جماعت انساني ابعادي دارند که برخي از آنها بسيار متعالي و برخي ديگر هم با بخش حيواني مرتبط هستند. انسان فعاليت هاي متفاوتي انجام مي دهد و توانايي هاي متعددي دارد که با توجه به توانايي ها و نوع فعاليت ها مي تواند اهداف مختلفي براي خود انتخاب نمايد.
حال در صورتي که روابط مردان و زنان آزاد باشد، به دليل آسيب پذيري انسانها در اين رابطه و حاکميت غريزه، ابعاد متعالي آدمي تحت الشعاع قرار گرفته و عقربة ذهني و رفتاري افراد به سمت مسايل جنسي و حواشي آن رفته و هر يک از آنها از ابعاد متعالي خود و ديگري غفلت مي ورزند.
روشن است که سرکشي شهوت عقل را ناکارآمد مي کند. امام علي بن ابي طالب فرموده اند که بر اثر هوس و شهوت عقل و خرد از بين مي رود.(3)
در صورت رواج بي بند و باري جنسي اين زنان هستند که بيشتر متضرر مي شوند، چرا که در اين صورت زنان در ارزيابي مردان، به آبژه هاي جنسي تبديل مي شوند و تنزل زنان تا به اين حد، بدترين شکل ممکن از سقوط شخصيت آدمي است. اگر زنان به خاطر جاذبيت هايشان مورد علاقه واقع شوند و بر اين اساس با کسي پيوندي مقدس به نام ازدواج ببندند در حالي که ديگر امتيازات شخصيت آنها هم ديده شده و در مجموع يک همراه و شريک در زندگي اي متکامل به حساب آيند، ابداً مذموم نيست. لکن وقتي فقط از لحاظ مسايل شهواني مورد نظر آيند، بسي خسران نموده و حقيرانه زندگي خواهند کرد. در ادله و روايات موارد قابل توجهي وجود دارد که به مرداني که درصدد ازدواج هستند توصيه مي کنند که زنان را فقط بابت جمال ظاهري شان نخواهند و به ابعاد ديگر و شخصيت باطني شان توجه کنند.
در واقع شيوع نگاه ظاهربين و غلط باعث مي شود از توان بالقوه و بالفعل زنان در جهات مختلفي که با پيشرفت جامعه مرتبط است غفلت شده و خود فراموشي مفرطي را نيز در زنان باعث گردد.
مسئله فوق متاسفانه در حد مطرح شده باقي نمي ماند بلکه به تغيير فرهنگ به تمام معنا و در تمام ابعادش مي انجامد. تبديل شدن زنان به آبژه هاي جنسي، تمام ظواهر زنان از جمله پوشش، نوع سخن گفتن، کيفيت و کميت ايجاد روابط اجتماعي، آمال و آرزوها ... را تغيير مي دهد. تشديد اين مسئله در زندگي مردان نيز اثر گذارده و به جاي مردان غيرتمند طالب زندگي پايدار، از آنان مردان هوسران و متقاضيان کالاهاي جنسي مي سازد.
بديهي است که انحصار تلذذات جنسي در خانواده زماني ممکن است که در صحنه علني جامعه مردان و زنان از اين حيث در اختيار يکديگر نباشند. دسترسي آسان به تأمين غرايز از طرق نامشروع علاوه بر آنکه مردان و زنان (بخصوص گروه اول) متاهلي را که از نظر ايمان و تقوي سست بنياد هستند در معرض آسيب قرار مي دهد، با بالابردن آستانة لذت و کاميابي و توقعات روبه تزايد مردان و زنان از يکديگر بر فروپاشي خانواده اثر بيشتر مي گذارد.
مردان و زنان در مراودات آزاد خود با غير همسر مداوم در فکر مقايسه همسر خود با نمونه هاي جديدند و با اين کار احساس رضايت خود را نسبت به خانواده و همسر خود از دست مي دهند.
علاوه بر امر فوق وجود اين روابط انگيزه هاي اوليه تشکيل خانواده را از بين مي برد يعني در پايين کشيدن آمار ازدواج موثر است. در شرايطي که تشکيل خانواده مؤونه و زحمت زيادي در بردارد و بر دوش هر يک از طرفين مسئوليت هايي مي نهد، وجود روابط آزاد باعث مي شود که متاسفانه افراد از نامطلوب ترين راه ممکن غرايز خود را تأمين کنند و فارغ از مسئوليت هاي خانوادگي در لذت جويي افراط نمايند.(4)
اباحيگري در رفتارهاي جنسي و انتخاب دوست و رفيق (به جاي همسر و شريک زندگي) مهمترين عاملي است که در کشورهاي توسعه يافته باعث پيدايش انواع خانوده ها (تک والدي، زوج هاي آزاد، مادران مجرد و...) شده است.
در حالت روابط افسار گسيخته و آزاد، صفحه فکر و مغز آدمي تحت تصرف غريزه درمي آيد و قواي مختلف انسان مستهلک در آن مي شود. دقيقاً مانند انساني که البته ناخواسته به بيماري عطش مبتلاست، اين انسان تمام همتش نوشيدن آب است و نوشيدن و نمي تواند به مسئله ديگري بينديشد. به دنبال آنهم تمام افعالش منحصر در همان نوشيدن است.
زماني که وقت زنده و پوياي يک جوان به حواشي مسايل جنسي مصروف مي شود ديگر جايي براي فعاليت هاي سازنده باقي نمي ماند. بر همين اساس است که در قرآن کريم در تمام آيات مربوط به کنترل روابط زن و مرد و ايمن سازي آن مي فرمايند که رفتارهاي مختلف کنترل کننده «ازکي» هستند يعني رشد دهنده ترند.(5) زيرا تمام قوا در ساية فضاي ايمن شده رشد مي کنند.
مسئله روابط آزاد زنان و مردان در طول تاريخ علاوه بر اينکه يک مسئله اجتماعي با ابعاد فرهنگي بوده، ابعاد سياسي و اقتصادي هم داشته است. کساني که کمي با تاريخ جهان آشنا بوده و قصه استعمار نو را مطالعه نموده باشند، مي دانند که آزادسازي روابط زنان و مردان و اباحيگري اخلاقي تا چه حد جوامع و بخصوص قدرت جوان ملت ها را فلج کرده و تخم بي تفاوتي نسبت به مسايل اساسي داخلي يک کشور را بين آنها افشانده است.(6)
علاوه بر امر فوق بايد دانست که همواره واسطه ها و دلالان تباهي، بهره هاي فراواني از جاذبه هاي جنسي بين زن و مرد برده و به ثروتهاي کلاني رسيده اند. امروزه ابعاد اقتصادي و يا سياسي فساد و فحشا، که نتيجه قهري روابط آزاد است ابعادي جهاني دارد و اين مسئله را از سطح يک مسئله اخلاقي و شرعي به سطح غيرقابل باوري کشانده است. وجود ميليونها روسپي در سرتاسر جهان، قانوني شدن رفتار شنيع کساني که به کارگران جنسي مشهورند و دهها امر خطرناک ديگر همه و همه نتيجه تغيير رفتار انسانها در امر روابط بين زن و مرد و تحول در هنجارهاي مربوطه است. متاسفانه در شرايطي که تمکين يک زن از همسرش از نظر طرفداران حيات مدرن گناهي نابخشودني و فقهاي بي احترامي به زن تلقي مي شود، روابط آزاد به راحتي تجويز مي گردد.(7)
پورنوگرافي که از نظر مدافعين روابط آزاد امري مورد نياز به حساب مي آيد!(8) به معناي هرزه نگاري و پرداختن به امور جنسي شنيع و مستهجن در عرصه رسانه اي است.
گرچه مسئله پورنو و بحثهاي راجع به آن «در حد يک بازي پينگ پنگ و يا مسأله غيرقابل سانسور تنزل يافته است»(9) ولي در واقع اين ديو خوش خط و خال، امروزه باعث شده که هيچ رسانه اي و هيچ محصول رسانه اي از سيطرة غرايز جنسي خلاصي نيابد. واقعاً به سختي مي توان به کتاب، فيلم، نوار کاست، سي دي و... دست يافت که جلوه اي از مراتب مختلف امر مزبور در آن بروز و ظهور نداشته باشد. و اين بهره برداري از رسانه در راستاي هرزگي و ابتذال جنسي قطعاً ضررهاي جبران ناپذيري به فرهنگ اخلاق بشري وارد ساخته و خواهد ساخت.
روابط آزاد بخصوص در اشکال نهايي اش باعث از بين رفتن يک خاصيت مهم ازدواج مي شود و آن انحصار در شريک زندگي است. عدم انحصار در شريک زندگي صرفنظر از آثار رواني متفاوت براي هر يک از زن و مرد و فرزندان و از بين رفتن نسلي پاک و شناخته شده، در حال حاضر و در شرايطي که دنيا در محاصره دهشت آور بيماريهاي مقاربتي است، يک فاجعه انساني جبران ناپذير به حساب مي آيد. بسيار واضح است که ايمن سازي روابط آزاد نه آسان است و نه چندان علمي. در زندگي اي که بر پايه هوس و اطفاي غريزه تشکيل شده است، زن و مرد هيچ ضمانت اخلاقي به يکديگر نسپرده اند که همديگر را دوست بدارند، مراقبت کنند و به يکديگر ضرر نرسانند. بنابراين انتقال ويروس هاي خطر آفرين نظير ويروس ايدز (HIV) از اين طريق بسيار شايع است.
در حالي که در يک زندگي با ثبات اخلاقي که افراد به هم تضمين سپرده اند، يکديگر را دوست مي دارند و مراقبت مي کنند، حتي اگر يکي از طرفين مبتلا به يک بيماري باشد سعي مي کنند روابط خود را ايمن سازند و يا حداقل به دليل همان انحصار، شيوع و انتقال بيماري ها به کندي صورت مي گيرد. متاسفانه در حالي برخي افراد به عادي سازي روابط نامشروع در داخل کشور مي پردازند که امروزه مسئله فوق يک عرصه از 12 محور نگران کننده در سند پکن و ساير اسناد جهاني است. تمام فصل مربوط به «زنان و بهداشت» در اين سند حول مسئله بيماريهاي مقاربتي با تکيه بر عامل آن يعني روابط آزاد و لزوم ايمن سازي آن دور مي زند.(10)
شيوع روابط آزاد و به دنبال آن ترويج پورنو، تجاري شدن سکس و... انسانها و رفتارهاي آنان را از اعتدال خارج نموده و رضايتمندي آنها را نسبت به رفتارهاي متداول تغيير داده و سطح عظيمي از انحرافات جنسي را ايجاد مي کند. نمونة تأسف بار آن که شايد از نتايج ارزان و مفت بودن ارتباط زن و مرد و سهل الوصول بودن زنان است، ميل به همجنس و بدتر از آن قانوني دانستن اين عمل است.
در حالي که در يک جامعه محجوب خطاي رفتاري در روابط نگاه با تلذذ يک مرد به زن است، در يک جامعه باز حتي بدن هاي برهنه نيز ديگر محرک به حساب نمي آيند و اشتهاي بشر بريده از اخلاق و معنويت به دنبال بدترين خوراک و آلوده ترين نوع مصرف مي گردد.
1. تفسير الميزان، علامه طباطبايي، چاپ جامعه مدرسين، 20 جلدي، عربي.
2. فمينيسم در آمريکا تا سال 2003، تدوين معاونت فرهنگي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها، دفتر نشر معاصر، چاپ اول، بهار 1383.
3. زن بودن، توني گرنت، ترجمه فروزان گنجي زاده، تهران، نشر ؟؟؟؟ 1388.
4. زنان و حقوق برابر، فريبا علاسوند، روابط عمومي شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، تهران، پاييز 1382.
1. کافي، ج 5، ص 321. 2. طباطبائي، محمدحسين، تفسير الميزان، ج 1 و 2، ص 277، الميزان، 20 جلدي، چاپ جامعه مدرسين حوزه علميه قم. 3. منتخب ميزان الحکمه، ج 2، ص 710. قرآن کريم هم با ارزش دادن به معيارهايي نظير علم، ايمان و عمل صالح که همه را حقايقي غير جنسيتي مي داند توجه آدمي اعم از مرد و زن را به اين واقعيت جلب مي کند که بايد چه همت خود را اموري از اين دست قرار دهند. اميرالمؤمنين(ع) در نهج البلاغه انساني که در مقابل موقعيت معصيبت بار جنسي، خويشتندار بوده و عفت مي ورزد را فرشته خو مي داند. منتخب ميزان الحکمه، ج 2، ص 695. 4. جهت اطلاع بيشتر از اين موضوع ر.ک: به کتاب «زن بودن» اثر دکتر توني گرنت اغلب فصول اين کتاب در موضوع فوق مفيد است به خصوص ص 138 ـ 140. 5. بقره / 232، نور / 28، نور / 30. 6. نتانياهو نخست وزير اسبق حکومت غاصب اسرائيل دقيقاً همين راه حل را براي از پا انداختن نظام اسلامي ايران پيشنهاد داد. روزنامه جمهوري اسلامي 23/6/1381 ـ در تاريخ 9 ژوئن 2004 در پي اجلاس کشورهاي گروه 8 در ايالت جورجياي آمريکا يکي از مهمترين راهکارهاي آنها براي به زير سلطه کشاندن خاورميانه و بخصوص ايران، از بين بردن حريم هاي اخلاقي بين زنان و مردان و تغيير نظام ارزشي موجود اعلام شد. 7. دکتر تونس گرنت در اين باره عبارات جالبي دارند. ر.ک. به زن بودن، ص 97. 8. فمينيسم در آمريکا تا سال 2003، ص 23 به نقل از کتاب A.RETURN TO MODESTY از خانم وفدي شليت، فصل ششم که به نابودي عفاف ارمغان فمينيسم ترجمه شده است. 9. همان، ص 22. 10. جهت اطلاع بيشتر ر.ک.به: زنان و حقوق برابر، صص 167 ـ 175.