استان یزد

نسخه متنی
نمايش فراداده

استان يزد

موقعيت جغرافيايي استان يزد

استان يزد در مركز ايران در قلمرو سلسله جبال مركزي ايران بين عرض هاي جغرافيايي 29 درجه و 48 دقيقه تا 33 درجه و 30 دقيقه شمالي و طول جغرافيايي 52 درجه و 45 دقيقه تا 56 درجه و30 دقيقه شرقي از نصف النهار مبدأ قرار گرفته است. استان يزد از شمال و غرب به استان اصفهان از شمال شرقي به استان خراسان از جنوب غربي به استان فارس و از جنوب شرقي به استان كرمان محدود مي شود. استان يزد در حدود 72156 كيلومتر مربع وسعت داشته و تقريباً 37/4 درصد از وسعت كل ايران را در بر مي گيرد .

آب و هواي استان يزد به علت قرار داشتن بر روي كمربند خشك جهاني داراي زمستانهاي سرد و نسبتاً مرطوب و تابستانهاي گرم و طولاني و خشك است. بر اساس سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375،‌ جمعيت استان 750769 نفر بوده كه از اين تعداد 15/75 درصد جمعيت شهري و 85/24 درصد جمعيت روستايي را تشكيل داده اند .

يزد به معني پاك و مقدس است و شهر يزد نيز به مفهوم شهر خدا و سرزمين مقدس است. به لحاظ شرايط اقليمي استان يزد وضعيت كشاورزي در اين استان مطلوب نيست و امكان بهره برداري از آب هاي سطحي در كشاورزي بسيار كم است. شرايط خاص مناطق حاشيه كوير نظير ميزان اندك باران حركت ماسه هاي روان ، پديده كويرزايي مراتع فقير كمبود منابع تأمين آب موجب شده تا 28 درصد وسعت استان يزد فاقد بهره دهي اقتصادي باشد .

مهمترين مناطق كشاورزي استان دشتهاي يزد، اردكان، بهادران، بهاباد،‌ هرات، مروت، چاهك و ابركوه است. محصولات كشاورزي استان شامل انار، پسته،‌ بادام، غلات، آفتابگردان،‌ انگور، پنبه، چغندر قند و كنجد است .

استان يزد به لحاظ زمين شناختي داراي ذخاير بسيار عظيم معدني است. معادن مهم اين استان مانند آهن چغارت، مرمر بورق، ماسه سنگ متكسانه، سرب كوتك نقشي مهم و سازنده در تحولات اقتصادي و عمراني استان داشته است .

صنايع دستي

پيشينه يزد آکنده از پايمردي و استواري مردماني سخت کوش و پرتلاش است که به رغم طبيعت گرم و خشک اين ديار، کمر همت بسته و با پشتکار و خلاقيت و ذوق هنري خود نام شهر و ديارشان را پرآوازه کرده اند.

همانگونه که گفته شد با توجه به شرايط آب و هوايي و محدود بودن فعاليت هاي کشاورزي و دامپروري در استان يزد، ساير فعاليتهاي انتقالي و افزون بر همه فعاليت در رشته هاي مختلف صنايع دستي در آن استان رشد کرده است. نساجي سنتي، سفال و سراميک سازي، زيلو بافي قاليبافي و ساخت مصنوعات مختلف فلزي از جمله صنايع دستي رايج در استان يزد است.

قاليبافي

قاليبافي، اين صنعت و هنر والاي همه مناطق ايران، در استان يزد نيز از اعتبار ويژه اي برخوردار است و همانند صنعت نساجي، از ديرباز در استان مذکور و بخصوص شهر يزد، جايگاه خاص خود را داشته است.

از آنجا که صنعت قاليبافي ويژه زنان است و جايگاه آن در روستاها دامنه وسيعي را شامل مي شود، در نتيجه در اقتصاد روستايي اهميت فراواني داشته و در معشيت خانواده نقش اساسي ايفا مي کند.

در گذشته هاي دور قالي بافان يزدي از طرحها و نقش هاي مختلفي مانند:

هراتي، گل ماهي، کرماني، سردار جنگل، بندي، شکارگاه و جوشقاني استفاده مي کردند ولي امروزه بيشتر به طرح فرش هاي کاشان اکتفا مي شود. درکارگاههاي خانوادگي معمولاً يک دار قاليبافي نصب مي شود که اکثراً محل سکونت بافندگان نيز مي باشد، اما در کارگاههاي بزرگ که تعداد آنها بسيار کم است، تعداد دارها متفاوت است.

صنعت قاليبافي در ساير نقاط استان يزد نيز طي سالهاي اخير رواج پيدا کرده است به طور مثال قاليبافي در ميبد تحت تأثير نائين از چهل سال پيش آغاز شده و از رونق خوبي برخوردار است. در بافق، بهاباد، تفت، و روستاهاي آن منطقه نيز طي بيست سال اخير، صنعت فرش جايگاه خاصي يافته است.

نسا جي سنتي

تا گذشته اي نه چندان دور، به علت غلبه سنت ها و رسوم پيشينيان بر زندگي مردم، کمتر خانه اي در يزد وجود داشت که در آن يکي از حرفه هاي نساجي دستي يافت نشود. استمرار توليد در خانه موجب شده بود که تجربيات و اطلاعات حاصله به سادگي از نسلي به نسلي ديگر انتقال يافته و اشتغال به صنايع دستي به صورت يکي از ارکان اقتصاد خانواده در آيد. هر چند که امروزه در نتيجه تغيير شيوه زندگي و رويکرد جوانان به شغل و حرفه اي غير از کار پدري کمتر صداي دفتين دستگاههاي بافندگي در خانه ها به گوش مي رسد، ولي با اين حال هنوز هم ذوق و هنر صنعتگران يزدي را در توليداتي به شکل سجاده، روتختي، پتو، احرامي، شال، دستمال ابريشمي و پارچه هاي ترمه، زري و مخمل و همچنين دارائي که شيوه رنگرزي آن در ايران منحصر به يزد است، مي توان يافت.

به طور خلاصه مي توان گفت که در اکثر نقاط استان يزد صنعت نساجي رواج دارد. در اشکذر بافت انواع پارچه هاي پنبه اي و ابريشمي و همچنين بافتن قالي، گليم و خورجين، در اردکان بافت قالي، موتابي، زيلو، کرباس، حصير و سبد، در ميبد بافت زيلو، در شهرستان تفت نساجي به همان شيوه سنتي و عمدتاً دستي، در شهرستان بافق قاليبافي، حصير و پادري و تهيه جارو و بادبزن و در مهريز، قاليبافي، سبد بافي، سنگتراشي و چاقو سازي رواج دارد.

از گذشته هاي دور، بافت ايکات يا دارائي در نقاط مختلف کشورمان وجود داشته ولي در حال حاضر در کارگاههاي محدودي در يزد، اين پارچه زيبا توليد مي شود.

جهت تهيه دارايي در قديم ابريشم طبيعي به کارگرفته مي شد ولي در حال حاضر ابريشم مصنوعي مورد استفاده قرار مي گيرد.

با ادامه و استمرار انواع روشهاي بافت ايکات، نقش هاي بي شمار از ساده ترين طرحهاي راه راه و هندسي تا پيچيده ترين سبک(ژاکارد) از نسلي به نسلي ديگر منتقل شده است. هرگز نمي توان دوگونه دارايي همسان پيدا کرد زيرا هر کدام نرمي و مواجي ويژه خود را دارند.

جهت بافت دارائي از سه روش استفاده مي شود و در هر سه روش وقت گيرترين کار، بستن و رنگ زدن و گشودن نخ هاست.

زيلو بافي

زيلو بافي يکي از مهمترين دستباف هاي استان يزد است که عمدتاً در ميبد رواج داشته و دارد. تا سالهاي اخير که ميبد هنوز داراي ويژگيهاي يک جامعه بسته کشاورز خود کفا بود و حتي پوشاک اکثر مردم نيز از کرباسهاي دستبافت زنان تهيه مي شد، اکثر مساجد و زيارتگاهايي ايران با زيلو هاي ميبد مفروش بود. بي جهت نيست که زيلو بافان ميبدي اين صنعت را از ابداعت اجداد خود مي دانند. همان گونه که گفته شد، زيلو يک صنعت روستايي و وابسته به کشاورزي است. در روزگاري که کشاورزي رونقي داشت و نيروي کار ارزان بود، بخش عمده اي از کارهاي بافندگي زيلو توسط افراد خانوار انجام مي شد. از هر خانواده پر اولاد روستايي يکي "بافندگي"، يکي"پنجه زني" و ديگري "کلاف لاکني" را به عهده مي گرفت. بهمين دليل کارگاههاي زيلو بافي اکثراً اتاقي از خانه مسکوني بود که راهي نيز از آن به کوچه باز مي شد. با تغيير ساختار اقتصادي اين نظم از هم پاشيده و نيروي کار تقليل يافت.

با تغيير يافتن ارزشهاي فرهنگي نيز، استفاده از زيلو کم رنگ تر شده، زيرا موارد عمده مصرف زيلو در مساجد بود چرا که معتقد بودند که خانه خدا مي بايست ساده و بي زرق و برق باشد ولي امروزه باتغيير يافتن تفکرها، قاليهاي رنگارنگ در مساجد جانشين زيلوهاي سفيد و آبي شده اند.

در بافت زيلو بيش از دو رنگ به کار نمي رود. در قديم براي مصارف خانگي از دورنگ آبي و گلي استفاده مي شد ولي امروزه دورنگ سبز و گلي به کار مي رود. زيلو هايي هم که براي مساجد و زيارتگاهها بافته مي شود طبق روال گذشته از دو رنگ آبي و سفيد استفاده مي شود.

در زيلو دو نوع نقش به کار گرفته مي شود. نقش زمينه و نقش حاشيه. انواع نقشه ها فقط در زمينه تغيير مي کند ولي حاشيه ثابت و يکنواخت است.

سفال و سراميک

مجتمع سفال و سراميک سازي ميبد از شهرستان اردکان يزد در روستاي شمس آباد و در شش کيلومتري ميبد واقع است و سفالگران خاک و خاک رس مورد مصرف خود را از منطقه استخراج و در محلي در داخل مجتمع انبار مي کنند. خاک رس منطقه ميبد از چسبندگي زيادي برخوردار است. گل را به وسيله پا و يا در حال حاضر با دستگاه بال ميل ورز مي دهند و آماده چرخ کاري مي کنند و سپس آن را به اندازه هاي دلخواه گلوله مي کنند و يا به اصطلاح چونه (چانه) مي کنند. براي اشياء بزرگ از گل سفت تر و براي اشياء کوچک از گل نرم تر استفاده مي شود. پس از تهيه گل کار شکل دادن به آن با چرخ سفالگري آغاز مي شود و وقتي شيئي مورد نظر ساخته شده آنرا در مقابل آفتاب مي گذارند تا خشک شود.

نقوش مورد استفاده روي سفالهاي ميبد، گلهاي تزئيني، ماهي و پرنده و خورشيد خانم است. بنظر مي رسد که نقش ماهي را به کنايه از نقش پراهميت و حياتي آب در منطقه کوير و نقش خورشيد را از خورشيد درخشان حاشيه کوير الهام گرفته اند. به عبارتي ديگر نقوش اين سفالها، بازتاب محيط زندگي، آرزوها و خواسته هاي سازندگان آن است.

نقوش سفالهاي ميبد بيشتر با رنگهاي آبي، سبز، زرد و خطوط سياه نقاشي مي شود و از اصالت خاصي برخوردار است.

گيوه دوزي

از گذشته هاي دور تهيه گيوه در استان يزد رايج بوده است. رويه گيوه توسط زنان در بخش هاي تفت، مهريز، نيز، هنزا، بهاباد و بغداد آباد بافته مي شود. تخت کشي گيوه توسط مردان انجام مي شود و سپس زنان برروي تخت آماده شده، رويه گيوه را مي چينند. در استان يزد انواع مختلف گيوه بافته مي شود که از نظر کيفيت و ظرافت با يکديگر متفاوتند. مرغوبيت و ظرافت گيوه به رويه و تخت آن بستگي دارد.

روستائيان بيشترين مصرف کنندگان گيوه هستند که با تغييرنوع زندگي و معيشت و به بازار آمدن رقيبان قوي تر، گيوه دوزي امروزه مورد مصرف فراواني ندارد.

آهنگري سنتي

از روزگاران قديم صنعت آهنگري در يزد رواج داشته است و صنعتگران رشته مذکور علاوه برکشاورزي و کارگري، اوقات بيکاري خود را به ساختن فرآورده هاي آهني صرف مي نمودند. مصنوعات مذکور شامل انواع چاقو، قيچي، کارد، قند چين و قپان مي شده است.

امروزه تنها در نواحي مهريز، ندوشن، عقلا، سخويد و خضرآباد صنعت آهنگري سنتي رايج است.