تحولات اجتماعي
پيام زن
پس از گذراندن يك مقدمه، به شرح اصول پنجگانه فمينيسم پرداختيم. مجددا تأكيد ميشود پديده «زنوري» و «زنگرايي» در شكل افراطي آن، ميتواند به عنوان انديشه و حركتي كه به چيزي فراتر از اصول انساني و خارج از فطرت، نياز و جايگاه صحيح زن، فراميخواند، حركت منطقي و اصيل دفاع از جايگاه و شخصيت انساني زن را دچار خدشه و ابهام نمايد. هرچند پيشتر نيز نوشتيم اين مقوله نيازمند بحثي به مراتب جامعتر و عميقتر است و اين خود دعوتي براي دريافت ديدگاههاي تكميلي و يا انتقادي ديگر است كه ميتواند فراروي مجله و خوانندگان عزيز باشد. در اينجا ضمن سپاسگزاري از نويسنده محترم، توجه شما را به آخرين قسمت اين مقاله جلب ميكنيم.
فمينيسم به صورت خودجوش و سازمان نيافته، در بين مسلمانان بيسابقه نبوده است. «أسماء» دختر يزيد از گروه «أنصار» روزي به حضور پيامبر(ص) آمد. ياران گرد آن حضرت جمع شده بودند. اين زن به نمايندگي از سوي زنان گفت: پدر و مادرم فداي تو باد. من نماينده زنان هستم و بدان كه هيچ زني در شرق و غرب جهان نيست جز آنكه همين ديدگاه مرا دارد.
ياران به سوي اين زن متوجه و آرام شده همه سراپاگوش بودند تا بفهمند اين زن باايمان چه ميگويد. اسماء كه آزاد سخن ميگفت چنين شروع كرد: خدا ترا به حق فرستاده به سوي مردان و زنان و ما نيز به تو و به خداي تو ايمان آورديم. ولي اكنون ما زنان در تنگنا قرار گرفتهايم و دستهاي ما (از همه چيز) كوتاه شده فقط در خانهها مينشينيم و خواستههاي جنسي شما را برميآوريم و براي شما بچه ميزاييم و شما ايمردان بر ما برتري جستهايد. در نمازجمعه و جماعت شركت ميكنيد، به عيادت مريض ميرويد، در تشييعجنازه حاضر ميشويد. پشت سرهم به حج ميرويد و بالاتر از همه اينها در راه خدا جهاد ميكنيد. هر مردي از شما به حج يا عمره يا جهاد (مرزباني) برود ما (زنان) اموالش را حفظ ميكنيم، عمامههاي شما را ميبافيم و براي شما (فرزند) ميپروريم، پس
اي فرستاده خدا چرا نبايد با شما در پاداشها شريك باشيم؟(1)
أسماء از زنان برجسته تاريخ اسلام است. او براي خود نقش يك مرد را ترسيم نموده و تفاوتي ميان خود با مردان نميديد. ديدگاه خود را نظر همه زنانِ دنيا ميدانست و معتقد بود زن و مرد برابرند و بلكه فراتر از مرد، در گردش زندگي تأثير دارند. او در جنگ به ميدان رزم رفت و نه نفر را از پاي درآورد.(2)
زنان از جمله همسر حضرت محمد(ص) (امسلمه) و همسر جعفر (اسماءبنتعميس) از كساني بودند كه به محضر پيامبر اكرم(ص) عرض كردند: چرا نام ِزنان در قرآن ذكر نميشود.
قرآن نقش اول را به ايمان و سپس تقوي ميدهد. مراحل كمال براي همه افراد بشر چه زن يا مرد، سياه يا سفيد، زرد يا سرخ، عرب يا غير عرب امكانپذير است.
دو نفر از مردان پيش عايشه آمده گفتند: ابوهريره از پيامبر(ص) نقل ميكند كه فرمود شومي (و فال بد) در سه چيز است: زن، خانه و چهارپا؟ عايشه برآشفت و گفت: به خدايي كه قرآن را نازل كرده، دروغ گفته است. او اين حديث را از پيامبر(ص) نقل نكرده. مردم جاهلي ميگفتند شانس بد در چهارپا، خانه و زن است.(3)
اسلام همه طبقات و اقوام بشري را به يك ديده مينگرد. در اين دين قوميت، رنگ، سرزمين، شرافت خانوادگي و جنسيت نقشي ندارد. قرآن نقش اول را به ايمان و سپس تقوي ميدهد. مراحل كمال براي همه افراد بشر چه زن يا مرد، سياه يا سفيد، زرد يا سرخ، عرب يا غير عرب امكانپذير است.
حضرت محمد(ص) فرمود: خدا به صورت و ثروت شما نمينگرد. به دلها و كردارتان مينگرد.(4)
و فرمود(ص): امت من هلاك نميشود مگر زماني كه تمايل (جانبگرايي) و تمايز (امتيازبندي جنسي و...) در ميان آنان رايج شود.(5)
هنوز فمينيستها از روند رو به رشد سقط جنين راضي نبوده و ميگويند مادام كه حكومتها در كشورهاي پيشرفته مفهوم ابزاري از زنان را حفظ كنند، جنگ سقط جنين هنوز كاملاً پيروز نشده است!
مقوله فمينيسم داراي آثار مثبت و منفي چندي، بوده است. از سويي فمينيستها نشان دادهاند كه نوآور بودهاند. چه در قلمرو فلسفي و چه ايستار زنان و چه در ايستارهاي اجتماعي نسبت به زنان. در قلمرو ايدئولوژيك و علمي فمينيستها به افشاگري پرداختهاند و سعي در حذف ايدئولوژيهاي سياسي قديمي كردهاند... اصول موضوع مردمشناسي، تاريخ، روانشناسي، روانكاوي و جامعهشناسي مورد روشنگري و نقد فمينيستها قرار گرفت.(6)
از سوي ديگر آمار تمام كشورهاي غربي مبين كاهش ازدواج و زاد و ولد و همچنين افزايش طلاق به خصوص از سوي زنان است. و اين نشانه آن است كه زنان همانند مادرانشان [به تعبير فمينيستها] عجولانه به ازدواج روي نميآورند. آمار نشان ميدهد كه هرچه تحصيلات زنان بالا ميرود، كمتر ازدواج كرده و بيشتر طلاق ميگيرند. توسعه ازدواج آزاد، خانواده تكوالديني، جستجوي زندگي عاشقانه بدون ازدواج، راههاي ديگري به جاي ازدواج سنتي هستند كه فمينيستها در نوشتهها و اعمال روزانه خود پيشنهاد كردهاند.(7)
اسنادي كه توسط خود آنان منتشر ميشود و آماري كه فمينيستها خود ارائه ميدهند، وضع زشت و فجيع زنان را بازگو مينمايد. در آمريكا كارگران زن يك كارخانه آرد آمريكايي روزنامه خاص خود را منتشر كردند و در آن راجع به مدت زمان كار، عدم كفايت دستمزدها، سرعت آهنگ كار و اجبار در همخوابگي به افشاگري پرداختند.(8)
و بالاخره همانند غرب، زنان شوروي [سابق] با ايفاي نقش دوگانه يعني كار در خانه و بيرون از خانه ازپا افتادهاند.(9)
از آثار سوء ديگر فمينيسم، افزايش سقط جنين، قانونيشدن آن و كنترل مواليد است. با اين وصف هنوز فمينيستها از روند رو به رشد سقط جنين راضي نبوده و ميگويند مادام كه حكومتها در كشورهاي پيشرفته مفهوم ابزاري از زنان را حفظ كنند، جنگ سقط جنين هنوز كاملاً پيروز نشده است!(10)
فمينيستها براي رسيدن به اهداف خود بايد موانع و مشكلات عمدهاي را از مسير راه خود بردارند. پارهاي از اين مشكلات و موانع عبارتند از:
1 ـ عدم حضور زنان در پستهاي كليدي و سطح رهبري.
2 ـ اختلافنظر و اختلافرفتار خود فمينيستها.
3 ـ اقدامات سازمانيافته خشونتآميز مردان و حتي زنان برعليه آنان.
4 ـ ناتواني در تغيير مطلوب اوضاع و شرايط اجتماعي.
5 ـ شيوه برخورد با مسايل مورد توجه اقوام، اديان و مكاتب بشري.
6 ـ داشتن صفاتي مانند دشمني بيجا، كينه، لجاجت و ستيز كه همه از يك برخورد احساساتي و حماسي برميخيزد و از روي عقل و تدبير نيست.
7 ـ توسل به شيوههاي غيرمعقول و تفسير يكجانبه به سود خود بدون توجه به واقعيات. در اين نمونه تنها يكي از موضوعات يادشده را اندكي توضيح ميدهيم:
اين عبارت از سوي فمينيستها درباره افرادي به كار ميرود كه مانع فعاليت آنها ميباشند.
فمينيستها براي خود صحنه يك نبرد همهجانبهاي را با مردان، ترسيم ميكنند و براي اظهارات خود از واژههايي بهره ميجويند كه در صحنههاي نبرد خونين كاربرد دارد. به تعبير يكي از اينها، پيروزيها و
شكستهاي زنان را ميتوان با اصطلاحات نظامي بيان كرد؛ پيروزي در نبرد، شكست در نبرد، فتح قلمروهاي تازه و تسليم آنها...(11)
توسعه ازدواج آزاد،
خانواده تكوالديني،
جستجوي زندگي عاشقانه بدون
ازدواج، راههاي ديگري
به جاي ازدواج سنتي هستند
كه فمينيستها در نوشتهها
و اعمال روزانه خود پيشنهاد كردهاند.
در مقاله «سوزان فالودي» به عبارتهايي از اين دست، فراوان برميخوريم:
دوطرف مخاصم، دوسوي خطجبهه، دفاع از خود، مقاومت اين نيرو، ضربهاي خاص، نيروي مقابل...(12)
ذهن فمينيست از واژههاي خشن نظامي پرشده است و ديدگان بيفروغ او را غبار بدگماني چنان كدر و تار كرده كه جايي را نميبيند و چنين نگاهي از خشونت ِخودساخته خودشان، تصوير زندهاي به دست ما ميدهد و ثابت ميكند اين فقط مردان نيستند كه خشن رفتار ميكنند بلكه اين ذهن فمينيستها است كه تصويرهاي مغشوش مخابره ميكند. در هر حال، فمينيستها خود را با نيروي قدرتمندي مواجه ميبينند كه در تمامي عرصهها كار را بر آنان سخت و طاقتفرسا نموده است. از ديدگاه اينها، مردان از زنان ميترسند و گاهي به دنبال موفقيت آنان گُر ميگيرند و از نظر اينها هرچند ترس و انزجار از فمينيسم به صورت دايمي و ماندگار در فرهنگ [آمريكا] وجود دارد [اما [هميشه درحالت بحراني نيست. نشانههاي آن به شكل ادواري فروكش ميكند و دوباره ظاهر ميشود و اين تجديد موضعگيري را ميتوان دقيقا واكنش خشن در مقابل پيشرفت زنان خواند. [درنظر آنان] اگر اين وقايع را در تاريخ آمريكا پيبگيريم، ميبينيم كه اين گُرگرفتنها معمولاً تصادفي نيست هميشه وقتي درست يا غلط، به اين نتيجه برسند كه زنان پا از گليمشان درازتر كردهاند آتش زبانه ميكشد.(13)
فمينيستها براي خود صحنه يك نبرد همهجانبهاي را با مردان، ترسيم ميكنند و براي اظهارات خود از واژههايي بهره ميجويند كه در صحنههاي نبرد خونين كاربرد دارد.
بعداز جنگ اول جهاني در كشور شوروي سابق، كارهايي انجام شد كه به تعبير فمينيستها، اعمال خشونت محسوب ميگرديد. مديران كارخانهها از افزايش مهدكودك و ايجاد تسهيلات لازم براي مادران خودداري كردند. از سال 1930 (1380) مقدمات بازگشت به خانواده سنّتي فراهم آمد. حق مالي مادر مجرد براي دريافت كمكمالي از پدر فرزندش، از طريق دادگاه حذف شد. طلاق پرخرج و دشوار، و همجنسگرايي جرم و خيانت شناخته شد.
از نظر استالين ساخت جامعه سوسياليستي متوقف برنقشِ سنتي زن و مرد بود و داشتن فرزند زياد، كار زياد تشويق شد.(14)
در كشورهاي آلمان، ايتاليا وضع عوض شد. آلمان شعار كودك، آشپزخانه، كليسا را تق ويت و اولين كشوري بود كه تمامي زنان شاغل در مشاغل عمومي را اخراج نموده اقداماتي به عمل آورد تا دختران جوان از آن فرهنگ دور شوند و از ورود آنان به مدارس مختلط جلوگيري كرد و آنان را به مدارسي وارد نمود كه نقش زنانه و خانهداري بياموزند.
زنان اسپانيايي هرچه در رژيم جمهوري (مثل حق سقط جنين و حق رأي) به دست آورده بودند از كف دادند.(15)
بعداز جنگ دوم جهاني در ايالات متحده براي بازگردانيدن زنان به خانه، جدالي درگرفت زيرا مسؤولان مجبور بودند مردان ازجنگبرگشته را مجددا در بازار كار وارد كنند اما اخراج بيرحمانه زنان كارگر، مدت زمان طولاني آنچنان كه انتظار ميرفت و به كمال صورت نگرفت.(16)وزير كار انگلستان در دسامبر 1945 ( 1323) اعلام داشت:
«زنان در طول جنگ كاري بس سترگ و شايان تحسين انجام دادند و امروز هم به همان اندازه به آنها نياز داريم.» با اين همه زنان را به خانه فرستادند تا جايي براي مردان ازجنگبرگشته باز شود.(17)
در انگلستان و ايالات متحده، تمامي تجهيزات جمعي (مهدكودكها،
كودكستانها، غذاخوريهاي مدارس و كارخانهها) كه به منظور تسهيل كار زنان ايجاد شده بود از ميان رفتند.(18)
وضع زنان بعداز جنگ دوم جهاني در كشور ايتاليا و فرانسه بهتر از انگلستان و ايالات متحده نبود.(19)
جنبش زنان از آغاز تاكنون با عكسالعملها و ارزيابيهاي مثبت و منفي فراواني مواجه بوده است. عدهاي عقيده دارند نتايج بدست آمده مطلوب بوده و در زندگي اجتماعي تأثير مثبتي برجاي گذاشته است. اين عقيده كه عمدتا (يا به تعبير ديگر انحصارا) ادعاي خود فمينيستها ميباشد از سوي سياستگزاران، كارگردانان امور اقتصادي، دانشمندان و ارباب جرايد و رسانههاي گروهي مورد انكار واقع شده است. فمينيستها نيز در جبههگيري جديد خود با اين ارزيابي مدعي ميشوند چنين عقيدهاي براي سركوب جنبش زنان تدارك ديده شده است. به هرحال، در اين بخش مروري بر كارنامه فمينيسم آمريكايي داريم تا خواننده را به اندكي از نتايج و ارزيابيهاي كار فمينيستها آشنا نماييم.
«نيويورك تايمز» نوشته است: «زنان بدون فرزند، افسرده و سرگردان هستند و روز به روز نيز بر تعدادشان افزوده ميشود».
«نيوزويك» مينويسد: «زنان مجرد عصبي هستند و در زير بحران عميق عدم اعتماد به نفس، خرد ميشوند.»(20)
در كتاب راهنماي توصيههاي بهداشتي آمده است: «زناني كه صاحب پستهاي مهم هستند، گرفتار شيوع بيسابقه اختلالهاي هيجاني، ريزش مو، ناراحتيهاي عصبي، الكليسم و حتي حملههاي قلبي هستند.»(21) و پارهاي از متون روانشناسي نوشتهاند: «امروزه تجرّد زنان مستقل، نشانه يك بيماري عمده عصبي است.»(22)
ذهن فمينيست از واژههاي خشن نظامي پرشده است و ديدگان بيفروغ او را غبار بدگماني چنان كدر و تار كرده كه جايي را نميبيند و چنين نگاهي از خشونتِ خودساخته خودشان، تصوير زندهاي به دست ما ميدهد و ثابت ميكند اين فقط مردان نيستند كه خشن رفتار ميكنند بلكه اين ذهن فمينيستها است كه تصويرهاي مغشوش مخابره ميكند. نشريه «نشنان ريويو» طي مقالهاي نوشت: «آزادي زنان، به جبران فسادها و تباهيهاي خود، درآمد بيشتر، سيگار مخصوص زنان، اجازه داشتن بچه بدون شوهر، روابط آزاد جنسي، اعتبارات بانكي شخصي و زنان متخصص بيماريهاي زنان به نسل من عطا كرده است. در ازاء موجب اصليِ خوشبختي زنان را، از ما دزديده است: «مرد را»(23)
در برنامه تلويزيوني «تودي» گفته شد: «علت به وجود آمدن زنان جيببر و باجگير آزادي آنها است.»(24) و در نشريه «بالتيمورسان» نوشتند: «زنان فمينيست باعث افزايش توليد فيلمهاي مبتذل سينمايي شدهاند.»(25)
امروزه زنان از بحرانِ هويت و مشكلات تازهاي رنج ميبرند كه نامي ندارد.
در كتاب روانشناسي «زنبودن» اظهار شده: «فمينيسم كه وعده كرده بود به زن احساس خودشناسي نيرومندي بدهد نتوانست از عهده برآيد.»(26) و در كتاب ديگري در همين زمينه اعلام شده: «پريشاني و اندوه زنان پيامد ناگوار فمينيسم است زيرا اين افسانه كه خودشناسي تنها در سايه خودمختاري، استقلال و شغل و حرفه مقدور ميباشد، از ابداعات فمينيسم است.»
برخورداري زنان از حمايتهاي قانوني ويژه ميشود.» و اقتصاددانان عقيده دارند: «خانوادههاي زنان شاغل با دستمزدهاي بالا، در وضعيت ناپايدارتري قرار دارند.» و متخصصين آمار با ارائه گزارشهايي درباره ميزان گرايش به باروري درميان دوجنس، گفتهاند: «به كمك آمار و ارقام ميتوان ثابت كرد كه تساوي حقوق زن و مرد با ازدواج و مادرشدن سازگار نيست.»(27)
مأموران بررسي مسايل غيراخلاقي ايالات متحده اظهار كردهاند: «پيشرفت شغلي زنان حتي ميتواند مسبب بالارفتن درصد تجاوز باشد. [زيرا به نظر آنان] با بيشتر شدن تعداد زنان در كالجها و محلهاي كار، امكان مورد تجاوز قرارگرفتنشان نيز بيشتر شده است.»(28)
يك كلانتر پليس كاليفرنيا اعلام كرده: «امروزه زنان از آزادي بيشتري برخوردارند و لذا جرايم بيشتري مرتكب ميشوند.»(29)
از قول «بتيفريدن» كه از بنيانگذاران فمينيسم است نقل شده كه گفته است: «امروزه زنان از بحرانِ هويت و مشكلات تازهاي رنج ميبرند كه نامي ندارد.»(30) و «اليزابت مهرن» نويسنده پرطرفدار نشريه «لوسآنجلس تايمز» ميگويد: «نسل ما را چون قرباني، در راه جنبش زنان سربريدند. زنان سادهلوحي چون من فريب فمينيسم را خوردند.»(31)
مشابه اين عبارت را «كيابلينگ» نويسنده مجله «نيوزويك» اظهار كرده كه: «زنان نسل من يعني سردمداران فمينيسم قربانيان اصلي بودند».(32)
مجله مد و زيبايي «هارپرزبازار» نوشته است: «[جنبش زنان[ باعث شد تا به جاي كسب موقعيت تازه، موقعيتهاي موجود را هم از دست بدهيم»(33) و سرانجام، «فيت ويلسي» زني كه در زمان «ريگان» سخنگوي كاخ سفيد بوده در سخنراني خود با عنوان «فمينيسم پيشرو درحال عقبنشيني» اظهار داشت كه فمينيسم «استريتجكت» زنان است. يعني فمينيسم لباسي است مانند لباس ديوانهها كه از آن خفت ميبارد.(34)
ما نميگوييم فمينيسم چون لباسي خفتآور ويژه ديوانگان است اما نميتوانيم آن را جامهاي فراخور كرامت و شخصيت انساني يك زن بدانيم. فمينيسم لباسي بيريخت و مندرس است. لباسي كه از جامهدانهاي عصر فرعونيان بيرون كشيده شده و بر اندام زن عصر جديد بسيار ناموزون است. دفاع طرفداران فمينيسم در برابر موج افشاگريهاي علمي و آماريِ مستند و اعترافات خود فمينيستها و زنان سرشناس آنان، تلاشي براي رضايتخاطر خودشان محسوب ميشود زيرا اگر دادههاي
دفاع طرفداران فمينيسم در برابر موج افشاگريهاي علمي و آماريِ مستند و اعترافات خود فمينيستها و زنان سرشناس آنان، تلاشي براي رضايتخاطر خودشان محسوب ميشود. در برنامههايي كه سازمان مللمتحد به مناسبت سال جهاني خانواده (1994) (1373) اعلام داشته، خانواده به عنوان هسته مركزي جامعه مورد تأكيد قرار گرفته است.
علوم روانشناسي، اقتصاد، جامعهشناسي، آمار و تجربههاي سران پليس و قوه قضائيه و اعترافات فريبخوردهها و نوشتههاي جرايد و افشاگريهاي راديو و تلويزيون، همه مردمدارانه يا خلاف واقع باشد، اين ديدگاه بدبينانه و بدون دليل در مورد افكار و اعلانات فمينيستي نيز صادق خواهد بود. از كجا بدانيم روانشناس فمينيست درست ميگويد؟ چگونه ثابت ميكنند مخالفان دروغ گفتهاند؟ تجربه فمينيسم در كشورهاي زيادي مثل آمريكا سياستگزاران را وادار نموده تا بار ديگر به نقش خانواده پيببرند و بر سلامت خانواده (پدر، مادر، فرزند) اصرار ورزند.
تنزل نرخ حضور زنان در پستهاي سياسي از 13درصد به 10درصد و تأكيد بر تبديل مرخصي والدين به جاي مرخصي مادري(35)، نشان ميدهد دنيا درصدد احياي نقش خانواده است. در برنامههايي كه سازمان مللمتحد به مناسبت سال جهاني خانواده (1994) (1373) اعلام داشته، خانواده به عنوان هسته مركزي جامعه مورد تأكيد قرار گرفته است.
فمينيسم به لحاظ ايجاد ترديد و بدبيني، ناديدهگرفتن حقوق ديگران، ايجاد روحيه ستيزهجويي، خودخواهي و خودپرستي، بيتفاوتي و سقوط اخلاقي، و به لحاظ اشتمال بر نقض اصول پذيرفتهشده خود، مسلكي غير انساني است.
از نقطهنظر ديني با اشكالات فراواني مواجه است و از اين نظر در كشورهاي اسلامي قابل اجرا نميباشد. در بينش ديني، اعتقاد به فمينيسم ـ بهگونهاي كه در اين مقاله طرح گرديد ـ خروج از چارچوبهاي پذيرفتهشده ديني است.
مجله نورالاسلام, mahal =بيروت, safhe=26 ، 27
لاصابه, mahal =بيروت, jeld=4,safhe=229 ، 240
زوجات النبي(ص) و اولاده,اميرمهناالخيامي,مؤسسه عزالدين,1, mahal =بيروت, safhe=138
النهايهابناثير, mahal =قاهره, jeld=4,safhe=135
جنبش اجتماعي, safhe=124-5
زنان, jeld =ش13, safhe=16
جنبش اجتماعي, safhe=108
زنان, jeld =ش12, safhe=19
پيشرفت ملتها,ترجمه توسط زهره قايني, mahal =تهران, tarikh=1373
1 ـ مجله نورالاسلام، چاپ بيروت، شماره 3506، ص26 و 27. 13 ـ همان، ص15. 18 ـ همان، ص114. 10 ـ همان، ص119. 11 ـ زنان، شماره 13، ص16. 12 ـ همان. 14 ـ جنبش اجتماعي، ص108. 15 ـ همان، ص109 ـ 108. 17 ـ همان. 19 ـ همان. 16 ـ همان، ص113. 26 ـ همان، ص20. 21 ـ همان. 2 ـ الاصابه، چاپ بيروت، ج4، ص240،229. 20 ـ زنان، شماره 12، ص19. 29 ـ همان. 23 ـ همان. 27 ـ همان. 24 ـ همان. 22 ـ همان. 25 ـ همان. 28 ـ همان. 30 ـ همان، ص19. 3 ـ زوجات النبي(ص) و اولاده، اميرمهناالخيامي، بيروت مؤسسه عزالدين، چاپ اول، ص138. 31 ـ همان. 34 ـ همان، ص20. 35 ـ پيشرفت ملتها، تهيه شده از سوي مديريت يونيسف، (لندن) ترجمه توسط زهره قايني، چاپ تهران، تابستان 1373 33 ـ همان. 32 ـ همان. 4 ـ لسانالعرب، ماده «نظر». 5 ـ النهايهابناثير، چاپ قاهره، ج4، ص135. 6 ـ جنبش اجتماعي، ص5 ـ 124. 7 ـ همان، ص126. 8 ـ همان، ص83. 9 ـ همان، ص133.