فمنیسم، تکرار تجربه های ناموفق

نسخه متنی
نمايش فراداده

فمنيسم، تكرار تجربه‏هاي ناموفق

تحولات اجتماعي

پيام زن

آخرين اشاره:

پس از گذراندن يك مقدمه، به شرح اصول پنجگانه فمينيسم پرداختيم. مجددا تأكيد مي‏شود پديده «زن‏وري» و «زن‏گرايي» در شكل افراطي آن، مي‏تواند به عنوان انديشه و حركتي كه به چيزي فراتر از اصول انساني و خارج از فطرت، نياز و جايگاه صحيح زن، فرامي‏خواند، حركت منطقي و اصيل دفاع از جايگاه و شخصيت انساني زن را دچار خدشه و ابهام نمايد. هرچند پيشتر نيز نوشتيم اين مقوله نيازمند بحثي به مراتب جامعتر و عميقتر است و اين خود دعوتي براي دريافت ديدگاههاي تكميلي و يا انتقادي ديگر است كه مي‏تواند فراروي مجله و خوانندگان عزيز باشد. در اينجا ضمن سپاسگزاري از نويسنده محترم، توجه شما را به آخرين قسمت اين مقاله جلب مي‏كنيم.

مسلمانان و فمينيسم نهادي

فمينيسم به صورت خودجوش و سازمان نيافته، در بين مسلمانان بي‏سابقه نبوده است. «أسماء» دختر يزيد از گروه «أنصار» روزي به حضور پيامبر(ص) آمد. ياران گرد آن حضرت جمع شده بودند. اين زن به نمايندگي از سوي زنان گفت: پدر و مادرم فداي تو باد. من نماينده زنان هستم و بدان كه هيچ زني در شرق و غرب جهان نيست جز آنكه همين ديدگاه مرا دارد.

ياران به سوي اين زن متوجه و آرام شده همه سراپاگوش بودند تا بفهمند اين زن باايمان چه مي‏گويد. اسماء كه آزاد سخن مي‏گفت چنين شروع كرد: خدا ترا به حق فرستاده به سوي مردان و زنان و ما نيز به تو و به خداي تو ايمان آورديم. ولي اكنون ما زنان در تنگنا قرار گرفته‏ايم و دستهاي ما (از همه چيز) كوتاه شده فقط در خانه‏ها مي‏نشينيم و خواسته‏هاي جنسي شما را برمي‏آوريم و براي شما بچه مي‏زاييم و شما اي‏مردان بر ما برتري جسته‏ايد. در نمازجمعه و جماعت شركت مي‏كنيد، به عيادت مريض مي‏رويد، در تشييع‏جنازه حاضر مي‏شويد. پشت سرهم به حج مي‏رويد و بالاتر از همه اينها در راه خدا جهاد مي‏كنيد. هر مردي از شما به حج يا عمره يا جهاد (مرزباني) برود ما (زنان) اموالش را حفظ مي‏كنيم، عمامه‏هاي شما را مي‏بافيم و براي شما (فرزند) مي‏پروريم، پس

اي فرستاده خدا چرا نبايد با شما در پاداشها شريك باشيم؟(1)

أسماء از زنان برجسته تاريخ اسلام است. او براي خود نقش يك مرد را ترسيم نموده و تفاوتي ميان خود با مردان نمي‏ديد. ديدگاه خود را نظر همه زنانِ دنيا مي‏دانست و معتقد بود زن و مرد برابرند و بلكه فراتر از مرد، در گردش زندگي تأثير دارند. او در جنگ به ميدان رزم رفت و نه نفر را از پاي درآورد.(2)

زنان از جمله همسر حضرت محمد(ص) (ام‏سلمه) و همسر جعفر (اسماءبنت‏عميس) از كساني بودند كه به محضر پيامبر اكرم(ص) عرض كردند: چرا نام ِزنان در قرآن ذكر نمي‏شود.

قرآن نقش اول را به ايمان و سپس تقوي مي‏دهد. مراحل كمال براي همه افراد بشر چه زن يا مرد، سياه يا سفيد، زرد يا سرخ، عرب يا غير عرب امكان‏پذير است.

تفسير فمينيستي!

دو نفر از مردان پيش عايشه آمده گفتند: ابوهريره از پيامبر(ص) نقل مي‏كند كه فرمود شومي (و فال بد) در سه چيز است: زن، خانه و چهارپا؟ عايشه برآشفت و گفت: به خدايي كه قرآن را نازل كرده، دروغ گفته است. او اين حديث را از پيامبر(ص) نقل نكرده. مردم جاهلي مي‏گفتند شانس بد در چهارپا، خانه و زن است.(3)

اسلام و برادري

اسلام همه طبقات و اقوام بشري را به يك ديده مي‏نگرد. در اين دين قوميت، رنگ، سرزمين، شرافت خانوادگي و جنسيت نقشي ندارد. قرآن نقش اول را به ايمان و سپس تقوي مي‏دهد. مراحل كمال براي همه افراد بشر چه زن يا مرد، سياه يا سفيد، زرد يا سرخ، عرب يا غير عرب امكان‏پذير است.

حضرت محمد(ص) فرمود: خدا به صورت و ثروت شما نمي‏نگرد. به دلها و كردارتان مي‏نگرد.(4)

و فرمود(ص): امت من هلاك نمي‏شود مگر زماني كه تمايل (جانب‏گرايي) و تمايز (امتيازبندي جنسي و...) در ميان آنان رايج شود.(5)

هنوز فمينيستها از روند رو به رشد سقط جنين راضي نبوده و مي‏گويند مادام كه حكومتها در كشورهاي پيشرفته مفهوم ابزاري از زنان را حفظ كنند، جنگ سقط جنين هنوز كاملاً پيروز نشده است!

پيامدهاي فمينيسم

مقوله فمينيسم داراي آثار مثبت و منفي چندي، بوده است. از سويي فمينيستها نشان داده‏اند كه نوآور بوده‏اند. چه در قلمرو فلسفي و چه ايستار زنان و چه در ايستارهاي اجتماعي نسبت به زنان. در قلمرو ايدئولوژيك و علمي فمينيستها به افشاگري پرداخته‏اند و سعي در حذف ايدئولوژيهاي سياسي قديمي كرده‏اند... اصول موضوع مردم‏شناسي، تاريخ، روانشناسي، روانكاوي و جامعه‏شناسي مورد روشنگري و نقد فمينيستها قرار گرفت.(6)

از سوي ديگر آمار تمام كشورهاي غربي مبين كاهش ازدواج و زاد و ولد و همچنين افزايش طلاق به خصوص از سوي زنان است. و اين نشانه آن است كه زنان همانند مادرانشان [به تعبير فمينيستها] عجولانه به ازدواج روي نمي‏آورند. آمار نشان مي‏دهد كه هرچه تحصيلات زنان بالا مي‏رود، كمتر ازدواج كرده و بيشتر طلاق مي‏گيرند. توسعه ازدواج آزاد، خانواده تك‏والديني، جستجوي زندگي عاشقانه بدون ازدواج، راههاي ديگري به جاي ازدواج سنتي هستند كه فمينيستها در نوشته‏ها و اعمال روزانه خود پيشنهاد كرده‏اند.(7)

اسنادي كه توسط خود آنان منتشر مي‏شود و آماري كه فمينيستها خود ارائه مي‏دهند، وضع زشت و فجيع زنان را بازگو مي‏نمايد. در آمريكا كارگران زن يك كارخانه آرد آمريكايي روزنامه خاص خود را منتشر كردند و در آن راجع به مدت زمان كار، عدم كفايت دستمزدها، سرعت آهنگ كار و اجبار در همخوابگي به افشاگري پرداختند.(8)

و بالاخره همانند غرب، زنان شوروي [سابق] با ايفاي نقش دوگانه يعني كار در خانه و بيرون از خانه ازپا افتاده‏اند.(9)

از آثار سوء ديگر فمينيسم، افزايش سقط جنين، قانوني‏شدن آن و كنترل مواليد است. با اين وصف هنوز فمينيستها از روند رو به رشد سقط جنين راضي نبوده و مي‏گويند مادام كه حكومتها در كشورهاي پيشرفته مفهوم ابزاري از زنان را حفظ كنند، جنگ سقط جنين هنوز كاملاً پيروز نشده است!(10)

مشكلات فمينيسم

فمينيستها براي رسيدن به اهداف خود بايد موانع و مشكلات عمده‏اي را از مسير راه خود بردارند. پاره‏اي از اين مشكلات و موانع عبارتند از:

1 ـ عدم حضور زنان در پستهاي كليدي و سطح رهبري.

2 ـ اختلاف‏نظر و اختلاف‏رفتار خود فمينيستها.

3 ـ اقدامات سازمان‏يافته خشونت‏آميز مردان و حتي زنان برعليه آنان.

4 ـ ناتواني در تغيير مطلوب اوضاع و شرايط اجتماعي.

5 ـ شيوه برخورد با مسايل مورد توجه اقوام، اديان و مكاتب بشري.

6 ـ داشتن صفاتي مانند دشمني بي‏جا، كينه، لجاجت و ستيز كه همه از يك برخورد احساساتي و حماسي برمي‏خيزد و از روي عقل و تدبير نيست.

7 ـ توسل به شيوه‏هاي غيرمعقول و تفسير يكجانبه به سود خود بدون توجه به واقعيات. در اين نمونه تنها يكي از موضوعات يادشده را اندكي توضيح مي‏دهيم:

واكنش خشن

اين عبارت از سوي فمينيستها درباره افرادي به كار مي‏رود كه مانع فعاليت آنها مي‏باشند.

فمينيستها براي خود صحنه يك نبرد همه‏جانبه‏اي را با مردان، ترسيم مي‏كنند و براي اظهارات خود از واژه‏هايي بهره مي‏جويند كه در صحنه‏هاي نبرد خونين كاربرد دارد. به تعبير يكي از اينها، پيروزيها و

شكستهاي زنان را مي‏توان با اصطلاحات نظامي بيان كرد؛ پيروزي در نبرد، شكست در نبرد، فتح قلمروهاي تازه و تسليم آنها...(11)

توسعه ازدواج آزاد،

خانواده تك‏والديني،

جستجوي زندگي عاشقانه بدون

ازدواج، راههاي ديگري

به جاي ازدواج سنتي هستند

كه فمينيستها در نوشته‏ها

و اعمال روزانه خود پيشنهاد كرده‏اند.

در مقاله «سوزان فالودي» به عبارتهايي از اين دست، فراوان برمي‏خوريم:

دوطرف مخاصم، دوسوي خط‏جبهه، دفاع از خود، مقاومت اين نيرو، ضربه‏اي خاص، نيروي مقابل...(12)

ذهن فمينيست از واژه‏هاي خشن نظامي پرشده است و ديدگان بي‏فروغ او را غبار بدگماني چنان كدر و تار كرده كه جايي را نمي‏بيند و چنين نگاهي از خشونت ِخودساخته خودشان، تصوير زنده‏اي به دست ما مي‏دهد و ثابت مي‏كند اين فقط مردان نيستند كه خشن رفتار مي‏كنند بلكه اين ذهن فمينيستها است كه تصويرهاي مغشوش مخابره مي‏كند. در هر حال، فمينيستها خود را با نيروي قدرتمندي مواجه مي‏بينند كه در تمامي عرصه‏ها كار را بر آنان سخت و طاقت‏فرسا نموده است. از ديدگاه اينها، مردان از زنان مي‏ترسند و گاهي به دنبال موفقيت آنان گُر مي‏گيرند و از نظر اينها هرچند ترس و انزجار از فمينيسم به صورت دايمي و ماندگار در فرهنگ [آمريكا] وجود دارد [اما [هميشه درحالت بحراني نيست. نشانه‏هاي آن به شكل ادواري فروكش مي‏كند و دوباره ظاهر مي‏شود و اين تجديد موضع‏گيري را مي‏توان دقيقا واكنش خشن در مقابل پيشرفت زنان خواند. [درنظر آنان] اگر اين وقايع را در تاريخ آمريكا پي‏بگيريم، مي‏بينيم كه اين گُرگرفتنها معمولاً تصادفي نيست هميشه وقتي درست يا غلط، به اين نتيجه برسند كه زنان پا از گليمشان درازتر كرده‏اند آتش زبانه مي‏كشد.(13)

فمينيستها براي خود صحنه يك نبرد همه‏جانبه‏اي را با مردان، ترسيم مي‏كنند و براي اظهارات خود از واژه‏هايي بهره مي‏جويند كه در صحنه‏هاي نبرد خونين كاربرد دارد.

اقدامات واكنش خشن

بعداز جنگ اول جهاني در كشور شوروي سابق، كارهايي انجام شد كه به تعبير فمينيستها، اعمال خشونت محسوب مي‏گرديد. مديران كارخانه‏ها از افزايش مهدكودك و ايجاد تسهيلات لازم براي مادران خودداري كردند. از سال 1930 (1380) مقدمات بازگشت به خانواده سنّتي فراهم آمد. حق مالي مادر مجرد براي دريافت كمك‏مالي از پدر فرزندش، از طريق دادگاه حذف شد. طلاق پرخرج و دشوار، و همجنس‏گرايي جرم و خيانت شناخته شد.

از نظر استالين ساخت جامعه سوسياليستي متوقف برنقشِ سنتي زن و مرد بود و داشتن فرزند زياد، كار زياد تشويق شد.(14)

در كشورهاي آلمان، ايتاليا وضع عوض شد. آلمان شعار كودك، آشپزخانه، كليسا را تق ويت و اولين كشوري بود كه تمامي زنان شاغل در مشاغل عمومي را اخراج نموده اقداماتي به عمل آورد تا دختران جوان از آن فرهنگ دور شوند و از ورود آنان به مدارس مختلط جلوگيري كرد و آنان را به مدارسي وارد نمود كه نقش زنانه و خانه‏داري بياموزند.

زنان اسپانيايي هرچه در رژيم جمهوري (مثل حق سقط جنين و حق رأي) به دست آورده بودند از كف دادند.(15)

بعداز جنگ دوم جهاني در ايالات متحده براي بازگردانيدن زنان به خانه، جدالي درگرفت زيرا مسؤولان مجبور بودند مردان ازجنگ‏برگشته را مجددا در بازار كار وارد كنند اما اخراج بي‏رحمانه زنان كارگر، مدت زمان طولاني آنچنان كه انتظار مي‏رفت و به كمال صورت نگرفت.(16)وزير كار انگلستان در دسامبر 1945 ( 1323) اعلام داشت:

«زنان در طول جنگ كاري بس سترگ و شايان تحسين انجام دادند و امروز هم به همان اندازه به آنها نياز داريم.» با اين همه زنان را به خانه فرستادند تا جايي براي مردان ازجنگ‏برگشته باز شود.(17)

در انگلستان و ايالات متحده، تمامي تجهيزات جمعي (مهدكودكها،

كودكستانها، غذاخوريهاي مدارس و كارخانه‏ها) كه به منظور تسهيل كار زنان ايجاد شده بود از ميان رفتند.(18)

وضع زنان بعداز جنگ دوم جهاني در كشور ايتاليا و فرانسه بهتر از انگلستان و ايالات متحده نبود.(19)

حاصل كار فمينيستها

جنبش زنان از آغاز تاكنون با عكس‏العملها و ارزيابيهاي مثبت و منفي فراواني مواجه بوده است. عده‏اي عقيده دارند نتايج بدست آمده مطلوب بوده و در زندگي اجتماعي تأثير مثبتي برجاي گذاشته است. اين عقيده كه عمدتا (يا به تعبير ديگر انحصارا) ادعاي خود فمينيستها مي‏باشد از سوي سياستگزاران، كارگردانان امور اقتصادي، دانشمندان و ارباب جرايد و رسانه‏هاي گروهي مورد انكار واقع شده است. فمينيستها نيز در جبهه‏گيري جديد خود با اين ارزيابي مدعي مي‏شوند چنين عقيده‏اي براي سركوب جنبش زنان تدارك ديده شده است. به هرحال، در اين بخش مروري بر كارنامه فمينيسم آمريكايي داريم تا خواننده را به اندكي از نتايج و ارزيابيهاي كار فمينيستها آشنا نماييم.

«نيويورك تايمز» نوشته است: «زنان بدون فرزند، افسرده و سرگردان هستند و روز به روز نيز بر تعدادشان افزوده مي‏شود».

«نيوزويك» مي‏نويسد: «زنان مجرد عصبي هستند و در زير بحران عميق عدم اعتماد به نفس، خرد مي‏شوند.»(20)

در كتاب راهنماي توصيه‏هاي بهداشتي آمده است: «زناني كه صاحب پستهاي مهم هستند، گرفتار شيوع بي‏سابقه اختلالهاي هيجاني، ريزش مو، ناراحتيهاي عصبي، الكليسم و حتي حمله‏هاي قلبي هستند.»(21) و پاره‏اي از متون روانشناسي نوشته‏اند: «امروزه تجرّد زنان مستقل، نشانه يك بيماري عمده عصبي است.»(22)

ذهن فمينيست از واژه‏هاي خشن نظامي پرشده است و ديدگان بي‏فروغ او را غبار بدگماني چنان كدر و تار كرده كه جايي را نمي‏بيند و چنين نگاهي از خشونتِ خودساخته خودشان، تصوير زنده‏اي به دست ما مي‏دهد و ثابت مي‏كند اين فقط مردان نيستند كه خشن رفتار مي‏كنند بلكه اين ذهن فمينيستها است كه تصويرهاي مغشوش مخابره مي‏كند. نشريه «نشنان ريويو» طي مقاله‏اي نوشت: «آزادي زنان، به جبران فسادها و تباهيهاي خود، درآمد بيشتر، سيگار مخصوص زنان، اجازه داشتن بچه بدون شوهر، روابط آزاد جنسي، اعتبارات بانكي شخصي و زنان متخصص بيماريهاي زنان به نسل من عطا كرده است. در ازاء موجب اصليِ خوشبختي زنان را، از ما دزديده است: «مرد را»(23)

در برنامه تلويزيوني «تودي» گفته شد: «علت به وجود آمدن زنان جيب‏بر و باج‏گير آزادي آنها است.»(24) و در نشريه «بالتيمورسان» نوشتند: «زنان فمينيست باعث افزايش توليد فيلمهاي مبتذل سينمايي شده‏اند.»(25)

امروزه زنان از بحرانِ هويت و مشكلات تازه‏اي رنج مي‏برند كه نامي ندارد.

در كتاب روانشناسي «زن‏بودن» اظهار شده: «فمينيسم كه وعده كرده بود به زن احساس خودشناسي نيرومندي بدهد نتوانست از عهده برآيد.»(26) و در كتاب ديگري در همين زمينه اعلام شده: «پريشاني و اندوه زنان پيامد ناگوار فمينيسم است زيرا اين افسانه كه خودشناسي تنها در سايه خودمختاري، استقلال و شغل و حرفه مقدور مي‏باشد، از ابداعات فمينيسم است.»

جامعه‏شناسان مدعي‏اند: «اصلاحات قانوني ملهم از فمينيسم مانع

برخورداري زنان از حمايتهاي قانوني ويژه مي‏شود.» و اقتصاددانان عقيده دارند: «خانواده‏هاي زنان شاغل با دستمزدهاي بالا، در وضعيت ناپايدارتري قرار دارند.» و متخصصين آمار با ارائه گزارشهايي درباره ميزان گرايش به باروري درميان دوجنس، گفته‏اند: «به كمك آمار و ارقام مي‏توان ثابت كرد كه تساوي حقوق زن و مرد با ازدواج و مادرشدن سازگار نيست.»(27)

مأموران بررسي مسايل غيراخلاقي ايالات متحده اظهار كرده‏اند: «پيشرفت شغلي زنان حتي مي‏تواند مسبب بالارفتن درصد تجاوز باشد. [زيرا به نظر آنان] با بيشتر شدن تعداد زنان در كالجها و محلهاي كار، امكان مورد تجاوز قرارگرفتنشان نيز بيشتر شده است.»(28)

يك كلانتر پليس كاليفرنيا اعلام كرده: «امروزه زنان از آزادي بيشتري برخوردارند و لذا جرايم بيشتري مرتكب مي‏شوند.»(29)

اعترافات

از قول «بتي‏فريدن» كه از بنيانگذاران فمينيسم است نقل شده كه گفته است: «امروزه زنان از بحرانِ هويت و مشكلات تازه‏اي رنج مي‏برند كه نامي ندارد.»(30) و «اليزابت مهرن» نويسنده پرطرفدار نشريه «لوس‏آنجلس تايمز» مي‏گويد: «نسل ما را چون قرباني، در راه جنبش زنان سربريدند. زنان ساده‏لوحي چون من فريب فمينيسم را خوردند.»(31)

مشابه اين عبارت را «كي‏ابلينگ» نويسنده مجله «نيوزويك» اظهار كرده كه: «زنان نسل من يعني سردمداران فمينيسم قربانيان اصلي بودند».(32)

مجله مد و زيبايي «هارپرزبازار» نوشته است: «[جنبش زنان[ باعث شد تا به جاي كسب موقعيت تازه، موقعيتهاي موجود را هم از دست بدهيم»(33) و سرانجام، «فيت ويلسي» زني كه در زمان «ريگان» سخنگوي كاخ سفيد بوده در سخنراني خود با عنوان «فمينيسم پيشرو درحال عقب‏نشيني» اظهار داشت كه فمينيسم «استريت‏جكت» زنان است. يعني فمينيسم لباسي است مانند لباس ديوانه‏ها كه از آن خفت مي‏بارد.(34)

دفاع از لباسِ بي‏ريخت

ما نمي‏گوييم فمينيسم چون لباسي خفت‏آور ويژه ديوانگان است اما نمي‏توانيم آن را جامه‏اي فراخور كرامت و شخصيت انساني يك زن بدانيم. فمينيسم لباسي بي‏ريخت و مندرس است. لباسي كه از جامه‏دانهاي عصر فرعونيان بيرون كشيده شده و بر اندام زن عصر جديد بسيار ناموزون است. دفاع طرفداران فمينيسم در برابر موج افشاگريهاي علمي و آماريِ مستند و اعترافات خود فمينيستها و زنان سرشناس آنان، تلاشي براي رضايت‏خاطر خودشان محسوب مي‏شود زيرا اگر داده‏هاي

دفاع طرفداران فمينيسم در برابر موج افشاگريهاي علمي و آماريِ مستند و اعترافات خود فمينيستها و زنان سرشناس آنان، تلاشي براي رضايت‏خاطر خودشان محسوب مي‏شود. در برنامه‏هايي كه سازمان ملل‏متحد به مناسبت سال جهاني خانواده (1994) (1373) اعلام داشته، خانواده به عنوان هسته مركزي جامعه مورد تأكيد قرار گرفته است.

علوم روانشناسي، اقتصاد، جامعه‏شناسي، آمار و تجربه‏هاي سران پليس و قوه قضائيه و اعترافات فريب‏خورده‏ها و نوشته‏هاي جرايد و افشاگريهاي راديو و تلويزيون، همه مردمدارانه يا خلاف واقع باشد، اين ديدگاه بدبينانه و بدون دليل در مورد افكار و اعلانات فمينيستي نيز صادق خواهد بود. از كجا بدانيم روانشناس فمينيست درست مي‏گويد؟ چگونه ثابت مي‏كنند مخالفان دروغ گفته‏اند؟ تجربه فمينيسم در كشورهاي زيادي مثل آمريكا سياستگزاران را وادار نموده تا بار ديگر به نقش خانواده پي‏ببرند و بر سلامت خانواده (پدر، مادر، فرزند) اصرار ورزند.

تنزل نرخ حضور زنان در پستهاي سياسي از 13درصد به 10درصد و تأكيد بر تبديل مرخصي والدين به جاي مرخصي مادري(35)، نشان مي‏دهد دنيا درصدد احياي نقش خانواده است. در برنامه‏هايي كه سازمان ملل‏متحد به مناسبت سال جهاني خانواده (1994) (1373) اعلام داشته، خانواده به عنوان هسته مركزي جامعه مورد تأكيد قرار گرفته است.

نتيجه

فمينيسم به لحاظ ايجاد ترديد و بدبيني، ناديده‏گرفتن حقوق ديگران، ايجاد روحيه ستيزه‏جويي، خودخواهي و خودپرستي، بي‏تفاوتي و سقوط اخلاقي، و به لحاظ اشتمال بر نقض اصول پذيرفته‏شده خود، مسلكي غير انساني است.

از نقطه‏نظر ديني با اشكالات فراواني مواجه است و از اين نظر در كشورهاي اسلامي قابل اجرا نمي‏باشد. در بينش ديني، اعتقاد به فمينيسم ـ به‏گونه‏اي كه در اين مقاله طرح گرديد ـ خروج از چارچوبهاي پذيرفته‏شده ديني است.

منابع:

مجله نورالاسلام, mahal =بيروت, safhe=26 ، 27

لاصابه, mahal =بيروت, jeld=4,safhe=229 ، 240

زوجات النبي(ص) و اولاده,اميرمهناالخيامي,مؤسسه عزالدين,1, mahal =بيروت, safhe=138

النهايه‏ابن‏اثير, mahal =قاهره, jeld=4,safhe=135

جنبش اجتماعي, safhe=124-5

زنان, jeld =ش13, safhe=16

جنبش اجتماعي, safhe=108

زنان, jeld =ش12, safhe=19

پيشرفت ملتها,ترجمه توسط زهره قايني, mahal =تهران, tarikh=1373

1 ـ مجله نورالاسلام، چاپ بيروت، شماره 3506، ص26 و 27.

13 ـ همان، ص15.

18 ـ همان، ص114.

10 ـ همان، ص119.

11 ـ زنان، شماره 13، ص16.

12 ـ همان.

14 ـ جنبش اجتماعي، ص108.

15 ـ همان، ص109 ـ 108.

17 ـ همان.

19 ـ همان.

16 ـ همان، ص113.

26 ـ همان، ص20.

21 ـ همان.

2 ـ الاصابه، چاپ بيروت، ج4، ص240،229.

20 ـ زنان، شماره 12، ص19.

29 ـ همان.

23 ـ همان.

27 ـ همان.

24 ـ همان.

22 ـ همان.

25 ـ همان.

28 ـ همان.

30 ـ همان، ص19.

3 ـ زوجات النبي(ص) و اولاده، اميرمهناالخيامي، بيروت مؤسسه عزالدين، چاپ اول، ص138.

31 ـ همان.

34 ـ همان، ص20.

35 ـ پيشرفت ملتها، تهيه شده از سوي مديريت يونيسف، (لندن) ترجمه توسط زهره قايني، چاپ تهران، تابستان 1373

33 ـ همان.

32 ـ همان.

4 ـ لسان‏العرب، ماده «نظر».

5 ـ النهايه‏ابن‏اثير، چاپ قاهره، ج4، ص135.

6 ـ جنبش اجتماعي، ص5 ـ 124.

7 ـ همان، ص126.

8 ـ همان، ص83.

9 ـ همان، ص133.