مصداق الطاف

نسخه متنی
نمايش فراداده

مصداق الطاف

خفيه الهي

اوّل آبانماه سال 1356 علامؤ شهيد حاج سيد مصطفي خميني به نحو مرموزي به دست عمال ساواك(سازمان اطلاعات و امنيت رژيم شاه) در نجف اشرف به شهادت رسيد.شهادت او كه به تعبير شگفت انگيز و عارفانؤ پدر عظيم الشانش حضرت امام خميني از الطاف خفيؤ الهي بود حلقؤ اتصالي شد ميان 15 خرداد 1342 و 22 بهمن 1357.

روزي كه حاج سيد مصطفي خميني گفته بود "در راه آزادي كشته‏ها خواهيم داد و بالاخره پيروزي ثمرؤ پايداري است." بسا كه آرزو داشت خود يكي از اين شهدا باشد ولي شايد گمان نمي‏برد كه بزودي پرچمدار شهداي فصل پيروزي انقلاب خواهد شد. با اين وجود شخصيت سياسي و علمي او آنسان كه بايد مورد بررسي و تحليل قرار نگرفته است.

سرويس علوم حوزوي مجلؤ حضور به مناسبت سالگرد شهادت اين مونس تنهايي امام مجموعه‏اي از برخي خاطرات و فهرستي از آثار ايشان را فراهم آورده است كه اينك به نظر خوانندگان گرامي مي‏رسد. اميدواريم اين مجموعه پيش درآمدي باشد بر اقدامات گسترده‏اي كه در آيندؤ نزديك جهت شناساندن هرچه بهتر اين چهره درخشان انقلاب اسلامي به دوستداران علم و دانش و مبارزان راه حق و حقيقت به عمل خواهد آمد. ان شأ اللّه.

(ص 52)

مجتهد به تمام معنا

گزيده‏اي از خاطرات آيت اللّه سيدعباس خاتم يزدي

اعوذ باللّه من الشيطان الرّجيم بسم اللّه الرحمن الرحيم و صلّي اللّه علي محمد و آله الطاهرين ولعنة اللّه علي اعدائهم اجمعين من الاَّن الي قيام يوم الدين. رب اشرح لي صدري و يسرلي امري و احلل عقدةً من لساني يفقهوا قولي. يك فاتحه هم براي مرحوم حاج آقا مصطفي و حضرت امام و حاج احمد آقا خوانده شود. تشكر مي‏كنم از آقايان از موسسه تنظيم و نشر آثار امام، خدمتشان رسيديم راجع به حالات و خصوصيات و خاطراتي كه از مرحوم حاج آقا مصطفي (رحمة اللّه عليه) به ياد داريم و يادمان مانده، عرض كنيم: موقعي كه از يزد آمديم قم براي تحصيل در آن روزها آشنايي ما تا اندازه‏اي شروع شد ولكن آن آشنايي كامل در نجف بود. حاج آقا مصطفي آدمي با استعداد و معروف بود حافظؤ زياد و استعداد زياد داشت. آن موقع ما همين مقدار از دور با ايشان آشنا بوديم. حاج آقا مصطفي يك روحيه گرم داشت و متواضع با مردم و با طلبه‏ها مخصوصاً گرم مي‏گرفت. در نجف امام واقعاً يك حالت غربتي احساس مي‏كرد. يك شخص غريب بود آنطوري كه بايد فضلا دورش را بگيرند نگرفتند. يك دسته‏اي از طلبه‏ها بودند يك دسته كه واقعاً محصل بودند، اهل فضل بودند، پيش امام مي‏آمدند مي‏خواستند كه چيزي ياد بگيرند. يك دسته دور و بر امام آن جوانهايي بودند كه از ايران آمده بودند نجف كه دنبال جهات سياسي امام بودند. مرحوم حاج آقا مصطفي اينجا نمايش پيدا مي‏كند. يك جهت، جهت سياسي مرحوم حاج آقا مصطفي، يك جهت جهت فضل حاج آقا مصطفي است. مرحوم حاج آقا مصطفي در هر دو جهت كار مي‏كرد، هم جهت سياسي و مبارزه، هم جهت فضل و دانش و علم. اما جهت فضل مرحوم حاج آقا مصطفي (رحمة اللّه عليه): واقعاً يك مرد دانشمندي بود. مردي دانشمند بود به تمام معنا كه وقتي ما مي‏گوييم دانشمند واقعاً او دانشمند بود ايشان هم از نظر فقه، هـم از نظـر اصـول، فلسفـه، ادبيات عربي و فارسي واقعاً در حد بالايي بود. مجتهد در حد بالايي بودند. واقعاً مجتهد به تمام معنا بودند كه در فقه و اصول مي‏شود بگوييم كم نظير در زمان خودش. مرحوم حاج آقا يكي از خصوصياتي كه داشت به امام خيلي علاقه داشت و نمي‏خواست مختصر ناراحتي براي امام پيش بيايد. يك روز گفت رفتم پيش امام، امام گفت يك نامه‏اي از آقاي حاج آقا مهدي حائري پسر مرحوم حاج شيخ عبدالكريم آمده، ايشان از آمريكا نامه‏اي براي من نوشته گفته كه اگر در كره ارض اين مطلب را از غير شما از كس ديگري مي‏توانستم بپرسم از شما سوال نمي‏كردم. چون مي‏دانم كه كارتان زياد است، الاَّن هم حال اين حرفها را نداريد، در نجف و تبعيد و غربت و اسارت هستيد، ولكن در كره ارض غير از شما را سراغ ندارم. يك عبارتي از محي الدين عربي سوال كرده بود كه اين عبارت چه مي‏خواهد بگويد. خوب مي‏گفت كه امام اين نامه را داد دست من گفت مصطفي نگاه كن چه مي‏گويد. حاج آقا مصطفي سرعت در جواب داشت. مي‏گفت امام كه نامه را دست من داد من يك نگاه كردم گفتم اينكه چيزي نيست امام گفت چي مي‏خواهد بگويد گفتم كه مثلاً يك مطلبي امام گفت آره همينطور است. مرحوم حاج آقا مصطفي جهات علميش انصافاً در فقه و اصول در حد بالا بود و مخصوصاً در رجال وارد بود.

مرحوم حاج آقا مصطفي در هر دو جهت كار مي‏كرد، هم جهت سياسي و مبارزه، هم جهت فضل و دانش و علم

ايشان هم از نظر فقه، هم از نظر اصول و فلسفه و ادبيات فارسي و عربي واقعاً در حد بالايي بود