آغاز سخن
هرچند سخن گفتن از اسوههاي عشق و ايثار و شهادت و اسطورههاي جوانمردي و همت ، سخن گفتن از مردان سبزي كه در هشت فصل عشق ، بروجب به وجب خاك اين مرزو بوم ، مهر كربلا زدند و هم اكنون نيز يادو خاطرهسبزشان همچون نسيم بهشت بر مشام جان ما دل شدگان غريب ميوزد ، كار حسرت نصيب خزان زدهاي همچون من ـ كه از قافله سرخ شهادت جاماندهام ـ نيست ، ولي ازآنجا كه حفظ آثار و ارزشهاي هشت سال دفاع مقدس ، وظيفهاي است كه بردوش يكايك ماسنگيني ميكند ، رسالت سترگ همه اصحاب قلم در شرايط حساس كنوني ، تلاش در مسير تحقق اين آرمان بزرگ و مقدس است؛ زيرا آنچه كه مسلم است با حفظ اين ميراث ارزشمند ، ازهويت اسلامي و انساني يك ملت آرمان گر و اصيل پاسداري كردهايم و غافل شدن از اين رسالت تاريخي ، برباددادن ميراث عظيمي از حماسهو ايثار جانبازي است كه ميتواند همچون مشعلي فروزان ، فراروي نسل آينده قرار گيرد و عبرت آموز باشد البته ازهيچ كس درعرصه ادبيات دفاع مقدس انتظار شق القمر نميتوان داشت ولي اين انتظار كه هريك از ما به حكم تكليف و درحد بضاعت و توانائي خويش ـ به قدمي و قلمي ـ ميدان دار اين عرصه باشيم ، انتظار بزرگي نيست ؛چراكه اولين شرط براي گام برداشتن دراين راه ، عشق و ارادت و خلوص است و قدم دوم توكل و سپردن كاربه حضرت كريم ، چنانكه لسان الغيب ميفرمايد
اين دل شده غريب نيز براساس همين تكليف الهي و به منظور تجديد ميثاق با آرمانهاي مقدس جبهه ـ مردان سبزپوشي كه درهشت فصل عشق ـ همسفر با قافله ايثار ، تاريخ دفاع مقدس را با دستان خون ورق زدند و به منظور به تصوير كشيدن گوشهاي از رشادتها و حماسهآفرينيهاي اين اسطورههاي جاويد ، با توكل برخدا و استمداد از نفس مسيحايي ائمه معصومين عليهم السلام و شهيدان خدايي ، يا علي گفتن و قدم دراين ميدان نهادم تا خوشه چين كرامات و خلوت نشين خرابات دردنوشي اهل درد ،راوي فتح و ظفر،جاويدالثرحاج احمدمتوسليان باشم بهارمهاجري كه هنوز آمدنش را غريبانه آه ميكشيم و درانتظار وصالش ، فصلهاي فراق را ، يكي پس از ديگري ، پير ميشويم!هرچند نسيم بهشتي يادوخاطره سبزحاج احمد هرصبح و شام بر ما ميوزد و كوچه باغهاي خيالمان را عطرآگين ميكند و ماهمچنان با ياداو زمزمه ميكنيم
و اما حاصل اين همسفري و همنشيني با ياد و خاطره جاويد حاج احمد ، دفتري است كه هم اكنون پيش روي شماست و نام نينامه را برپيشاني خود دارد البته با اين توضيح كه
و اما اشاره به اين نكته خالي از لطف نيست كه بگويم قبل ازسرودن مثنوي نينامه درمورد تعداد ابيات مثنوي ، نظر خاصي نداشتم و بنا رابراين گذاشته بودم كه درهركجا احساس كردم ديگر حرفي براي گفتن ندارم ،مثنوي را به پايان ببرم ولي در اواسط كارتصميم گرفتن براساس يك انگيزه الهي و معنوي تعداد ابيات مثنوي راسامان دهي كنم و كار را به پيش ببرم
برهمين اساس نيت كردم كه به توفيق حضرت كريم ،حداقل ابيات اين مثنوي را به تعداد آيات سوره شعرا كه 227 آينه ميباشد برسانم و حداكثر ابيات آن را نيز سقف 286 بيت كه معادل تعداد آيات بلندترين سورهقرآن كريم ؛ سوره بقره ميباشد قراردهم از همان آغاز يقين داشتم كه اين نيت باعث بركت كارم خواهد شد،چنان كه حضرت حافظ ره ميفرمايد
و چنين نيز شد واقعيت نيز چيزي جز اين نيست كه درمقام سرودن شعر براي ائمه معصومين عليهم السلام ،شهدا و بزرگواراني چون حاج احمد متوسليان ،صرف نيت طلب همت از حضرت حق كافي است نقش اين دل شده غريب درسرودن اين مثنوي نيز بيش از اين نبوده است يعني چيزي در حد دو ركعت توكل،توسل و يك حنجره عشق و ارادت،همين و بسايمد ان كه به دعاي خيرشان عاقبت به خير شوم
در خاتمه بر خود وظيفه ميدانم كه از تلاش شبانه روزي همه خوبان و عزيزاني كه از آغاز تا پايان،هريك به نوعي در برگزاري و برپايي كنگره سرداران شهيد سپاه و 36 هزار شهيد استان تهران سهمي داشتهاند و با خلوص و عشق و ارادت در اين راه گام برداشتهاند،صميمانه تشكر و سپاسگزاري كنم
اميد آن كه خداوند به همه ما توفيق خدمت خالصانه به اسلام و قرآن،پاسداري از خط سرخ شهادت،پيروي از راه روشن حضرت امامرهو تبعيت از ولايت فقيه را عنايت فرمايد
ان شاءالله
رضا اسماعيلي ـ اسفند 1375
كنگره بزرگداشت سرداران شهيد سپاه و 36 هزار شهيد استان تهران- كميته انتشارات