مصاحبه ای کوتاه با علمه سید ذیشان حیدر جوادی، مترجم قرآن به زبان اردو

مصاحبه شونده: سید ذیشان حیدر جوادی

نسخه متنی
نمايش فراداده

مصاحبه‏اي كوتاه با علاّمه‏سيد ذيشان حيدرجوادي مترجم قرآن به زبان اردو

مركز ترجمه

زبان اردو به شهادت آمار و ارقام، در مدتي كمتر از دويست سال، بيشترين سهم را در ترجمه قرآن داشته است، تا جايي كه طبق آخرين آمار موجود در مركز ترجمه قرآن مجيد كه از منابع مختلف تهيه شده، تنها نسخه‏هاي چاپي ترجمه قرآن مجيد به اين زبان بالغ بر هفتصد ترجمه مختلف است كه تعداد صد و هفتاد و پنج جلد آن شامل ترجمه‏هاي كامل، و بيش از پانصد جلد آن شامل ترجمه‏هاي ناقص، گزيده و منتخب مي‏باشد.

از ميان ترجمه‏هايي كه در چند سال اخير به زبان اردو انتشار يافته، ترجمه عالم متعهد و دانشمند قرآن پژوه علامه سيد ذيشان حيدر جوادي را مي‏توان نام برد. ايشان گذشته از ترجمه قرآن آثار ارزشمند ديگري نيز در زمينه علوم و معارف اسلامي دارند كه تعدادي از آنها به چاپ رسيده است. مشارٌ اليه در سال جاري بازديدي از مركز داشتند كه ما فرصت را مغتنم شمرده با ايشان گفت و گويي كوتاه داشتيم كه جهت اطلاع خوانندگان در مجله درج مي‏شود.

لطفا مختصري از شرح حال و تحصيلات خودتان را بيان كنيد.

اين جانب در تاريخ 22 رجب سال 1358 هجري قمري در خانواده‏اي علمي و مذهبي چشم به جهان گشودم. پدرم مرحوم آقاي سيد محمد جواد در زمان خود عالمي برجسته و مورد اعتماد بود كه در جامعه فاطميه لكهنوء تحصيلاتش را به پايان رسانده بود و در يك مدرسه دولتي در شهر «باره بنگي» حدود سي سال زبان‏هاي عربي و فارسي را تدريس مي‏كرد و فعاليت‏هاي مذهبي و علمي را بر عهده داشت.

من تحصيلات ابتدايي را در روستاي كراري «اللّه‏ آباد» شروع كردم. سپس در سال 1950م به جامعه فاطميه لكهنوء وارد شدم و بعد از پنج سال تحصيل، براي ادامه آن به نجف اشرف رهسپار گشتم و در آن جا تا ده سال (يعني از 1955 تا 1965) از محضر اساتيد بزرگي مانند: آية اللّه‏ العظمي حكيم، آية اللّه‏ العظمي خويي، آية اللّه‏ سيد محمد باقر صدر، آية اللّه‏ شيخ تقي آل راضي، آية اللّه‏ مدني، آقاي مدرس افغاني، آقاي راستي و ديگران استفاده كردم.

زمينه تلاش علمي خود را در مورد اسلام و قرآن بيان فرماييد.

چون زبان اصلي و مادري من اردو است و تحصيلات ابتدايي من نيز به زبان اردو بوده است، از آغاز شروع به تحصيلات حوزوي مقاله مي‏نوشتم. اين مقالات معمولاً در مجله‏هاي معروف هندوستان به چاپ مي‏رسيد. در دوراني كه در نجف اشرف بودم، كتاب‏هاي: ابوطالب مؤمن قريش، النّص و الاجتهاد، شهداء الفضيله، سليم بن قيس، و اقتصادنا را ترجمه كرده‏ام. اخيرا نيز قرآن مجيد و نهج البلاغه و صحيفه سجاديه را ترجمه نموده‏ام؛ و كتاب اهل البيت في القرآن والسّنة و نظريّة عدالة الصّحابة را نيز ترجمه كرده‏ام؛ و الحمدللّه‏ توانسته‏ام بيش از صد جلد كتاب تأليف كنم، كه بيشتر آنها چاپ شده‏اند. مقالات و كتاب‏هايي هم به زبان عربي نوشته‏ام كه متأسفانه زمينه چاپ آنها در هندوستان وجود ندارد. بعضي كتاب‏هاي من به زبان اردو عبارتند از: مطالعه قرآن، نقوش عصمت، قمر بني‏هاشم، ذكر و فكر و غيره.

چطور شد كه به فكر ترجمه قرآن افتاديد؟

واعظ بي‏نظير و عالم مجاهد، مرحوم سيد غلام عسكري ـ قدس سره ـ معروف به «خطيب اعظم» كه مردم را به فراگيري معارف ديني و عمل به آن دعوت مي‏كرد و به لقب «سربراه نهضت دينداري» شهرت داشت، بدين منظور مؤسسه بزرگ ديني فرهنگي «تنظيم المكاتب» را تأسيس نمود، كه الحمدللّه‏ خدمات زيادي به شيعيان آن ديار نموده است. ايشان ترجمه‏هاي موجود را در راستاي برنامه‏هاي تبليغي و تربيتي پاسخگوي نياز كنوني مردم نمي‏ديد و اصرار داشت ترجمه جديدي كه تأمين كننده اين هدف باشد چاپ شود. لذا از من خواست كه به چنين ترجمه‏اي اقدام كنم و من هم شخصا اين خلأ را احساس مي‏كردم.

ترجمه شما چه مدت طول كشيد و در آن از چه منابعي استفاده كرده‏ايد؟

اين ترجمه حدود يك سال و نيم طول كشيد و در آن از تفاسير مختلفي مثل: الكاشف، الميزان، تفسير نمونه، مجمع البيان و همچنين از برخي ترجمه‏هاي اردو كمك گرفتم.

آيا در زبان اردو منابع كافي درباره معارف اسلامي وجود دارد؟ در اين زمينه چه قدر كار شده و چه كمبودهايي وجود دارد؟

من در دوران اقامت در ابوظبي (امارات) اين ترجمه را شروع كردم. در آن وقت كتاب‏هاي ديني و علمي، به ويژه كتاب‏هاي شيعي مورد نياز كه بتوان از آنها استفاده نمود، در منطقه خليج فارس در دسترس نبود. علاوه بر اين، در صورت بروز مشكل، امكان دسترسي به افراد يا مراكز علمي هم وجود نداشت.

از ترجمه‏هاي قرآن به زبان اردو چه اندازه اطلاع داريد؟ لطفا آنها را معرفي نماييد و روشن كنيد كه ترجمه رايج قرآن در ميان اردو زبانان كدام ترجمه است؟

ترجمه‏هاي معروف حدودا از بيش از نيم قرن گذشته شكل گرفته‏اند. در اين نيم قرن، زبان اردو بسيار تغيير يافته است، و لذا لازم بود ترجمه‏اي از قرآن به زبان كنوني وجود داشته باشد، به ويژه ترجمه‏هايي كه اخيرا انجام گرفته براي عموم قابل استفاده نيست و جنبه تربيتي قرآن ــ كه اصولاً قرآن با اين هدف نازل شده ــ در آنها چندان مورد توجه قرار نگرفته است.

به نظر شما، مترجم قرآن از چه شرايطي بايد برخوردار باشد؟

من فكر مي‏كنم مترجم قرآن بايد از اين شرايط برخوردار باشد:

1. درك عميقي از مفاهيم واقعي آيات داشته باشد.

2. متشابهات را در نظر بگيرد و آنها را به خوبي تشخيص دهد.

3. در بيان مطالب، احتياط را رعايت كند و در انتخاب واژه‏ها نهايت دقت را به كار برد تا مغرضان و گمراهان نتوانند از آن سوء استفاده كنند.

4. به محاورات و ضرب المثل‏هاي عربي كاملاً احاطه داشته باشد و از موارد استعمال آنها به خوبي آگاه باشد.

برداشت شما از ترجمه‏هاي قرآن به زبان اردو چيست؟

ترجمه‏هايي كه به زبان اردو انجام شده است مختلف‏اند، بعضي از آنها بيشتر به جنبه‏هاي مذهبي پرداخته و به بيان ديگر حقايق چندان توجّهي نكرده‏اند. بعضي ديگر از آنها توضيحاتي بر خلاف ادب قرآن دارند، و مبناي بعضي توضيحات هم اسرائيليات است، و ترجمه بعضي از آيات طبق سنت و جو منطقه‏اي انجام گرفته است. طبيعي است كه اصلاح همه اين ضعف‏ها بدون اقدام به ترجمه‏اي جديد امكان پذيرنيست.

به نظر شما ترجمه قرآن به صورت فردي انجام شود بهتر است يا به صورت گروهي؟

البته اگر يك گروه متخصص اقدام به ترجمه كنند بهتر است، اما در همه جا امكانات آن وجود ندارد. اين نكته را هم نبايد از نظر دور داشت كه در ترجمه گروهي، غالبا اختلاف رأي از پيشرفت كار جلوگيري مي‏كند.

به نظر شما ترجمه گروهي بر چه اساسي مي‏تواند شكل بگيرد؟

گروه متخصص بايد يك ترجمه واجد شرايط را تهيه نمايد، سپس از ديگران هم براي استفاده از اين روش دعوت به عمل آيد، ولي به هر حال بايد در ترجمه و توضيحات، جنبه‏هاي تربيتي قرآن مورد توجه قرار گيرد.

از ميان نامه‏ها

پس از انتشار نخستين شماره مجله ترجمان وحي نامه‏هاي گوناگوني از سوي محققان و صاحب نظران به مركز ترجمه قرآن ارسال شد. ضمن سپاسگزاري از لطف و عنايت آن بزرگواران، براي اين كه خوانندگان محترم مجله نيز در جريان محتواي اين نامه‏ها قرارگيرند، گزيده بخشي از آنها را در اين جا مي‏آوريم. اميد آن كه دانشمندان قرآن پژوه همواره ما را با نظرات ارزشمند خويش ياري دهند.

u

uآقاي دكتر محمد جعفر يا حقي در بخشي از نامه خود چنين نگاشته‏اند:

uكار شايسته و پر اجر و ارجي آغاز كرده‏ايد، كه يقينا در صحيفه پژوهش‏هاي قرآني ماندگار خواهد بود. هم مقالات خوب بود هم مقاله نويسان گزيده و صاحب نامند.

باز هم گزيده‏تر كار كنيد، از درج مقاله‏هاي انشايي و خطابي تن بزنيد. تحقيقات مربوط به قرآن‏هاي خطي كهن و ترجمه‏هاي قديمي فارسي را هم از ياد نبريد كه بسيار نكته‏ها دارد و لطيفه‏ها.

ترجمان وحي: ضمن تشكر و سپاس از حسن نظر آن دانشمند فرزانه، به آگاهي مي‏رساند كه اين مجله براي درج

هر نوع مقاله‏اي كه مربوط به ترجمه‏هاي كهن قرآن باشد، آمادگي كامل دارد و از آن استقبال مي‏كند. تا آن جا كه ما مي‏دانيم جناب عالي در اين زمينه كار كرده‏ايد. اگر لطف كرده بخشي از تحقيقات خود را براي اين مجله ارسال فرماييد، با خوشوقتي آن را چاپ خواهيم كرد. در اين جا فرصت را مغتنم شمرده و از تمام كساني كه در اين زمينه كار كرده‏اند دعوت به همكاري مي‏كنيم.

uآقاي حائري كرماني در بخشي از نامه سودمند و راهگشاي خود، ضمن تشويق كارگزاران مركز ترجمه قرآن مجيد به زبان‏هاي خارجي و نشريه ترجمان وحي، تذكراتي درباره ترجمه قرآن داده‏اند كه در پي مي‏آيد:

1. احتراز از معادل قراردادن براي اعلام و اسامي خاص كه هر كدام داراي ويژگي‏هايي است كه با يك كلمه ترجمه و توضيح نمي‏شود، بهتر است عينا درج شود و در صورت لزوم در پاورقي يا در پايان توجيه گردد.

2. اجتناب جدي از تكرار اشتباهي كه پيشينيان (جز معدودي) مرتكب شده‏اند، و آن برگرداندن اسم جلاله «اللّه‏» است به كلماتي كه ريشه توحيدي نداشته و نمايانگر معبودهاي معمول و متداول يا چيزهاي ديگر است. آيا كلمه مقدس «اللّه‏» را كه شعار و ركن شاخص اسلام است و داراي عظمت، فخامت و جلالت ويژه‏اي است كه در هيچ زبان و هيچ مكاني، معادلي براي آن وجود ندارد و ترجمه ناشدني است بايد برگردانْد؟ برجستگي و درخشندگي آن نظر هر بيننده‏اي را جلب مي‏كند و در لوح ضميرش نقش مي‏بندد، شنيدن آن در اعماق روح و جان شنونده رسوخ مي‏كند، مشاهده يا شنيدن اين كلمه متعالي جز آفريدگار يگانه را تداعي نمي‏كند و حال آن كه همه معادل‏هايي كه در هر زبان براي آن برگزيده‏اند يادآور معبودها و چيزهايي است سواي ذات اقدس الهي؛ همچنين بسياري از اسماء و صفات الهي يا اسامي خاص و يا كلماتي كه معادلي براي آنها در ساير زبان‏ها و مليّت‏ها وجود ندارد. متأسفانه اين بي‏توجهي از ابتدا آغاز شده و رفته رفته رواج يافته است. قرآن كريم كه سوره‏هايش با «بسم اللّه‏ الرّحمن الرّحيم» آغاز مي‏شود و همواره در ابتدا و شروع هر كار، هر مسلماني بر زبان مي‏آورد، «اللّه‏» را خدا ـ «رحمان» را بخشنده، بخشايشگر، فراخ بخشايش و رحمتگر و «رحيم» را مهربان ترجمه كرده‏اند كه هيچ كدام درست و به جا نيست. معدودي از مترجمان كه توجه داشته‏اند، از ترجمه اين كلمات خود داري نموده و عينا آنها را در اوّل ترجمه هر سوره آورده‏اند. برخي: (به نام اللّه‏ بخشنده مهربان) و كساني: (به نام خداي رحمان رحيم) درج كرده‏اند. اگر ناگزير از برگردانِ آن باشيم، ترجمه‏اي درست‏تر از: (به نام اللّه‏ رحمان رحيم) نخواهيم داشت، و در صورت لزوم در پايين صفحه توضيحي داده شود.

3. از آن جا كه محقَّق است ترجمه‏هاي فردي هيچ گاه خالي از ايرادهاي جزئي و كلي نخواهد بود، تنها راه اطمينان بخش دسته جمعي است... و براي اين كه اين ترجمه مورد قبول همگان واقع شود و جاي هيچ گونه ايراد و بحثي باقي نماند، لازم است پس از شروع هر جزء از قرآن كه مراحل نهايي را طي كرد، آن جزء چاپ و منتشر گردد و در دسترس همگان قرار گيرد، و از صاحب‏نظران در هر جا خواسته شود تا هر نكته و دقيقه‏اي كه به نظرشان مي‏رسد كتبا به مركز ترجمه اعلام دارند تا بعد از بررسي و تبادل نظر، در صورت لزوم در چاپ نهايي و يكجا مورد استفاده واقع شود و با چاپ آن ارزنده‏ترين و بهترين هديه باشد به علاقه‏مندان در جمهوري اسلامي ايران، و موثّق‏ترين مبنا و مرجع براي تهيه و اصلاح ترجمه‏هاي ساير زبان‏ها در سطح جهان.

4. براي درج آيات كريمه مطلقا از خط عثمان طه استفاده نشود، چون رسم الخط آن براي فارسي زبانانِ نا آشنا به قرآن و مبتديان ايجاد اشكال مي‏كند. بهتر است يا از قرآن‏هايي كه خطاطان بنام نوشته‏اند، يا در موزه‏هاي قرآن كريم وجود دارد، يا از قرآني كه به خط حافظ امين رشدي كه توسط بنياد پژوهش‏هاي اسلامي آستان قدس رضوي انتشار يافته است استفاده شود و يا يكي از خطاطان هنرمند و متعهد به نيكوترين وجه بنويسد و به اين مهم هم توجه داشته باشد كه مانند قرآن مترجم عبدالمحمد آيتي هر صفحه از اوّل آيه آغاز گردد و به آخر آيه پايان يابد تا همانند بسياري، كلمه يا جزئي از آيه در صفحه بعد درج نشود. اين موضوع در همه جا و بيشتر در مورد قرآن‏هاي مترجم حائز اهميت فراوان است...

ترجمان وحي: پيشنهاد اوّل ايشان بسيار منطقي است و نبايد در ترجمه قرآن و هر متن ديگري، اعلام و اسامي اشخاص و اماكن به زبان دوم ترجمه شود. اين شامل نام‏هاي سوره‏ها مي‏شود كه گاهي بعضي از مترجمان آنها را به زبان دوم ترجمه كرده‏اند و چيز ناپسندي از كار درآمده است. البته آوردن توضيح در پاورقي درباره مفهوم لغوي كلمه مورد نظر، مفيد خواهد بود.

پيشنهاد دوم ايشان جاي بحث و گفت و گو دارد و سليقه‏ها در مورد آن مختلف است و نوعا كلمه «اللّه‏» را به زبان دوم ترجمه كرده‏اند. ما معتقديم كه ترجمه اين كلمه مقدس اگر در زبان دوم رسا باشد اشكالي ندارد و همان احساسي را كه ايشان براي كلمه «اللّه‏» ذكر كرده‏اند، در خواننده بر خواهد انگيخت، و مي‏بينيم كلمه «خدا» در زبان فارسي در جايي كه به معناي «اللّه‏» است براي اهل معرفت همان احساس را به وجود مي‏آورد كه كلمه «اللّه‏» در عربي؛ هر چند كه اين واژه معاني ديگري هم دارد. از نيوتن دانشمند انگليسي نقل شده است كه او هر گاه كلمه «God» را بر زبان مي‏آورد رعشه بر اندامش مي‏افتاد و چشمانش برق مي‏زد، از بس تحت تأثير عظمت اين كلمه واقع مي‏شد.

پيشنهاد سوم ايشان نيز جالب است، و هر گاه ترجمه قرآن به صورت دسته جمعي انجام بگيرد، عمل به پيشنهاد ايشان كارساز خواهد بود و صحت و اتقان كار را بسيار بالا خواهد برد.

پيشنهاد چهارم ايشان در مورد رسم الخط قرآن كريم نيز پيشنهاد مفيدي است و اين مركز نظر خود را درباره رسم الخط قرآن به طور مستدل به مراكز تصميم‏گيري ارائه داده است. ما معتقديم كه هيچ دليل شرعي بر پيروي از رسم الخط عثماني نداريم، و اصحاب تنها مطابق با رسم الخط زمان خود قرآن را كتابت كرده‏اند و هيچ گونه حكمت و سرّي در آن نبوده و اين رسم الخط حداقل از قرن چهارم به بعد جاي خود را به رسم الخط قياسي داده است. و نمونه‏هاي فراواني از قرآن‏ها را در دست داريم كه به خط قياسي است كه از جمله آنها قرآن ابن بَوّاب است كه به قرن چهارم مربوط مي‏شود و از نيمه‏هاي قرن چهاردهم هجري به بعد، به خصوص پس از چاپ مصحفي به خط محمد علي خلف الحسين در قاهره كه زير نظر علماي الازهر بود، بار ديگر رسم عثماني رواج يافت و با كتابت قرآن توسط عثمان طه خطاط سوري و انتشار آن در بلاد اسلامي به اوج خود رسيد. در ايران نيز بنا به ملاحظاتي همين مصحف به طور مكرر تجديد چاپ شد.

بنابراين، قرن‏ها مسلمانان قرآن را با خط قياسي مي‏نوشتند و مي‏خواندند و علماي اسلامي آنها را از اين كار منع نمي‏كردند، و همان گونه كه گفتيم هيچ حجت شرعي بر پيروي از خط عثماني نداريم و پيروي از رسمي كه يادگيري قرآن را آسان سازد، بسيار مطلوب است و ما براي اين كار قرآني را كه به خط نيريزي كتابت شده و مكرر در ايران به طبع رسيده است، به عنوان مبنا و اساس كار پيشنهاد مي‏كنيم.

uآقاي عبدالكريم بي‏آزار شيرازي در بخشي از نامه خود چنين آورده‏اند:

uنخستين شماره مجله ترجمان وحي را با مسرت فراوان دريافت داشتم و از آن همه مطالب علمي همراه با ذوق و سليقه بسيار خوشوقت شدم و استفاده كردم. نظراتي راجع به نخستين مقاله آن داشتم، كه جلد اوّل قرآن ناطق كه قسمت اوّل آن درباره ترجمه قرآن است بيانگر آن مي‏باشد. و به طور خلاصه از نظر اين جانب وفادارترين ترجمه بر قرآن، ترجمه آوايي، پيوسته و تفسيري است، و ترجمه تحت اللفظي و غير تفسيري و ترجمه گسسته براي قرآن زيان آور و نا مفهوم است...

ترجمان وحي: با سپاس فراوان از لطفي كه درباره مجله ترجمان وحي مبذول داشته‏ايد، معروض مي‏دارد: ما نيز مانند شما ترجمه تحت اللفظي قرآن را چندان سودمند نمي‏دانيم و پيشنهاد شما را در ترجمه آوايي قرآن، مورد بررسي قرار خواهيم داد. در ضمن از كتاب مفيد شما تحت عنوان قرآن ناطق كه معرف اين سبكِ پيشنهادي است استفاده خواهيم كرد.