دائرة المعارف بزرگ اسلامی

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

جلد 1 -صفحه : 415/ 230
نمايش فراداده

آشتياني، ميرزا مهدي
جلد: 1
نويسنده:      
شماره مقاله:229

آشتياني، ميرزامهدي (1306-1372ق/1888-1952م)، حکيم، عارف و دانشمند شيعي ايراني، در تهران زاده شد. پدر او ميرزاجعفر برادرزاده و داماد حاج‎‎‎‎ميرزا محمدحسن آشتياني (د 1319ق/1901م) ملقب به «ميرزاکوچک»، از عالمان بزرگ تهران بود. ميرزامهدي دوران کودکي و نوجواني را در تهران گذراند. پس از فراگيري قرآن و مقدمات علوم، براي آموختن علوم رايج زمان، در درس استادان مشهور تهران شرکت کرد. ادبيات، اصول و فقه را در حد سطح، نزد پدر و سپس در حوزة درس آقا‎شيخ‎حسن طالقاني و آخوندملا عبدالرسول فرا گرفت. خارج فقه و اصول را نزد شيخ‎فضل‎الله نوري (مقـ 1327ق/1909م) و آقاسيدعبدالکريم مدرّس مدرسة مروي تهران و ديگر عالمان بنام تهران، آموخت. مباني رياضيات را در مکتب شيخ‎عبدالحسين سيبويه، ميرزاغفّاريان نجم‎الدّوله، ميرزا‎جهانبخش بروجردي منجّم و آقاشيخ‎محمدحسين رياضي تعليم ديد. فلسفة مشّاء را نزد ميرزاحسن کرمانشاهي و حکمت اشراق و عرفان را نزد آقاميرزا‎هاشم اشکوري و حکمت متعالي را نزد سيدالحکما‎آقامير شيرازي، فرا گرفت. طب قديم را نزد ميرزامحمد‎حسين و ميرزاابوالقاسم نائيني و طبّ جديد را به وسيلة ميرزاعلي‎اکبرخان‎ناظم‎الاطبّاء و ميرزاابوالحسن‎خان‎ رئيس‎الاطباء آموزش ديد (مدرس، 5/273).
آشتياني در 1327ق/1909م براي ادامة تحصيلات عالي عازم عتبات شد و در نجف در درس آخوندملامحمدکاظم خراساني (1255-1329ق/1839-1911م) شرکت کرد، ولي به علت بيماري پس از يک سال اقامت به ايران بازگشت. در سال 1329ق/1911م بار ديگر به عتبات سفر کرد و در درس سيدمحمدکاظم يزدي (1247-1337ق/1831-1918م) شرکت جست. پس از اقامت کوتاهي باز به ايران برگشت و براي سومين‎بار عازم عتبات گرديد و در اين سفر در درس مشايخ ديگر مانند سيدمحمدفيروزآبادي (د 1345ق/1927م)، نائيني (1277-1355ق/1860-1936م)، آقا‎ضياءالدين‎ عراقي (1287-1361ق،1870-1942م) و اصفهاني حاضر شد (خياباني، 258). با اينکه وي در مجموع، مدت کوتاهي در درس عالمان نجف حضور يافت، اما به دليل مهارت علمي و دانشي که طي سالها اندوخته بود، به گفتة خودش، از همة استادان ياد شده به دريافت اجازة روايت و اجتهاد نايل آمد (همانجا). آشتياني در مدت کوتاهي در درس عالمان نجف حضور يافت، اما به دليل مهارت علمي و دانشي که طي سالها اندوخته بود، به گفتة خودش، از همة استادان ياد شده به دريافت اجازة روايت و اجتهاد نايل آمد (همانجا). آشتياني در مدت اقامت در عتبات، در کنار تعلّم، به تعليم و تدريس علوم عقلي و نقلي پرداخت. وي بازگشت به ايران را برماندن در عتبات ترجيح داد. مدتي در قم و اصفهان و مشهد ساکن شد و به تدريس پرداخت و سرانجام به زادگاهش تهران برگشت و براي هميشه در اين شهر ماندگار گشت و به تدريس پرداخت و حوزة درسيِ وسيعي را به‎ويژه در حکمت و عرفان، پديد آورد.
حاج‎ميرزامهدي، با بسياري از دانشهاي روزگارش آشنا بود و در اکثر اين علوم تبحّر داشت. در ادب، فقه، اصول، کلام، تفسير و رياضي استاد بود. بيشترين مهارت او در فلسفه و عرفان بود و تأثير تربيتي و علمي وي بر شاگردانش از طريق اين دو دانش بود. از اين‎رو، او را مي‎توان از پيروان فلسفة متعاليِ صدرايي در دوران معاصر دانست. وي نه تنها يک عالم ديني متبحّر و فيلسوفي بلندپايه و عارفي آشنا به عوالم نظري بود، بلکه انساني معتقد و عالمي عامل و اهل سير و سلوک بود و اين بر قدر علمي و مرتبت اجتماعي و تأثيرگذاري وي بر شاگردانش مي‎افزود.
از ويژگيهاي او اين بود که در محدودة جغرافيايي ايران و عراق و نيز در دايرة کتاب و مدرسه ماندگار نشد و به سير و سياحت نيز پرداخت و از اين رهگذر تجربه‎هاي فراوان به دست آورد. وي پيش از سفر اول به نجف به بخارا رفت و يک سال در آنجا ماند و ضمن آشنايي با مردم و عالمان آن ديار، به تدريس پرداخت و دوبار به مصر سفر کرد. هندوستان و نيز بسياري از کشورهاي اروپايي مانند فرانسه، ايتاليا، بلژيک و انگلستان را ديد و در اين جهانگردي با متفکران و فيلسوفان آن کشورها آشنا شد و بحثها و برخوردهاي علمي وفکري داشت (همانجا). در حوزة تعليم و تربيت او شاگردان بسياري پرورش يافته‎اند.
آشتياني داراي تأليفات چندي است که عمدتاً دربارة عرفان و فلسفه نوشته شده است. برخي از آثار وي عبارتند از: 1. اساس‎التوحيد، فارسي، تهران، 1330ش. 2. تعليقه ‎رشيقه ‎علي ‎شرح ‎منظومه‎السبزواري، عربي. 3. حاشيه بر اسفار، عربي. 4. حاشيه بر شفاء. 5. حاشيه بر کفايه‎الاصول آخوند خراساني. 6. حاشيه بر مکاسب شيخ‎انصاري. 7. حاشيه بر رسائل شيخ‎انصاري. 8. رساله‎اي در جبر و تفويض و علم اجمالي و طلب و اراده و وحدت وجود و قاعدة صدور. 9. حاشيه بر فصوص محيي‎الدين عربي. 10. حاشيه بر فصوص فارابي. 11. حاشيه بر مصباح‎الانس (مدرس، 5/273؛ صدوقي، 64).
او پس از يک عمر تلاش علمي در سن 64 سالگي درگذشت و در قم در رواق بالاسر حضرت‎معصومه(ع) به خاک سپرده شد.

مآخذ: استادي، رضا، مقدمه چهارده رسالة فارسي، تهران، چهل‎ستون مسجد‎جامع، 1403ق، صص 11-12؛ خياباني تبريزي، ملاعلي، علماء‎معاصرين، تهران، مطبعة اسلاميه، 1366ق، صص 257-258؛ شريف رازي، محمد، آثارالحجه، قم، برقعي، 1332ش، ص 230؛ صدوقي سها، منوچهر، تاريخ حکماء و عرفاء متأخّر بر صدر‎المتألّهين، تهران، انجمن اسلامي حکمت و فلسفه ايران، 1359ش، صص 64-66؛ مدرّس، محمدعلي، ريحانه‎الادب، تبريز، 1346ش، 5/272-274؛ مشار، خانبابا، فهرست چاپي فارسي، 1/259؛ مطهري، مرتضي، مرتضي، خدمات متقابل اسلام و ايران، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1354ش، 2/665-666.
بخش معارف