دائرة المعارف بزرگ اسلامی

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

جلد 2 -صفحه : 440/ 173
نمايش فراداده

ابجر
جلد: 2
نويسنده: ايران ناز کاشيان     
شماره مقاله:606


اَبْجَر، ابوطالب عُبيداللـه (يا به قولي محمد) بن قاسم بن ضبيه (نويري، 4/297: مُنبَّه)، از مُغنّيان مشهور سد? 2ق/8م. از زندگي او اطلاعات ناچيزي در دست است و اندک اطلاعات موجود را نيز فقط ابوالفج اصفهاني آورده (3/344-350) و روايات او را نويري نقل کرده است (4/297). به گفت? ابوالفرج وي از مَدَنياني بود که در مکه، و يا به عکس از مکياني بود که در مدينه پرورش يافت و مولاي کِنانه و سپس بني‌بکر و بنا به قولي بني‌ليث بود و علاوه بر «ابجر» لقب «حَسْحاس» نيز داشت. وي در ميان مکيان به ظرافت طبع و جوانمردي و آراستگي شهرت داشت. گويند جامه و اسب و مرکب او، هر کدام 100 دينار مي‌ارزيد. وي صدايي خوش داشت به گونه‌اي که هرگاه شروع به خواندن آواز مي‌کرد، مردم براي شنيدن صداي او ازدحام مي‌کردند. ابجر در آوازخواني کسي را همتاي خود نمي‌دانست و داستان نزاع وي با ابن عايشه (آئازخوان مدينه) گواه اين مدّعاست (همو/344، 345، 348).
ابوالفرج اصفهاني در سبب راه يافتن وي به درگاه وليدبن يزيد (خلافت: 125-126ق/743-744م) مي گويد: در يکي از شبهاي ذيحجه، ابجر در بيرون مکه سپاهي بزرگ ديد که به سوي مکه مي‌آيد، چون دانست که آن سپاه از آنِ ئليد است، آوازي چنان خوش خواند که خليفه را شيفته ساخت. فرداي آن روز خليفه آنچه را ابجر خواسته بود به سراي او فرستاد. پس از آن ابجر به خليفه پيوست و همراه او يا پس از او به دمشق رفت و تا زمان مرگ وليد (126ق/744م) با وي بود و پس از آن به مصر کوچيد و همانجا درگذشت.
مآخذ: ابوالفرج اصفهاني، علي بن حسين، الاغاني، بيروت، 1382ق؛ شوقي ضيف، الشعر والغناء في المدينه و مکه لعصر بني‌اميه، قاهره، صص 203-204؛ نويري، احمدبن عبدالوهاب، نهايه الأرب، قاهره، 1362ق.
ايران‌ناز کاشيان