آمل
جلد: 2
نويسنده: علي بابا عسگري
شماره مقاله:502
آمُل (شهر)، مرکز شهرستان آمل، واقع در ميان جلگ? مازندران و طرفين رود هراز، در
ْ52 و َ21 طول شرقي و ْ36 و َ25 عرض شمالي، در فاصل? 18 کيلومتري جنوب درياي خزر و
6 کيلومتري شمال پيشکوه البرز و 108 متر بلندي از سطح درياي خزر (فرهنگ جغرافيايي
ايران، 3/25). جمعيت آن بر پاي? سرشماري 1365ش 190‘119 تن در 638‘23 خانوار بوده
است (سرشماري عمومي...، شهرهاي کشور، 4).
وجه تسميه: بنابر تحقيقات باستانشناسان و مورخان در سدههاي پيش از ميلاد، اقوام
گوناگوني در ساحل جنوبي درياي خزر از جمله قوم مارد يا آمارْد است و به احتمال قوي
واژ? آمل از نام اين قوم گرفته شده است (پيرنيا، 3/2216؛ نک: آمل، چارجوي).
جمعيت و سيماي شهر: رشد جمعيت شهر آمل قابل توجه است، زيرا تعداد آن که در 1335ش
حدود 251‘22 نفر بوده در 1365ش حدود 5 برابر شده است. ميانگين ذشد جمعيت اين شهر را
سالانه حدود 8/4 ? نوشتهاند (شناسنام? شهرهاي کشور، 4/49). بنابر مساحت شهر آمل که
تا 1363ش، 8/23 کم 2 برآورد شده، تراکم نسبي جمعيت آن در همين سال 080‘4 نفر بوده
است. چهر? شهر ترکيبي از مساکن و بناهاي قديمي و تاريخي با ساختمانهاي جديد است که
بافت نامتجانسي پديد آورده است. شهر آمل بيش از 16 محله و 118 کوي قديمي دارد که
عبارتند از محل? پايين بازار (14 کوي)، شاهاندشتي محله (9 کوي)، رودگري محله يا
چاکسر محله (9 کوي)، مشايي محله (5 کوي)، قادي محله (5 کوي)، گرجي محله (9 کوي)،
شهر بانومحله (5 کوي)، رضوانيه (10 کوي)، اِسْپي کلا (11 کوي)، بربري خيل (2 کوي)،
درويش خيل (2 کوي)، ايرايي محله (10 کوي)، هارون محله (7 کوي)، خاور محله (3 کوي)
(علامه، 6-7). محلات جديد عبارتند از پيتکت، متّحده، کَلانْسَر، رحمتآباد،
اسلامآباد، اسپاري، مصيبتيان، انصاري محله، دباغچال، گُلشهر، سيکاپُل، شَرَمْکوتي،
ملتآباد، انارکاله، چلابي (چلاوي)، دَرْمه کَلا، دورانسَر (تحقيقات محلي، پروند?
شهرداري آمل).
در شهر آمل 77/72? مردم با سوادند و 39/24? به کار اشتغال دارند (سرشماري عمومي،
شهرهاي کشور، 4) زبان مردم لهج? طبري (مازندراني) است. قريب 98? اهالي مسلمان و
پيرو مذهب شيع? اثناعشري هستند. شهر آمل محل انشعاب راههاي آمل ـ تهران، آمل ـ
بابل، آمل ـ محمودآباد و آمل ـ چمستان است که اين يکي به مرکز شهرستان نور
ميپيوندد.
سابق? تاريخي: طبق تحقيقات باستانشناسي، استانهاي ساحلي درياي خزر احتمالاً از
000‘75 سال پيش محل زيست انسان بوده است. در 1330ش کارلتون کون باستانشناس
آمريکايي اسکلتهايي از انسان نئاندرتال را که ظاهراً نياي کهن اقوام ساکن کران?
درياي خزر بوده است، در غارهاي هوتو و کمربند واقع در مغرب بهشهر کشف کرد (عسگري،
110). از جمل? اين اقوام ورکانيان (هرکانيان) در گرگان، تَپوران در منطق? کوهستاني
البرز، ماردها (مَردها) در مازندران و حدود آمل، و کادوسان (تالشان) در گيلان بودند
(بارتولد 233-234). در اساطير ايراني از پيکار ميان آرياييان و ديوان در اين ناحيه
ياد شده است. در روزگار هخامنشيان اقوام اين سرزمين تابع حکومت مرکزي شدند. اسکندر
در مطيع ساختن ماردها و تپوران توفيق نيافت. فرهاد يکم پادشاه اشکاني (181-173ق م)
ماردها را در منطق? آمل مغلوب کرد. گفته ميشود وي گروهي از اين قوم را به سرزمين
پارت در شمال خراسان کوچ داد و آنان در غرب آمودريا که آن را «آمُلِ زَم» نيز
ميخوانند، ساکن شدند. در عهد ساسانيان فرمانروايان طبرستان عنوان اسپهبد داشتند.
در طبرستان مقارن شهور اسلام دودمانهايي بر آن سرزمين فرمانروايي داشتند که عبارت
بودند از فرزندان گيل گاوباره (آل دابويه، نک: ه م) از 15 تا 144ق 636 تا 761م،
باونديان از 94 سال پيش از هجرت پيامبر(ص) تا 750ق/1349م، قارن وندان (نک: آل
قارن) از 52 سال پيش از هجرت پيامبر(ص) تا 224ق/839م (عسکري، 121-129). نخستين و
دومينحمل? مسلمانان به شرق طبرستان در 22 و 30ق/643 و 651م به هنگام خلافت عمر به
سرداري سُوَيدبن مُقَّرن و سعيدبن عاص روي داد که درنتيجه گيل پسر گيلانشاه اسپهبد
طبرستان تعهد کرد سالانه 000‘500 درهم جزيه بپردازد. گويند در سپاه سعيدبن عاص،
حسنبن علي(ع)، امام دوم شيعيان نيز شرکت داشت. بعضي بناي پل آجري آمل و حتي بناي
بابل امروزي را به امام حسن(ع) نسبت دادهاند (ابن اسفنديار، 73). کوشش براي فتح
طبرستان و شهرهاي آن در ايام خلافت علي(ع) توسط مَصقَله بن هبير? شيباني فراهم شد،
ولي با شهادت علي(ع) ناتمام ماند. در زمان تسلط معاويهبن ابيسفيان، همين شخص
متعهد فتح طبرستان شد و با 000‘4 سپاهي بدان سوي شتافت و دو سال تمام ميان او و
فرخان بزرگ جنگ ادامه داشت تا آنکه ابوالخصيب نخستين والي طبرستان از سوي عباسيان
به تعويق افتاد تا آنکه ابوالخصيب نخستين والي طبرستان از سوي عباسيان در 144ق/761م
پس از فتح اين ناحيه به آمل آمد و دو سال فرمان راند. وي مسجد ساري را بنا نهاد
(حکيميان، 17). گفتهاند عمربن علاء از سوي ابوالخصيب با 000‘10 مرد به آمل آمد.
مرزبان که از جانب اسپهبد بر آمل گمارده شده بود به مقابله پرداخت، ولي در جنگ کشته
شد. درنتيجه عمربن علاء آمل را تصرف کرد (خواندمير، 2/404) و آمل پايتخت واليان
خلفا در طبرستان شد (رابينو، 58). پس از عزل ابوالخصيب، روح بن حاتم در 147ق/764م
حکمران طبرستان شد، ولي به سبب جور فراوان معزول گشت و خالدبن برمک در 150ق/767م به
جاي او فرستاده شد. وي در خالد سراي آمل کاخي بنا نهاد و 4 سال در آنجا حکومت کرد
(ابن اسفنديار، 181). پس از خالد عدهاي ديگر در طبرستان حکومت کردند تا آنکه نوبت
به عبدالحميد مضروب رسيد و جور و ستم بسيار کرد. مردم که از ستم او به ستوه آمده
بودند، دست به دامان خاندان کهن ايراني که اين زمان بر کوهستان حکومت داشتند، زدند
و سرانجام به رهبري ونداد هرمزد از خاندان قارنوند در يک روز هم? مأموران خليفه را
کشتند و مدتي دست امراي بنيعباس را از طبرستان کوتاه کردند. مهدي، خليف? عباسي،
اميراني به طبرستان فرستاد که همگي شکست خوردند: سالم فرغاني که از سرداران بنام
بود، نزديک آمل در ناحي? «هر سه مال» به قتل رسيد و سردار ديگري به نام فراشه
دستگير و به فرمان اسپهبد کشته شد (همو، 182-186). ناگزير خليفه فرزند خود موسي را
روان? طبرستان کرد و منطق? جلگه بار ديگر به دست امراي بنيعباس افتاد. در زمان
هارونالرشيد در 177ق/793م مسجد جامع آمل به فرمان ابراهيمبن عثمانبن نَهيک بنا
شد (همو، 72). ديوارهاي آمل نيز در 179ق/795م به فرمان عبدالملک بن قعقاع تعمير و
مرمت گرديد (همو، 189). در 224ق/839م مازيار پسرقارن آشکارا بر معتصم خليف? عباسي
خروج کرد و با بابک خرمي پيمان بست. وي باروي آمل را ويران کرد (زرينکوب، 546)،
ولي چون مورد حمل? عبداللـه بن طاهر قرار گرفت، از کرد? خود پشيمان شد. از اين پس
طبرستان ضميم? قلمرو طاهريان گرديد و تا 250ق/864م در تصرف آنان بود. سليمان بن
عبداللـه بن طاهر عدهاي از جمله محمدبن اوس را به حکومت آمل فرستاد و او در هر سال
3 نوبت از مردم آمل خراج ميگرفت. مردمِ به جان آمد? آمل دست توسل به دامن علويان
دراز کردند (ابن اسفنديار، 223-224) و سرانجام با حسن بن زيد که مردي شجاع، کافي و
عالم بود بيعت کردند (حکيميان، 77). حسن بن زيد در 250ق/864م دولت علوي را در
طبرستان تأسيس کرد و آمل را مرکز آن ساخت و استيلاي 106 سال? عباسيان را در اين
سرزمين پايان بخشيد. نوشتهاند که تا روزگار حسن بن زيد مردم طبرستان و ديلمان هنوز
به دين اسلام نگرويده بودند (اصطخري، 169) و از اين پس مسلمان شدند (رابينو، 33).
حسن بن زيد معروف به داعي کبير پس از بيعت مردم آمل در شوال 250ق/نوامبر 864م ادار?
شهر را به شخصي به نام سيدمحمدبن ابراهيم سپرد (مرعشي، ظهيرالدين، 131). در
260ق/874م يعقوب بن ليث به طبرستان لشکر کشيد و پس از فرار حسن بن زيد وارد آمل شد.
پس از درگذشت حسن بن زيد، برادرش محمدبن زيد نيز مدتي بر آمل فرمان راند. در
287ق/900م پس از کشته شدن محمدبن زيد، طبرستان به دست سامانيان افتاد و پيروان او
در جنگهاي اطراف کوهستان البرز پنهان شدند. مدتي بعد ابومحمد حسن بن علي يکي از
نوادگان علي بن حسين(ع) معروف به ناصرالحق با سيد ناصرکبير، به خونخواهي محمدبن زيد
در گيلان و ديلمان خروج کرد و روي به آمل نهاد (ابن اسفنديار، 259-260) و در
301ق/914م بر آمل مسلط شد (حکيميان، 97). وي 4 سال با عدالت، نيک سرشتي و
حقيقتخواهي حکومت کرد. مقبر? او در آمل به گنبد ناصرالحق و به قولي به گنبد کبود
معروف است (همو، 99-100). پس از او حسن بن قاسم ملقب به داعي صغير از 304 تا
316ق/916 تا 928م حکومت کرد و در مصلاي آمل کوشکهاي رفيع بنا نهاد (ابن اسفنديار،
276-277). در عهد او اهل آمل آسوده بودند (همو، 284). پس از علويان، زياريان و آل
بويه که دست پرورد? علويان و شيعي مذهب بودند، بر طبرستان فرمان راندند. در اين
زمان آمل رونق بسيار يافت به گونهاي که جغرافينويسان اسلامي پيرامون صنايع و
ابريشم آن مطالبي نگاشتهاند. در 426ق/1035م شهر آمل مورد حمل? مسعود غزنوي قرار
گرفت و خرابي زيادي بر آن وارد آمد و بهشت آمل به ويرانهاي بدل شد. در 606ق/1209م
در آمل به نام علاءالدين محمد خوارزمشاه خطبه خواندند و از آن پس خراج آنجا را به
خوارزم ميفرستادند. اين وضع تا حمل? مغول در 616ق/1219م ادامه داشت (رابينو، 60).
سلطان محمد خوارزمشاه در روزگار دربهدري، زماني به آمل پناه برد (اقبال، 40). به
هنگام يورش مغولان، آمل مورد حمله قرار گرفت و بيش از ديگر شهرهاي اين ناحيه صدمه
ديد (بارتولد، 241). ولي در عهد ايلخانيان آمل دوباره آباد شد، به گونهاي که شهر
70 مدرسه داشت (رابينو، 60). در 743ق/1342م و بار ديگر در 750ق/1349م در آمل بيماري
وبا شيوع يافت (همانجا). کياافراسياب چلاوي که رقيب خاندان آل باوند بود، فخرالدوله
حسن را در حمام آمل به قتل رسانيد و تا 760ق/1359م بر منطق? آمل فرمان راند. از اين
پس مرعشيان که شيعه مذهب بودند بر طبرستان تسلط يافتند و آمل را پايتخت خود قرار
دادند و مذهب شيع? اثناعشري را رسميت بخشيدند. در 795ق/1393م امير تيمور گورکان پس
از گشودن قلع? ماهانه سر، به قتل عام اهالي آمل و ساري و ديگر نقاط مازندران پرداخت
(بارتولد، 242) و سادات آن ناحيه را به ماوراءالنهر تبعيد کرد. در روزگار شاهرخ
ميرزا پسر تيمور، سادات از تبعيدگاه به آمل بازگشتند و آن را دوباره آباد کردند،
ولي از آن پس آمل ديگر نقش مهمي در تاريخ ايران ايفا نکرد (رابينو، 70). در عهد
صفويان، بهويژه در زمان شاه عباس اول، مازندران مورد توجه قرار گرفت و راهي از
استراباد و ساري به آمل احداث گرديد (بارتولد، 243). در اين زمان در آمل قصر و آب
انباري به فرمان شاه عباس بنا شد و مقبر? مير قوامالدين (مير بزرگ) که به دست
مأموران تيمور ويران گشته بود، به صورتي باشکوه تجديد بنا يافت (رابينو، 70-71). در
زمان نادرشاه افشار يک کارخان? آهنسازي براي ساختن گلولههاي توپ و خمپاره و نعل
اسب در نزديکي آمل پيريزي شد (کرزن، 2/609؛ محبوبي اردکاني، 41). در دوران حکومت
قاجار، جادهاي از تهران به آمل و راهآهني از محمودآباد به آمل کشيده شد (کرزن،
1/502-503؛ بارتولد، 243-244). از اواسط ده? دوم سد? 14ش آمل رو به آبادي نهاد و در
آن بر پاي? اسلوب صحيح، خيابانهاي وسيع و موازي با رودخان? هزار همراه با چند
خيابان فرعي و ساختمانهايي چون بيمارستان، مهمانخانه و ادارات دولتي بنا گرديد
(فرهنگ جغرافيايي ايران، 3/25). آمل اکنون داراي خيابانهاي آسفالت? وسيع، چند پل بر
روي رود هراز و يک جاد? کمربندي به طول 5/13 کم است که جاد? هراز را به جاد? آمل ـ
بابل محمودآباد وصل ميکند.
آثار تاريخي: 1. مسجد جامع آمل، بناي آن را در 177ق/793م دانسته و هارونالرشيد
نسبت دادهاند. بخش غربي مسجد که بر اثر زلزله خراب شده بود، در عهد فتحعلي شاه
قاجار در 1225ق/1810م مرمت گرديد. در مدخل اين مسجد دو کتيب? مرمرين به ابعاد 70×60
سانتيمتر و مورّخ به 1105ق (1694م) وجود دارد که بر روي آن فرمان شاه سلطان حسين
به خط نستعليق مبني بر امر به معروف حک شده است؛ 2. بقع? معروف به قدمگاه خضر در
اراضي مصلاي آمل که بنايي است چهارضلعي با ابعاد داخلي 32/3 متر، امکان دارد که
مدفن 7 تن از سادات حسني در زمان علويان باشد (ستوده، 4/71)؛ 3. مسجد و تکي? نياکي
که امروزه به حسيني? ارشاد معروف است؛ 4. تکي? آملي که تجديد بنا شده و به اسم
حسيني? هدايت خوانده ميشود؛ 5. مسجد امام حسن عسکري(ع) که به قولي بناي اصلي آن
متعلق به قرن 3ق/9م و عهد ناصرکبير است. اين مسجد داراي گلدست? قديمي با سقف چوبي
پوشش سفالين است؛ 6. مسجد جامع حاجي علي کوچک؛ 7. مسجد گرجي محله که در 1250ق/1834م
بنا شده است؛ 8. مقبر? امامزاده قاسم که داراي بناي هشت ضلعي و سقف چوبي، با پوشش
سفالين است و از نظر هنري قابل توجه است که احتمالاً مربوط به زمان صفويه است
(تحقيقات محلي)؛ 9. مسجد هاشمي، مربوط به 1252ق/1836م؛ 10. مسجد و مدرس? آقاعباس،
مربوط به 1144ق/1731م؛ 11. گنبد ميربزرگ و مقبر? سيد قوامالدين مرعشي مربوط به
781ق/1379م که چند بار ويران شده است و سرانجام در 1033ق/1624م در عهد شاهعباس اول
تجديد بنا گرديد؛ 12. مسجد سبزه ميدان، مربوط به 1293ق/1876م؛ 13. تکي? قادي در
قادي محله، مربوط به 1293ق/1876م؛ 14. گنبد امامزاده ابراهيم که بر روس صندوق چوبي
مرقد آن تاريخ 925ق ديده ميشود (مشکوتي، 179) و در شمال شرقي آن مقبرهاي چهارگوش
وجود دارد که گويا مقبر? سازندگان بناي آمامزاده ابراهيم است (ستوده، 4/79)؛ 15.
تکي? هارون محله، مربوط به 1260ق/1844م (علامه، 8-12)؛ 16. گنبد ناصرالحق، مربوط به
قرن 9ق/15م (همو، 12؛ مشکوتي، 178)، يا به قولي گنبد کبود (اصلاح عرباني، 154)؛ 17.
گنبد سه تن يا سه سيد که بدن? آن 8 ضلعي و گنبد آن هرمي به ارتفاع 12 متر و مربوط
به قرن 6ق/12م است (مشکوتي، 179). برخي ميگويند که آن مقبر? علامه ميرحيدر آملي
است (تحقيقات محلي)؛ 18. گنبد شمس طبرسي يا سيدشمس آل رسول مربوط به سد? 9ق/15م
(علامه، 13)؛ 19. گنبد محمد آملي (همانجا) که امروزه به آتشکده يا گنبد معروف است
(تحقيقات محلي)؛ 20. پل آجري 12 طاق يا 12 پله به نام 12 امام مربوط به اوايل سد?
12ق/18م که توسط شيخالاسلام آملي احداث و در اوايل قرن 13ق/19م توسط کيرزا شفيع
بندپيي وزير فتحعلي شاه مرمت گرديد (علامه، 15)؛ 21. پل معلق آهني در وسط شهر بر
روي رود هراز مربوط به 1317ش، به طول 180 متر و عرض 8 متر و ارتفاع 6 متر از کف
رودخانه (همو، 5). گذشته از اينها آثار متعدد تاريخي ديگري نيز در آمل وجود داشته
که متأسفانه اکنون بر جاي نمانده است، از آن جملهاند: دارالحکوم? قديم آمل، گنبد
ايرج پسر فريدون، سراي و گرماب? خواجه يعقوب مجوسي، قصر و گور آمله (بقولي باني شهر
آمل)، خالد سرا، مشهد شيخ ابوتراب، تربت شيخ زاهد فيروي، خانقاه و تربت شيخ
ابوالعباس قصاب، مرقد حسن بن حمز? علوي، مرقد شرفالدين، مرقد تاجالدول? شهريار،
مسجد و منار? مالک اشتر، قصر فيروزآباد، باروي شهر آمل، قلع? آمل، کاروانسراها،
حمامها، آب انبارهاي متعدد، باغ و عمارت شاهعباس در کنار هراز.
مشاهير آمل: از مشاهير آمل ميتوان اين شخصيتها را نام برد: محمدبن جريربن رستم
طبري آملي فقيه که از محضر مقدس حضرت علي بن موسيالرضا(ع) کسب فيض کرد؛ ابوجعفر
محمدبن جريربن يزيدبن خالد طبري (224-310ق/839-922م) که مؤلف آثار متعدد از جمله
جامع البيان في تفسير القرآن و تاريخ الرسل و الملوک است؛ مبارک بن فورک، فاضل و
متکلم مشهور؛ فخرالاسلام عبدالواحدبن اسماعيل معروف به امام شهيد؛ خواجه امام عماد
کجيج، عالم و زاهد متدين؛ قاضي القضاه ابوالقاسم بياعي؛ السيد شمس آل رسولاللـه،
فقيه و صاحب حديث؛ شيخ ابوالعباس قصاب آملي؛ هجيم آملي، زاهد، عالم و شاعر (ابن
اسفنديار، 105، 122، 123، 125، 130، 131)؛ مولانا سراجالدين قُمري آملي که در
550ق/1155م در آمل متولد و در 625ق/1228م در تبريز در محل? چرنداب مدفون شد؛ محمدبن
حسن بن اسفنديار صاحب کتاب تاريخ طبرستان؛ محمدبن محمود آملي، صاحب نفايس الفنون
(علامه، 130-131)؛ سيد رکنالدين آملي از منجمان بزرگ سد? 8ق/14م و صاحب کتب متعدد
از جمله زيج جامع سعيدي (مهجوري، 19، 20، به نقل از اعيان الشيعه)؛ مير ظهيرالدين
مرعشي، صاحب کتاب تاريخ طبرستان و رويان و مازندران و تاريخ گيلان و ديلمستان
(مرعشي، ظهيرالدين، سه و چهار)؛ محمد طالب آملي، ملک الشعراي دربار جهانگيرشاه،
پادشاه هندوستان (غفاري، 105)؛ آقالربن محمد رفيع بن محمد امين، عالم، طبيب حاذق و
جغرافيدان، معاصر شاهعباس اول صفوي، و صاحب جغرافياي آمل (علامه، 133)؛ سيد
علامه، ميرحيدربن علي عبيدي حسيني، صاحب کشف و کرامات بوده است و به قول ديگر در
حله عراق (تحقيقات محلي)؛ سيدمحمدعلي پسر سيدفضلاللـه حسني معروف به داعي الاسلام،
متولد 1295ق در نياک لاريجان و صاحب فرهنگ نظام که در هند به چاپ رسيده است
(مهجوري، 35-36).
مآخذ: نک: مآخذ آمل (شهرستان).
علي بابا عسگري