نوشتار پيشين نوشتار پسين
بطريقبِطْريق، عنوانى تشريفاتى براي نجيب زادگان روم باستان و لقبى براي
فرماندهان نظامى روم. اصل واژه پاتريكيوس بوده، و از ريشهاي به معناي
پدر مشتق گرديده، و ظاهراً در زبان عربى از واژة سريانى پَطريق تعريب شده
است فرنكل، 79 ? ??? ??I??? .1348
در جامعة روم باستان، اين عنوان بر افراد خاندانهايى اطلاق مىشد كه به
عنوان طبقة ممتاز شناخته مىشدند و در مقابل آنها مردم عامى يا پلبس قرار
داشتند. اين طبقه در دورة پس از سقوط شاهان روم، مناصب سياسى، نظامى و
روحانى را به انحصار خود درآوردند و با قانون ممنوعيت ازدواج با عوام سعى در
مستحكم ساختن طبقة خود داشتند. جايگاه طبقاتى بطريقان در طى سدهها به
تدريج روي به ضعف نهاد، تا آنجا كه از دورة كنستانتين 06-37م، بطريق به
عنوانى افتخاري پس از رتبة امپراتور و مشاورانش مبدل شد كه نه به صورت
موروثى، بلكه با كوشش شخصى به دست مىآمد. در عصر ظهور اسلام، بطريق در
مناطق تحت استيلاي روم، عنوان رجال پرنفوذ سياسى نظامى بود كه در تصميمات
مهم حكومتى، حتى گاه در تعيين امپراتور ايفاي نقش مىكردند و برخى از آنان
در سرزمينهاي دور چون شام، منطقهاي را به عنوان تيول در اختيار داشتند نك:
دينوري، 06؛ مسعودي، 34؛ ابن عساكر، /05.
در ميان سرزمينهايى كه در فتوح نخستين توسط مسلمانان گشوده شدند، بطريقان
به خصوص در بافت اجتماعى شام حضوري محسوس داشتند. با فتح شام توسط
مسلمانان، تمامى منافع بطريقان در اين منطقه از آنان سلب شد و از آن پس
به روم بازگشتند همو، /05، 53؛ ولى خاطرة جبروت اين طبقه تا مدتها در شام و
ديگر مناطق تحت نفوذ روم باقى بود و هم از اينرو بود كه تا مدتها «بطريق»
به عنوان يك نام بر فرزندان مسلمانان و مسيحيان منطقه نهاده مىشد مثلاً
نك: ابن نديم، 04، 30، 40؛ ابن عساكر، 0/24- 25، 7/6؛ ه د، /17، 18. به گفتة
جواليقى، واژة بطريق به معناي «رئيس» در زبان عربى نيز چندي كاربرد داشته
است نك: ص 6-7 و نمونههايى از كاربرد محدود آن به عنوان لقب تشريفاتى نزد
مسلمانان نيز نشان داده شده است مثلاً نك: قزوينى، 35؛ دوزي، .I/94
رويارويى مسلمانان با نظاميان مسيحى در طى جنگها و وجود اين واقعيت كه
فرماندهان ارشد رومى لقب بطريق را بر خود داشتند، زمينهاي را براي اين
تلقى فراهم كرد كه بطريق لقبى صرفاً نظامى براي فرماندهان رومى است. اين
رويارويى از زمان خليفة اول آغاز شده نسايى، /04؛ اصفهانى، 2، در جريان
فتوح گسترش يافته، و در جنگهاي صليبى به اوج خود رسيده است. بدينترتيب،
نهتنها منابع تاريخى اسلامى، دربردارندة انبوهى از موارد كاربرد بطريق بدين
معناست، كه اين اصطلاح به مباحث جهاد در كتب فقهى نيز راه يافته
استمثلاً نك: شيبانى،/73، 80. گفتنىاست: عنوان بطريق گاه به عموم
فرماندهان مسيحى تعميم يافته، و از همينرو، براي فرماندهان غير رومى، چون
ارمنيان نيز به كار رفته است يعقوبى، /28؛ طبري، / 50.در منابع اسلامى،
گاه عنوانبطريق حاكى از درجهاي خاص در سازمان نظامى رومى براي فرماندهى
است كه دههزار پياده تحت فرمان او بوده باشد نك: قاموس، ذيل بطرق كه
بايد با تأمل نگريسته شود.
مآخذ: ابن عساكر، على، تاريخ مدينة دمشق، به كوشش على شيري، بيروت،
415ق/995م؛ ابن نديم، الفهرست؛ اصفهانى، اسماعيل، دلائل النبوة، به كوشش
محمد حداد، رياض، 409ق؛ جواليقى، موهوب، المعرب، به كوشش احمد محمد شاكر،
قاهره، 361ق/942م؛ دينوري، احمد، الاخبار الطوال، به كوشش عبدالمنعم عامر،
قاهره، 960م؛ شيبانى، محمد، كتاب السير الكبير، به كوشش صلاح الدين منجد،
قاهره، 960م؛ طبري، تاريخ؛ قاموس؛ قزوينى رازي، عبدالجليل، نقض، به كوشش
جلال الدين محدث ارموي، تهران، 331ش؛ مسعودي، على، التنبيه و الاشراف،
قاهره، 357ق/938م؛ نسايى، احمد، سنن، قاهره، 348ق؛ يعقوبى، احمد، تاريخ،
بيروت، 379ق/960م؛ نيز:
Dozy, R., Suppl E ment aux dictionnaires arabes, Leiden, 1886; Fraenkel, S., Die
Aram L ischen Fremdw N rter im Arabischen, Hildesheim, 1962; Liddell, H. G. & R.
Scott, A Greek - English Lexicon, Oxford, 1990.
بخش تاريخ