عيناله ارشادى
عضو هيئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى
واحد تهران - جنوب
تهران - 1379
انتشارات فردابه
سيماى پيامبران در قرآن كريم
حضرت آدم ع
عيناللَّه ارشادى
چاپ اول 1379
تيراژ 3000 نسخه
ليتوگرافى اسپادانا
چاپ كيوان
انتشارات فردابه تهران - خيابان كارگر جنوبى - خيابان لبافىنژاد
نرسيده بهجمالزاده شماره 270 تلفن 925320
حق چاپ محفوظ است
شابك 4 - 43 - 6834 - 964SB 469 - 4386 - 34 - 4
براى دستيابى انسان بهرشد و كمال، راههاى متعددى ارائه شده تا انسان با استفاده از آن راهها بتواند بهكمال شايسته و بايسته خود برسد يكى از مناسبترين راهها، شناخت الگوهاى است كه توانستهاند با استفاده از عنايات و فيوضات الهى و مجاهدت و تلاش فراوان علاوه بر«موفقيت خود در پيمودن طريق سعادت و كمال» راهنما و چراغ راه ديگران براى رسيدن بههدف نيز باشند و بهيقين انبياء و برگزيدگان الهى، بهترين راهنما و الگوى ره پويان كمال و سعادت ابدىاند از اينرو شناخت اينان در ابعاد مختلف، شناخت سرچشمههاى هدايت و نجات بشريت در هرعصر و زمان و مكان است و امروزه بشريت با تمام پيشرفتهاى محيرالعقول خوددر زمينههاى علمى، صنعتى، و تكنولوژى و بيش از هرعصر و زمانى نيازمند بنوشيدن جرعهاى حيات بخش از معارف الهى است كه جوشيده از سرچشمه انبياء و برگزيدگان خداوند باشد و بهيقين براى شناخت انبياء در ابعاد مختلف مدارك و منابعى وجوددارد كه معتبرترين و متقنترين آنها قرآن كريم است در قرآن كريم انبياء همانطورى معرفى شدهاند كه در شأنشان است بهصورتى معرفى شدهاند كه عنوان برگزيده خدا برآنان صادق باشد تا بتوانند بهعنوان راهنما و الگوى ديگر انسانها مطرح باشند، اين كتاب آسمانى پيرايهها، سلايق و ذوقهاى كه در طول زمان انسانهاى بوالهوس و بى مسئوليت بهانبياء بستهاند هرگز بهانبياء نسبت نمىدهد و انبياء را بنده خاص و مخلص خداوند معرفى مىكند كه براى هرانسانى در طول تاريخ مىتوانند الگو و سرمشق باشند
از اينرو برآن شديم تا با استفاده از مطالبى كه قرآن كريم و مفسرين محترم آن مخصوصاً علامه بزرگوار طباطبائىره در باب انبياء بيان فرمودهاند، مجموعه بحثهاى مبسوطى پيرامون انبياء عظام بهشيوهاى نو و جذاب براى نوجوانان و جوانان بالاخص قشر تحصيل كرده «دانشآموزان، دانشجويان و فرهنگيان» گرامى تهيه نماييم تا اين مجموعه در كنار مجموعههاى گوناگون و ارزشمندى كه با زحمت و تلاش بزرگان و اهل قلم در باب قصص انبياء نوشته شده است بهعنوان سرمايهاى ارزشمند جهت رسيدن بهسعادت و تكامل در اختيار ره پويان راه رشد و تكامل قرار گيرد
و در پايان لازم بهتوضيح است كه براى بهتر بررسى شدن مسائل، گاهى مطالب را بهصورت سئوال و جواب از سوى و رهنما طرح كردهايم كه معمولاً مقصود از رهنما، مفسرين محترم قرآن كريم بهويژه در غالب مطالب «علامه طباطبايىره» در تفسير گرانبهاى الميزان مىباشد همچنين در اين كتاب بهجهت تنوع بيشتر از
والسلام على من اتّبع الهدى
عين اله ارشادى
در اينكه انسانها و يا دست كم بسيارى از انسانها، قبل از انجام هركار و يا حتى فكر هركارى، جوياى الگوى مناسب براى خود مىباشند شكى نيست، و بىترديد پس از جستجو و كاوش، الگوى را برمىگزينند، كه چه بسا در تشخيص خود دچار اشتباه بشوند و چه بسيار ديده مىشود كه با كمال تأسف اين الگوگيرى در زندگى و سرنوشت آنها تأثيرى بدى مىگذارد كه جبرانناپذير است
اين مسئله سبب مىشود كه بيانديشيم كه راه چاره كجا است؟ چه بايد كرد؟ بهنظر مىرسد راه نجات از اين مهلكه [كه انسان گرفتار هركسى بهعنوان «الگو» نشود] در كلام نورانى خاتم الانبياء محمد مصطفىص بيان شده است كه مىفرمايد
«فاذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن»1
يعنى «زمانى كه فتنهها مانند پارههاى شب ظلمانى بهشما روآورد، برشما باد رجوع بهقرآن»
پس بايد بهقرآن تمسك كنيم و براى نجات خود و جامعه، سراغ كسانى كه در قرآن از آنها بهعنوان الگو، اسوه، دليل و راهنما ياد شده، برويم
بايد دست در دست بصير و بينايى گذارد، كسى كه روشن است و روشنايى بخش، كسى كه نور است و نوربخش نه اينكه بهقول معروف «كورى عصاكش كور ديگرى باشد، ره گم كردهاى راهنماى گمشدهاى گردد» الگوها و اسوههاى حقيقى و راستين در قرآن معرفى شدهاند و ما مىخواهيم اولاً آنها را بشناسيم و بشناسانيم از همان زاويهاى كه قرآن آنها را مطرح نموده ثانياً آنها را الگوى خود قرار دهيم و آنگونه عمل كنيم، كه آنها مىكردند
پس گفتار و نوشتار ما نه بهاين هدف است كه بهتمامى مسائل مطرح در زندگى انبياء بپردازد، زيرا بسيارى از آن مسائل نكاتى صرفاً تاريخى و مربوط بهشخص آن پيامبر و زمان خاص او بوده كه در كتب تاريخى ذكر شده است اما قرآن كريم بهآنها نپرداخته است
بنابراين ما مىخواهيم مسائلى را مطرح كنيم كه اولاً قرآن مطرح نموده، و ثانياً مربوط بهشخصيت آن پيامبر باشد، آن ويژگىهاى كه سبب شد انسان خاكى مخاطب خدا قرار گيرد و بى واسطه يا با واسطه با خدا سخن گويد، آن ويژگىهاى كه انسان خاكى را مظهر علم خدا، قدرت خدا، حلم خدا و بخشندگى خدا مىكند و خاص شخص و زمان نيست براى ما ابراهيمى شدن، موسوى شدن، عيسوى شدن و محمدى شدن مهم است نه اينكه بدانيم تاريخ تولد و رحلت آن پيامبر چه زمانى بوده، چند فرزند داشته و اسم فرزندانش و همسرش و چه بود اينها اگرچه بهلحاظ تاريخى اهميت ويژهاى دارد اما بهلحاظ الگوگيرى ودرس آموزى مورد نظر نيست اگر دقت كنيم قرآن نيز با همين رويكرد سراغ قصص انبياء رفته است چنانچه مىفرمايد
«لقد كان فى قصصهم عبرة لاولى الالباب»2
«همانا در داستانهاى ايشان عبرتى است براى خردمندان»
در خاتمه، با توجه بهاينكه مىخواهيم فقط با استفاده از قرآن كريم، انسانهاى نمونه و الگو را بشناسيم، و استفاده از قرآن مراتبى دارد و هرانسانى در مرتبهاى مىتواند از اين كتاب هدايتگر استفاده نمايد، بهسراغ مفسر بزرگ قرن اخير در جهان تشيع حضرت علامه طباطبايى ره در تفسير شريف الميزان مىرويم و اين متن را بهعنوان مرجع اصلى و نيز از تفاسير مهم ديگر براى اين امر مهم و سرنوشت ساز بهرهمند مىشويم