فقاهت و حکومت

علی ربانی گلپایگانی

نسخه متنی -صفحه : 23/ 20
نمايش فراداده

الف از آنجا که نظام قانون گذاري در دموکراسي بشري صرفاً به عقل و دانش بشري استناد مي‌کند ، وعقل و دانش بشر نيز نسبت به همه ابعاد وجودي انسان آگاهي کامل ندارد ، در نتيجه قوانين بشري از جنبه نظري خطا پذير بوده و هيچگاه نمي‌توان با اطمينان کامل نظام زندگي را بر پايه آنها استوار ساخت اين نقص در قوانين الهي راه ندارد، چرا که خداوند از همه اسرار و نيازهاي وجودي انسان آگاه است و در نتيجه قانون الهي به لحاظ نظري خدشه ناپذير خواهد بود

ب يکي از غرايز و اميال طبيعي بشر ، غريزه حب ذات و نفع طلبي است مقتضاي اين غريزه و ميل طبيعي اين است که انسان در هر حال به سود و خير خود انديشيده ، همه چيز و همه کس را در راستاي اين خواست طبيعي مي‌خواهد از اين رو قوانيني که بشر وضع مي‌کند از جنبه رواني و غريزي نيز خدشه پذير خواهد بود ، ولي خداوند که از هر گونه عيب و نقص منزه است قانوني که وضع مي‌کند از چنين نقيصه‌اي مبرا خواهد بود

ج در نظام دموکراتيک مشروعيت حکومت ناشي از رأي اکثريت است ، يعني رأي و نظر برخي از افراد اکثريت بر برخي ديگر حکومت مي‌کند ، در حالي که در نظام اسلامي جز خداوند و قانون الهي بر مردم حکومت نمي‌کند، و پيامبر ، امام يا فقيه که زمام امور سياسي را به عهده دارند ، در حقيقت مجري اراده و قانون الهي‌اند آنان خود قبل از ديگران محکوم اراده و قانون خداوند مي‌باشند حکومت و حاکم در حقيقت مظهر و تبلور اراده و حکومت خداوند است اين امر در سايه عصمت و عدالت و پارسايي صيانت مي‌شود تا مبادا حکومت به جاي مظهريت اراده خداوند ، مظهر تمايلات نفساني يا خواسته‌هاي شيطاني گردد

اين نکته را نيز در نظر آوريم که مظهر حکومت الهي بودن غير از خدايي کردن است مثلاً حکومت سليمان پيامبر مظهر حکومت و فرمانروايي خداوند است و او قدرت خود را موهبتي الهي مي‌داند که وسيله‌اي براي آزمايش اوست هذا من فضل ربي ليبلونيء اشکرام اکفر در حکومت فرعون از قبيل خدايي کردن بر مردم

يعني حکومت طاغوتي و اهريمني است چنان که قرآن کريم ياد آور مي‌شود که فرعون مي‌گفت «انا ربکم الاعلي»

نسبت ميان حکومت الهي و خدايي کردن تباين کلي است ولي نسبت ميان حکومت الهي و مظهريت حق بودن تساوي و برابري است يعني هيچگاه هيچ حکومت الهي ادعيه خدايي کردن ندارد ، ولي هر حکومت الهي نماينده حکومت خداوند بر مردم است از اين جا مغالطه بد فرجامي که برخي در اين مسئله نموده و مظهر حق بودن حکومت را با خدايي کردن آن يکي انگاشته‌اند روشن گرديد

اينها نارسايي‌ها و خلل‌هاي نظري دموکراسي است اما نارسايي‌هاي علمي آن که عمدتاً ريشه در فرهنگ دنياگرا ماديگرا و دور از ارزشهاي معنوي و ديني دنياي ـ به اصطلاح متمدن ـ جديد دارد ماجراي ديگري دارد، که متأسفانه به جوامع اسلامي سرايت کرده و حتي جامعه انقلابي ما نيز از اين سوغات شوم تمدن جديد بي‌بهره نمانده است ، بر متصديان امور اجتماعي و فرهنگي جامعه است که براي حراست از دستاوردهاي اصيل انقلاب و ارزشهاي بلند اسلامي به تهذيب و تزکيه جامعه بيش از پيش اهتمام نموده و نصايح و رهنمودهاي حکيمانه مقام معظم رهبري دام ظلّه در جلوگيري از تهاجم فرهنگي و تحکيم اخلاق اسلامي در هم شئون جامعه را جامه عمل پوشانند

از آنچه گذشت روشن شد که دموکراسي را مي‌توان به دو قسم دموکراسي الهي و بشري تقسيم کرد حکومت‌هاي صالح ديني نمايندگان دموکراسي بشري‌اند در مقايسه اين دو نوع دموکراسي از جنبه نظري برتري دموکراسي الهي بر دموکراسي بشري کاملاً آشکار است ، و از جنبه عملي نيز مقايسه حکومتهايي چون حکومت پيامبر اکرم ص و علي ع که دو نمونه موفق از دموکراسي الهي بوده اند ، برتري دموکراسي ديني را بر دموکراسي بشري نمايان مي‌سازد چنان که حکومت اسلامي ايران نيز که به طور نسبي نمايند ، دموکراسي الهي محسوب مي‌شود ، در بسياري از جنبه‌ها بر حکومتهاي غربي که نمونه‌هايي از دموکراسي بشري‌اند ، برتري آشکار دارد ، کافي است جريان زشت نژاد پرستي در دنياي غرب و تبعيض‌هاي آشکار رسمي و حکومتي در کشورهايي چون آمريکا را بر خورد بزرگ منشانه و عدالت