برهنگى آنان برايشان نمايان شد و شروع كردند به چسبانيدن برگهاى بهشت بر خود و [اين گونه] آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و بيراهه رفت
122- سپس پروردگارش او را برگزيد و بر او ببخشود و [وى را] هدايت كرد
123- فرمود «همگى از آن [مقام] فرود آييد، در حالى كه بعضى از شما دشمن بعضى ديگر است، پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد، هر كس از هدايتم پيروى كند نه گمراه مىشود و نه تيره بخت»
124- و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت، و روز رستاخيز او را نابينا محشور مىكنيم»
125- مىگويد «پروردگارا، چرا مرا نابينا محشور كردى با آنكه بينا بودم؟»
126- مىفرمايد «همان طور كه نشانههاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز همان گونه فراموش مىشوى»
127- و اين گونه هر كه را به افراط گراييده و به نشانههاى پروردگارش نگرويده است سزا مىدهيم، و قطعاً شكنجه آخرت سختتر و پايدارتر است
128- آيا براى هدايتشان كافى نبود كه [ببينند] چه نسلها را پيش از آنان نابود كرديم كه [اينك آنها] در سراهاى ايشان راه مىروند؟ به راستى براى خردمندان در اين [امر] نشانههايى [عبرت انگيز] است
129- و اگر سخنى از پروردگارت پيشى نگرفته و موعدى معيّن مقرّر نشده بود، قطعاً [عذاب آنها] لازم مىآمد
130- پس بر آنچه مىگويند شكيبا باش، و پيش از برآمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن، با ستايش پروردگارت [او را] تسبيح گوى، و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به نيايش پرداز، باشد كه خشنود گردى
131- و زنهار به سوى آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرديم [و فقط] زيور زندگى دنياست تا ايشان را در آن بيازماييم، ديدگان خود مدوز، و [بدان كه] روزىِ پروردگار تو بهتر و پايدارتر است
132- و كسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شكيبا باشد ما از تو جوياى روزى نيستيم، ما به تو روزى مىدهيم، و فرجام [نيك] براى پرهيزگارى است
133- و گفتند «چرا از جانب پروردگارش معجزهاى براى ما نمىآورد؟» آيا دليل روشن آنچه در صحيفههاى پيشين است براى آنان نيامده است؟
134- و اگر ما آنان را قبل از [آمدن قرآن] به عذابى هلاك مىكرديم، قطعاً مىگفتند «پروردگارا، چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى تا پيش از آنكه خوار و رسوا شويم از آيات تو پيروى كنيم؟»
135- بگو «همه در انتظارند پس در انتظار باشيد زودا كه بدانيد ياران راه راست كيانند و چه كسى راه يافته است»
به نام خداوند رحمتگر مهربان
1- براى مردم [وقت] حسابشان نزديك شده است، و آنان در بىخبرى رويگردانند
2- هيچ پند تازهاى از پروردگارشان نيامد، مگر اينكه بازى كنان آن را شنيدند
3- در حالى كه دلهايشان مشغول است و آنانكه ستم كردند پنهانى به نجوا برخاستند كه «آيا اين [مرد] جز بشرى مانند شماست؟ آيا ديده و دانسته به سوى سحر مىرويد؟»
4- [پيامبر] گفت «پروردگارم [هر] گفتار[ى] را در آسمان و زمين مىداند، و اوست شنواى دانا»
5- بلكه گفتند «خوابهاى شوريده است، [نه] بلكه آن را بربافته، بلكه او شاعرى است پس همان گونه كه براى پيشينيان هم عرضه شد، بايد براى ما نشانهاى بياورد»
6- قبل از آنان [نيز مردم] هيچ شهرى - كه آن را نابود كرديم - [به آيات ما] ايمان نياوردند پس آيا اينان [به معجزه] ايمان