ترجمه قرآن

محمد مهدی فولادوند

نسخه متنی ترجمه -صفحه : 286/ 3
نمايش فراداده

مرگ، سر انگشتان خود را در گوشهايشان نهند، ولى خدا بر كافران احاطه دارد

20- نزديك است كه بَرقْ، چشمانشان را بربايد؛ هر گاه كه بر آنان روشنى بخشد، در آن گام زنند؛ و چون راهشان را تاريك كند، [بر جاى خود] بايستند؛ و اگر خدا مى‏خواست شنوايى و بينايى‏شان را بر مى‏گرفت، كه خدا بر همه چيز تواناست

21- اى مردم، پروردگارتان را كه شما، و كسانى را كه پيش از شما بوده‏اند آفريده است، پرستش كنيد؛ باشد كه به تقوا گراييد

22- همان [خدايى] كه زمين را براى شما فرشى [گسترده]، و آسمان را بنايى [افراشته] قرار داد؛ و از آسمان آبى فرود آورد؛ و بدان از ميوه‏ها رزقى براى شما بيرون آورد؛ پس براى خدا همتايانى قرار ندهيد، در حالى كه خود مى‏دانيد

23- و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده‏ايم شك داريد، پس - اگر راست مى‏گوييد - سوره‏اى مانند آن بياوريد؛ و گواهان خود را - غير خدا - فرا خوانيد

24- پس اگر نكرديد - و هرگز نمى‏توانيد كرد - از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند، و براى كافران آماده شده، بپرهيزيد

25- و كسانى را كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، مژده ده كه ايشان را باغهايى خواهد بود كه از زير [درختان] آنها جويها روان است هر گاه ميوه‏اى از آن روزىِ ايشان شود، مى‏گويند «اين همان است كه پيش از اين [نيز] روزىِ ما بوده» و مانند آن [نعمتها] براى آنها آورده شود؛ و در آنجا همسرانى پاكيزه خواهند داشت؛ و در آنجا جاودانه بمانند

26- خداى را از اينكه به پشه‏اى - يا فروتر [يا فراتر] از آن - مثل زند، شرم نيايد پس كسانى كه ايمان آورده‏اند مى‏دانند كه آن [مَثَل] از جانب پروردگارشان بجاست؛ ولى كسانى كه به كفر گراييده‏اند مى‏گويند «خدا از اين مَثَل چه قصد داشته است؟» [خدا] بسيارى را با آن گمراه، و بسيارى را با آن راهنمايى مى‏كند؛ و[لى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمى‏كند

27- همانانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مى‏شكنند؛ و آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده مى‏گسلند؛ و در زمين به فساد مى‏پردازند؛ آنانند كه زيانكارانند

28- چگونه خدا را منكريد؟ با آنكه مردگانى بوديد و شما را زنده كرد؛ باز شما را مى‏ميراند [و] باز زنده مى‏كند؛ [و] آنگاه به سوى او بازگردانده مى‏شويد

29- اوست آن كسى كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريد؛ سپس به [آفرينش] آسمان پرداخت، و هفت آسمان را استوار كرد؛ و او به هر چيزى داناست

30- و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت «من در زمين جانشينى خواهم گماشت»، [فرشتگان] گفتند «آيا در آن كسى را مى‏گمارى كه در آن فساد انگيزد، و خونها بريزد؟ و حال آنكه ما با ستايش تو، [تو را] تنزيه مى‏كنيم؛ و به تقديست مى‏پردازيم» فرمود «من چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد»

31- و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود «اگر راست مى‏گوييد، از اسامى اينها به من خبر دهيد»

32- گفتند «منزهى تو! ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته‏اى، هيچ دانشى نيست؛ تويى داناى حكيم»

33- فرمود «اى آدم، ايشان را از اسامى آنان خبر ده» و چون [آدم] ايشان را از اسماءشان خبر داد، فرمود «آيا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمين را مى‏دانم؛ و آنچه را آشكار مى‏كنيد، و آنچه را پنهان مى‏داشتيد مى‏دانم؟»

34- و چون فرشتگان را فرموديم «براى آدم سجده كنيد»، پس بجز ابليس - كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد - [همه] به سجده در افتادند

35- و گفتيم «اى آدم، خود و همسرت در اين باغ سكونت گير[يد]؛ و از هر كجاى آن خواهيد فراوان بخوريد؛ و[لى] به اين درخت نزديك نشويد، كه از ستمكاران خواهيد بود»