اشعار (ربائی)

نسخه متنی
نمايش فراداده

اشعار (ربائي)

عنوان:

باغ شهادت موضوع: لاله‏هاى خونين


  • آغوش بهشت، روى گلها وا بود وقتى كه در باغ شهادت وا شد انگار ميان لاله‏ها دعوا بود

  • از اشك، زمين كربلا دريا بود انگار ميان لاله‏ها دعوا بود انگار ميان لاله‏ها دعوا بود

شعر از: سيده راضيه هاشمى

عنوان:

نماز موضوع: عشق حسين(ع)


  • شمعى است، كه سوز و ساز را ترك نكرد اين عشق چه عشقى است كه در جنگ، حسين سر داد، ولى نماز را ترك نكرد

  • در راه خطر، حجاز را ترك نكرد سر داد، ولى نماز را ترك نكرد سر داد، ولى نماز را ترك نكرد

شعر از: سيد محمد عباسيه

عنوان:

به فرياد آمد موضوع: در ماتم حسين(ع)


  • چون درد تو ديد غم به فرياد آمد زهرا به وداع تو چنان زار گريست كز حالت او، حرم به فرياد آمد

  • وز ماتم تو الم به فرياد آمد كز حالت او، حرم به فرياد آمد كز حالت او، حرم به فرياد آمد

شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

سكوت پر خروش موضوع: آوازه عطش


  • صد دجله خروش، در سكوتش جارى است مردى كه عطش ازو بلندآوازه است صد رشته قنات در قنوتش جارى است‏

  • گل‏نغمه لا، در ملكوتش جارى است‏ صد رشته قنات در قنوتش جارى است‏ صد رشته قنات در قنوتش جارى است‏

شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

هفتاد و دو خورشيد موضوع: آه دل ماه


  • چون كرد نظر به قتلگاه آن شب، ماه هفتاد و دو خورشيد به خون غلطان را حيرت زده مى‏كرد نگاه آن شب ماه‏

  • تا صبح كشيد از دل آه، آن شب ماه‏ حيرت زده مى‏كرد نگاه آن شب ماه‏ حيرت زده مى‏كرد نگاه آن شب ماه‏

شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

هُرم تب موضوع: بيمار كربلا


  • در خيمه‏اش، از هرم تب افتاد آتش بنشست چو آتش به پرستارى او در خرمن صبر زينب افتاد، آتش‏

  • زين شعله، به دامان شب افتاد آتش‏ در خرمن صبر زينب افتاد، آتش‏ در خرمن صبر زينب افتاد، آتش‏

شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

پرستارى آتش موضوع: بيمار كربلا


  • آگه چو شد، از حالت بيمارى او چون ديد، كسى بر سر بالينش نيست سرگرم شد آتش، به پرستارى او

  • دامن به كمر بست، پى يارى او سرگرم شد آتش، به پرستارى او سرگرم شد آتش، به پرستارى او

شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

شرمنده تو موضوع: توبه حُر


  • مى‏آمد و، سر به زير و، شرمنده تو حُر بود اسير، تا اميرى مى‏كرد آن لحظه امير شد، كه شد بنده تو

  • با گريه‏اش، آميخت شكر خنده تو آن لحظه امير شد، كه شد بنده تو آن لحظه امير شد، كه شد بنده تو

شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

حرير نور موضوع: خورشيد و پيكر حسين(ع)


  • چون ديد به نوك نى سرش را، خورشيد آرام، حرير نور خود را گسترد پوشاند برهنه پيكرش را، خورشيد

  • بر خاك، تنِ مطهّرش را خورشيد پوشاند برهنه پيكرش را، خورشيد پوشاند برهنه پيكرش را، خورشيد

شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

عرش نى موضوع: پيكر شهدا روى خاك


  • خورشيد، بر اين تيره مغاك افتاده است بر عرش نى، از تلاوت او پيداست هفتاد و دو سوره روى خاك افتاده است‏

  • يا بر سر نى، آن سر پاك افتاده است‏ هفتاد و دو سوره روى خاك افتاده است‏ هفتاد و دو سوره روى خاك افتاده است‏

شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

قرآن مى‏خواند موضوع: قرآن خواندن سر بريده


  • آن جانِ ز جسم رَسته، قرآن مى‏خواند در طشت طلا، به بزم شب‏انديشان خورشيدِ به‏خون‏نشسته، قرآن مى‏خواند

  • با ناى ز هم گسسته، قرآن مى‏خواند خورشيدِ به‏خون‏نشسته، قرآن مى‏خواند خورشيدِ به‏خون‏نشسته، قرآن مى‏خواند

شعر از: عباس براتى‏پور

عنوان:

بند ستم موضوع: خنجر و حنجر


  • دشمن كه به حنجر تو، خنجر بگذاشت غافل كه به هر كجا روان بود سرت بند ستم از پاى جهان بر مى‏داشت‏

  • خاموش، طنينِ ناىِ تو مى‏پنداشت‏ بند ستم از پاى جهان بر مى‏داشت‏ بند ستم از پاى جهان بر مى‏داشت‏

شعر از: عباس براتى‏پور

عنوان:

با پاى برهنه موضوع: زينب به دنبال حسين(ع)


  • زان فتنه خونين كه به بار آمده بود با پاى برهنه، دشتها را زينب دنبال حسين، سايه‏وار آمده بود

  • خورشيد ولا، بر سر دار آمده بود دنبال حسين، سايه‏وار آمده بود دنبال حسين، سايه‏وار آمده بود

شعر از: حسين اسرافيلى

عنوان:

امّا خنديد موضوع: در رثاى على اصغر(ع)


  • گل‏غنچه رگش گسست، امّا خنديد بر شانه سلطان ولايت، اصغر تيرش به گلو نشست، امّا خنديد

  • آيينه صفت شكست، امّا خنديد تيرش به گلو نشست، امّا خنديد تيرش به گلو نشست، امّا خنديد

شعر از: احد ده‏بزرگى

عنوان:

در قحط وفا موضوع: شهادت عاشورائيان


  • خون، رنگ سياهِ دلِ صحرا را، برد زد نعره بشير و، گفت: در قحط وفا عشق آمد و، لاله‏هاى زهرا را برد

  • موج عطش، آبروى دريا را برد عشق آمد و، لاله‏هاى زهرا را برد عشق آمد و، لاله‏هاى زهرا را برد

شعر از: احد ده‏بزرگى

عنوان:

قرآن گسسته موضوع: در رثاى امام حسين(ع)


  • آيينه دل‏شكسته را، مى‏مانى اى خون خدا در افق ديده من خورشيدِ به‏خون‏نشسته را مى‏مانى‏

  • قرآنِ ز هم گسسته را، مى‏مانى‏ خورشيدِ به‏خون‏نشسته را مى‏مانى‏ خورشيدِ به‏خون‏نشسته را مى‏مانى‏

شعر از: احد ده‏بزرگى

عنوان:

قنداقه خونين موضوع: در رثاى على اصغر(ع)


  • تير آمد و، غنچه سحر را بوسيد در خيمه، حسين پيش چشم زينب قنداقه خونين پسر را، بوسيد

  • سيّاره خون، قرص قمر را بوسيد قنداقه خونين پسر را، بوسيد قنداقه خونين پسر را، بوسيد

شعر از: احد ده‏بزرگى

عنوان:

كنار دريا جان داد موضوع: شهادت امام حسين(ع)


  • آن روز، غريبانه و تنها، جان داد اسرار شگفت عشق، معنا مى‏شد وقتى كه عطش كنار دريا، جان داد

  • پرورده آسمان، به صحرا جان داد وقتى كه عطش كنار دريا، جان داد وقتى كه عطش كنار دريا، جان داد

شعر از: سيد محمدحسن مؤمنى تنكابنى

عنوان:

جويبار قرآن موضوع: نى بر لب و دندان حسين(ع)


  • آن نى، كه بر آن خشك نيستان مى‏خورد لب تشنه، ز جويبار قرآن مى‏خورد مى‏خورد فراوان و، فراوان مى‏خورد

  • آب از لب جوىِ لب و دندان، مى‏خورد مى‏خورد فراوان و، فراوان مى‏خورد مى‏خورد فراوان و، فراوان مى‏خورد

شعر از: سيد حسن حسينى

عنوان:

در جواب بابا موضوع: در رثاى على اصغر(ع)


  • آن جمله چو بر زبان مولا جوشيد تنها ز گلوى اصغر شش ماهه خون بود كه در جواب بابا، جوشيد

  • از ناى زمانه، نعره لا جوشيد خون بود كه در جواب بابا، جوشيد خون بود كه در جواب بابا، جوشيد

شعر از: سيد حسن حسينى

عنوان:

بوسه‏گاه پيامبر(ص موضوع: )اندوه پيامبر خدا(ص)


  • آنسونگران، نگاه پيغمبر بود اى تيغ پليد مى‏شكستى اى كاش آن حنجره، بوسه‏گاه پيغمبر بود

  • خورشيد، رسولِ آه پيغمبر بود آن حنجره، بوسه‏گاه پيغمبر بود آن حنجره، بوسه‏گاه پيغمبر بود

شعر از: ساعد باقرى

عنوان:

آيا تو برادر منى موضوع: گفتگوى زينب با پيكرحسين(ع)


  • آمد به كنار قتلگاه و، پرسيد: هر لحظه به فكرم، به چه حالى زينب رگهاى بريده ترا مى‏بوسيد

  • آيا تو برادر منى اى خورشيد رگهاى بريده ترا مى‏بوسيد رگهاى بريده ترا مى‏بوسيد

شعر از: على پورحسن آستانه

عنوان:

اى واى موضوع: در رثاى امام حسين(ع)


  • آغشته به خون، سپيده‏دم شد اى واى بر مُصحف خون، رسول تاريخ نوشت: اسطوره و القلم، قلم شد اى واى‏

  • يك لاله ز باغ عشق، كم شد اى واى‏ اسطوره و القلم، قلم شد اى واى‏ اسطوره و القلم، قلم شد اى واى‏

شعر از: غلامرضا رحمدل

عنوان:

شانه محرم لرزيد موضوع: مصيبت محرم


  • در آتش و خون چو خيمه غم لرزيد زان ناله كه از حلق عطش بر مى‏خاست ديدند كه شانه محرم لرزيد

  • خورشيد گرفت و آسمان هم لرزيد ديدند كه شانه محرم لرزيد ديدند كه شانه محرم لرزيد

شعر از: محمد كامرائى اقدم

عنوان:

سرِ بريده قرآن مى‏خواند موضوع: قرآن خواندن سر بريده


  • بر بام فلق، سپيده، قرآن مى‏خواند بر بوسه‏گه رسول زد چوب، يزيد چون ديد سر بريده، قرآن مى‏خواند

  • خورشيد به‏خون‏نشسته، قرآن مى‏خواند چون ديد سر بريده، قرآن مى‏خواند چون ديد سر بريده، قرآن مى‏خواند

شعر از: محمدعلى مردانى

عنوان:

نذر كربلا موضوع: نذر دل شكسته


  • دلِ شكسته‏ام كجاست، نذر كربلا كنم بر آن شدم كه بُغض سردِ اين گلوى خسته را شبى دوباره وقف آن صداى آشنا كنم‏

  • وَ اين گلوى تشنه را، اسير نيزه‏ها كنم‏ شبى دوباره وقف آن صداى آشنا كنم‏ شبى دوباره وقف آن صداى آشنا كنم‏

شعر از: سيد مهدى احمدى

عنوان:

اى آب موضوع: سخن عباس با مشك


  • اى تير سوى مشگ من، اينسان بلا مريز هر چند مشگ و دلم را دريده است اى آب همّتى كن و، تا خيمه‏ها، مريز

  • بر من ببار، بهر خدا آب را مريز اى آب همّتى كن و، تا خيمه‏ها، مريز اى آب همّتى كن و، تا خيمه‏ها، مريز

شعر از: حسين اسرافيلى

عنوان:

عرصه كربلا موضوع: عظمت نهضت حسين(ع)


  • صبر تو فزون ز ممكنات است حسين در عرصه كربلا به عشق رخ دوست كارى كردى كه عقل مات است حسين‏

  • خون از عطشت دل فرات است حسين‏ كارى كردى كه عقل مات است حسين‏ كارى كردى كه عقل مات است حسين‏

شعر از: محيط قمى

عنوان:

قامت گل پوش موضوع: در رثاى على اصغر(ع)


  • تا ديد فلك قامت گلپوش تو را با تير تو را زدند يا با شمشير بابا، كه دريد گوش تا گوش تو را

  • سرچشمه خون كرد لب نوش تو را بابا، كه دريد گوش تا گوش تو را بابا، كه دريد گوش تا گوش تو را

شعر از: سيّد رضا مؤيد

عنوان:

شام و كوفه موضوع: سخنى با حسين(ع)


  • اى مانده به دشت كربلا پيكر تو آن لحظه كه از كنار نعش تو گذشت آيا كه چها گذشت بر خواهر تو

  • اى برده به شام و كوفه دشمن سر تو آيا كه چها گذشت بر خواهر تو آيا كه چها گذشت بر خواهر تو

شعر از: روشن اردستانى

عنوان:

پيكر حسين عليه السلام موضوع: كشتى در موج خون


  • افتاده بر زمين، بدن زار و خسته‏اش با چشم دل نگر، كه ببينى كنار او گريان نشسته، مادر پهلو شكسته‏اش‏

  • اينجاست نوح و، كشتى درخون‏نشسته‏اش‏ گريان نشسته، مادر پهلو شكسته‏اش‏ گريان نشسته، مادر پهلو شكسته‏اش‏

شعر از: روشن اردستانى