وى است كه از شوهر اول خود به نام عبيدالله بن جَحش به دنيا آورد
امحبيبه در اوائل بعثت، اسلام آورد و با شوهرش به حبشه هجرت كرد، شوهرش نصرانى شد و در آنجا مرد
رسول گرامى اسلام در سال هفتم هجرى بعد از ازدواج با زينب دختر خزيمه با امحبيبه ازدواج كرد البته خطبه عقد را نجاشى در جمع مسلمانان در سرزمين حبشه از طرف پيامبر قرائت كرد امحبيبه فرزندى براى پيامبر متولد نكرد و در سال 44 هجرى وفات كرد
اسد الغابه، ج 5، ص 434 منتهى الآمال، ج 1، ص 163
در ماه جمادىالاول سال هشتم هجرى غزوه موته اتفاق افتاد
در اوائل سال هشتم هجرى در بيشتر نقاط حجاز امنيت نسبى پديد آمد پيامبر به فكر افتاد تا دعوت خود را متوجه سرزمين شام كند و قلوب مردمى كه زير سلطه قيصر روم بودند به ايمان و اسلام متمايل سازد؛ به اين منظور حارث بن عمير را با نامه نزد پادشاه روم فرستاد
شرحبيل او را گرفت و به شهادت رساند پيامبر دستور داد جنگجويان آماده شده و در لشكرگاه مدينه در »جرف« جمع شوند سههزار رزمنده جمع شدند و فرمانده آنان را جعفر بن ابىطالب و سپس زيد بن حارثه و پس از او عبدالله رواحه تعيين كرد و پس از او به عهده خود لشكر گذاشت شرحبيل صدهزار سرباز براى مقابله با سپاه سههزار نفرى اسلام تهيه ديد و در موته دو سپاه صفآرايى كردند
سپاه اسلام با سپاه دشمن قابل قياس نبود با اين حال جنگ شروع شد و سه فرمانده تعيين شده از طرف رسول خدا به شهادت رسيدند لشكريان، خالد بن وليد را به فرماندهى انتخاب كردند و او دست به يك تاكتيك زد و رعب و وحشت در دل سپاه روم ايجاد شد و پس از سه روز جنگ، حمله به مسلمانان را قطع كردند و سپاه اسلام پيروزمندانه به مدينه بازگشتند
اسد الغابه، ج 1، ص 328 و 388 فروغ ابديت، ج 2، ص 286 منتهى الآمال، ج 1، ص 164
سىام ماه رمضان سال هشتم هجرى غزوه حنين رخ داد
وقتى مكه فتح شد قبائل هوازن و ثقيف خود را در خطر ديدند و براى رهانيدن خود از خطر، نقشه كشيدند كه قبل از حمله مسلمانان با بكار بردن حيله جنگى، ضربه مهلكى به مسلمانان وارد كنند فرمانده لشكر هوازن كه جوانى به نام مالك بن عوف نصرى بود، لشكريان خود را حركت داد و احشام و زنان قبيله را در عقب لشكر قرار داد تا كسى فكر فرار به سرش نزند لشكريان او در درهاى به نام حنين سنگر گرفتند
پيامبر نيز با لشكر دوازدههزار نفرى خود حركت كرد و تيره بنىسليم به فرماندهى خالد بن وليد وارد گذرگاه حنين شدند و ناگهان مورد حمله قرار گرفتند و فرار كردند پيامبرص مسلمانان را جمع كرد و به جنگ هوازن و ثقيف رفت و آنان را شكست داد مسلمانان هشت شهيد دادند و دشمن با دادن ششهزار اسير و از دست دادن بيست و چهار هزار شتر و چهلهزار گوسفند و 852 كيلوگرم نقره، پا به فرار نهاده و به طائف گريختند و هفتاد نفر از هوازن كشته شدند و از قبيله ثقيف احدى كشته نشد
تاريخ ابنخلدون، ج 2، ص 380 مروج الذهب، ج 2، ص 62 منتهى الآمال، ج 1، ص 174
مأموران پيامبر خبر آوردند كه هزاران نفر در وادى »يابس« با يكديگر همپيمان شدهاند كه با تمام قوا در كوبيدن اسلام بكوشند، يا در اين راه كشته شوند يا محمدص و افسر دلاور و فاتح او علىع را از پاى درآورند پيامبر با سخنرانى در مسجد و مطّلع ساختن مردم، عدهاى را براى مقابله با آنان معين كرد
در مرحله اول و دوم و سوم به ترتيب، ابوبكر و عمر و عمرو عاص را فرمانده قرار داد و هر