اسماعيل نسّاجي زواره
بزرگراه سالكان كوي عشق
مفهوم صراط(راه) كه در قرآن مجيد و معارف اسلامي بسيار به كار رفته، مفهومي جالب و در خور مطالعه است كه در اين نوشتار مورد بحث قرار گرفته است.
از ديدگاه قرآن كريم، تمامي موجودات و كائنات به سوي خدا باز ميگردند و در خصوص انسان فرموده است:
«يا أَيُّهَا الإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إلي رَبَّكَ كَدْحا فَمُلاقِيهِ» «اي انسان! تو با تلاش و رنج به سوي پروردگارت ميروي و او را ملاقات خواهي كرد!».
از اين آيه چنين بر ميآيد كه انسان موجودي است سالك و پويا به سوي معبود حقيقي خويش و از هر راهي كه برود و هر مسيري را كه در زندگي انتخاب كند، سرانجام به خدا ميرسد، اما اگر هدايت و ايمان حقيقي را در پيش گيرد، جمال و مِهر خداوند را ملاقات ميكند و اگر راه كفر و نفاق را در پيش گيرد، جلال و قهر او را. بنابراين اگر مقصد و غايت سلوكش لقاي محبت و مهر خدا باشد، نيازمند به راهي است كه از آسيب انحراف و كجي مصون باشد و از دستبرد شيطان در امان. و محتاج نور هدايتي است كه راه را به او نشان دهد و تا مقصد، راهنمايياش كند.
خداوند سبحان راه سلوك و وصول سالكان كويش را در آيه «اِهدِنَا الصَّراطَالمُسْتَقِيم» «مرا به راه راست هدايت كن». ترسيم كرده و همگان را به حركت در آن راه براي رسيدن به اوصاف جمالي خود، فراخوانده است و با واجب كردن قرائت اين آيه در نماز، حداقلّ ده مرتبه در شبانه روز، از بندگان خواسته است كه همواره هدايت به راه راست را از معشوق واقعي خويش بخواهند؛ زيرا:
اولاً: در مسير هدايت، هر لحظه بيم لغزش و انحراف انسان ميرود، به همين دليل بايد خود را در اختيار پروردگار بگذارد و تقاضا كند كه او را در راه راست ثابت نگهدارد و ما نبايد فراموش كنيم كه وجود و هستي و تمام مواهب الهي لحظه به لحظه از آن مبدأ بزرگ به ما ميرسد، بنابراين همانگونه كه هر لحظه وجود تازهاي به ما ميرسد، به هدايت جديدتري نيازمنديم؛ اگر موانعي در ارتباط ما با خدا ايجاد شود، پيوند ما را از آن منبع هدايت قطع ميكند و همان لحظه از صراط مستقيم منحرف خواهيم شد.
ثانيا: هدايت همان پيمودن طريق تكامل است كه انسان تدريجا مراحل نقصان را پشتسر ميگذارد و به مراحل بالاتر ميرسد و اين را نيز ميدانيم كه طريق تكامل نامحدود است و به سوي بينهايت همچنان پيش ميرود.
ثالثا: راه انسان به سوي خدا مقاطع و مراحل فراواني دارد و انسان به هر مرحله از مراحل كمال كه رسيد، دوام آن كمال و بقاي آن حال، نيازمند به دوام افاضه و بهرهبرداري از نعمتهاي معنوي و باطني است؛ حتي پيامبران و اولياي الهي نيز از خداوند تقاضاي هدايت به راه راست ميكنند، زيرا هرچند بسياري از مراحل كمال را پيمودهاند، ولي ممكن است بسياري از حقايق را نديده باشند، همچون حضرت موسي عليهالسلام كه عرض كرد: «... رَبِّ اَرِني اَنْظُرُ إلَيْكَ...». «پروردگارا!! خودت را به من نشان بده، تا تو را ببينم...». از اين رو انسان به هر مرحلهاي از كمال برسد، بايد ثبات در آن مرتبه كمال را از خدا بخواهد.
صراط مستقيم راهي است كه خداي سبحان براي هدايت انسان معين كرده است و آغاز اين راه در درون فطرت انسان است و پايان آن لقاي خداست كه اگر كسي در اين راه حركت كند در پايان به خداي «أرْحَمُ الرّاحمينَ» ميرسد و اگر از بيراهه رود، باز به همان خدا ميرسد ولي با وصف «اشدُّ المُعاقبينَ».
كلمه «صراط» در تمام آيات قرآن به صورت مفرد آمده است و اين خود قرينهاي است بر يگانگي و وحدت راه؛ راهي است واحد به سوي خداي واحد و چنين راهي تعدّدپذير نيست و لذا فرمود: «وَ اَنَّ هذا صراطي مُسْتَقِيما فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعوُا السُّبُلَ...» «اين راه مستقيم من است، از آن پيروي كنيد؟ و از راههاي پراكنده(وانحرافي) پيروي نكنيد...»؛ از اين صراط مستقيم من تبعيّت كنيد و به دنبال راههاي ديگر نرويد كه بر خلاف صراط مستقيم است. اما در مقابل راههاي كج و انحرافي، راههاي خدا (سُبُل اللّه) نيز هست؛ يعني راههاي فرعي كه به راه راست منتهي ميشود.
صراط مستقيم مانند خورشيد است و ديگر راههاي الهي نورهايي است كه از جهات و زواياي گوناگون به صراط مستقيم متصل هستند و به همين جهت خداوند ميفرمايد: «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنا...»«كساني كه در راه ما و براي رسيدن به لقاي پروردگارشان به مجاهده ميپردازند، به يقين آنان را به راههاي فرعي خود هدايت ميكنيم كه سرانجام اين راهها يك راه خواهد شد»؛ راهي كه پيمودن آن دشوار است و هم سفرانش كم. و اين راه طولاني را با همسفراني همچون؛ پيامبران، صدّيقان، شهدا و صالحان كه تعدادشان كم است، بايد طي كرد. امام علي عليهالسلام كه خود صراط مستقيم است، ميفرمايد: «...لا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الهُدي لِقِلَّةِ اَهْلِهِ...» «اي مردم! در راه هدايت از كمي طرفداران آن وحشت نكنيد...».
بنابراين هدايت به علت كم بودن راهيانش وحشتزا و پرمخاطره است و توصيه حضرت علي عليهالسلام براي رفعاين نگراني آن است كه از كمي همراهان در اين راه نهراسند؛ زيرا اينان اگر چه اندك هستند اما از نيكانند.
صراط مستقيم بزرگراهي است كه ورود به آن، ورود به حوزه امنيّت، سلامت و هدايت است و از اين رو در كلام وحي و عترت عليهمالسلام مصاديقي دارد كه به شرح زير است:
الف) دين قيم و پابرجا: قرآن كريم ميفرمايد: «قُلْ اِنَّنِي هَدانِي رَبّي إلي صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينا قِيَما مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفا...» «بگو پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده، آييني پابرجا (و ضامن سعادت دين و دنيا)؛ آئين ابراهيم...».
دين قيم ديني است كه خود ايستاده است و ديگران را نيز بر پا ميدارد و سرّ اينكه خداوند در اين آيه صراط مستقيم را به دين و روش حضرت ابراهيم عليهالسلام نسبت داده است، اين است كه برجستهترين روش را ابراهيم عليهالسلام ارائه و در متن راه مستقيم حركت كرده است و هيچگونه گرايشي به چپ و راست ندارد. قرآن در جاي ديگر ميفرمايد: «هذا صِراطُ رَبَّكَ مُسْتَقِيما...».
اِسناد صراط به خداوند از آن جهت است كه صراط همان دين است؛ يعني مجموعه معارف و قوانيني كه خداي سبحان آن را به وسيله وحي بر پيامبران نازل كرده است. پس مبدأ آن خداست و از سوي ديگر عمل به آن نيز انسان را به لقاي خدا ميرساند، پس منتهاي آن نيز خداست و چون مبدأ و منتهاي آن خداوند است، اسناد آن به خداوند صحيح و موجه است.
ب)امامان معصوم عليهمالسلام : اگر انسان در شناخت معارف الهي به عمق دين رسيد و در بُعد عمل نيز توفيق انجام آن را يافت، خود، دينِ مجسّم ميشود و چون حقيقت صراط همان دين الهي است، اولياي معصوم خدا عليهمالسلام ، در احاديث، خود را صراط مستقيم معرفي كردهاند و اين سخن، مجاز و تشبيه نيست. لذا امام صادق عليهالسلام فرمود: «و اللّهِ نَحْنُ الصِّراطُ المُستقيمُ» يا «الصّراط المستقيمُ أَميرُالمؤمنينَ عليهالسلام »؛ به خدا قسم ما صراط مستقيم هستيم، يا صراط مستقيم همان حضرت علي عليهالسلام است.