بنا بر نوشته هاي خداينامک، چون باروري رودابه زن زال ـ سپهدار زابل ـ به ماهگي رسيد و از درد فراوان رنج مي برد، سئنامرو فرمان داد تا رودابه را با جام هاي پياپي از مي (شراب) خواباندند و با دشنهاي تهيگاه او را شکافته، کودک را بيرون آوردند و سپس جايگاه زخم را دوخته و آميختهاي از گياه و شير و مُشک را بر آن نهاده و بستند، چنان که فردوسي آمده است:
...
بنابر باور ايراني، سئنامرو (سيمرغ)، دستور داد شکم رودابه را باز کرده زهدان را بشکافند و رستم بدين گونه به گيتي پا نهاد و اين شکاف به نام «شکاف رستمي» ناميده ميشود ولي باور اروپايي متفاوت است:
ـ الهه پزشکي يونان به نام آپولون شکم کرني را باز کرد و پدر پزشکي يونان آسکلپسيوس از وي زاده گرديد يعني به وسيلهي «شکاف اسکلپيسن».
ـ ژوليس سزار فرمان داد پس از ده دقُقه از مرگ مادران بارور شکم آن ها را شکافته کودک را نجات دهند و به شکاف «سزارُن» سرشناس شد.
ـ خود ژولس سزار بدينوسيله از مادر زاده شده بود.
باور نخست و سوم اروپايي درستي ندارد چه نخست «شکاف اسکلپسين» به وسيلهي يک الهه روي زهدان الههي ديگر به عمل آمده است و موهومي بيش نيست، دوم اين که اگر ژولس سزار خود به وسيلهي «شکاف سزارين» زاده شده بي شک پس از مرگ مادرش بوده و حال آن که در هنگام گشايش کشور «گل» مادر سزار زنده بوده است بنابراين، اين گفته درست نيست. تنها «شکاف رستمي» و «شکاف سزاري» را ميتوان درست دانست. اينک در چگونگي «شکاف رستمي» گفتگو مينماييم:
به گونه اي که در «شکاف رستمي» اشاره شد بي هوشي به ياري مِي انجام گرفته و امروز ميدانيم که مي به انگيزه داشتن الکل، مستي، سستي و گيجي ميآورد ولي توانايي ندارد حس درد را از ميان ببرد و يک چنين شکافي بيگمان همراه با داروي بي هوشي ايران باستان يعني آميختهاي از شراب و بنگ بايد صورت گرفته باشد که در اين جا از بنگ اشارهاي نرفته است.
آيا دوختن زهدان ممکن بوده است؟ برابر اسناد و تاريخ، در سده شانزدهم در فرانسه و در سده هفدهم در آلمان چنين مرسوم بود که زهدان را ندوخته داخل شکم ميکردند و برآيند، اين که مادر هم فوت ميکرد. ولي در سال پرو باور داشت بايد پس از بيرون آورد کودک، زهدان و لوله و تخمدان را بردارند. کوتاه آن که، نخستين کسي که زهدان را دوخت کهرر بود و سپس لمبر روش دوختن را تکميل ساخت يعني در دوختن، زهدان و پردهي «صفاق» را جداگانه شرط کاميابي دانست و اين کار هم در سده نوزدهم اجرا شد.
در امکان وجود يا نبود آن جاي گفتگو و درنگ است. چون تاريخ دربارهي هر دو شکاف يعني رستمي و سزارين تاکنون حکمي نداده و آغاز هر دو از داستان است. بهتر است ما ايرانيان داستان ملي خود را پذيرفته، در برابر شکاف سزارين از شکاف رستمي بهره بريم.