كتاب ماه دين-شماره49-50، آبان و آذر 1380
سيد حسن فاطمى
هدف اين مقاله نه نشان دادن نقاط ضعف امام كتابشناسان شيخ آقا بزرگ تهرانى - اعلىالله فى غرف الجنان رتبته - است و نه به تعبير رايج و خودمانى «ظهارلحيه». اساساً در نقد هر كتاب، جهاتى چند بايد مد نظر باشد؛ از جمله: شرايط مكانى و زمانى و اجتماعىاى كه آن كتاب پديد آمده است. با توجه به اين نكته، چه بسا كتابى امروزه و با توجه به شرايط ما، نقاط ضعفى داشته باشد اما در ظرف زمانى خود واقعاً شاهكار محسوب مىشده است.
چه بسا شخص كماطلاعى چند نقص در كتاب ارزشمند الذريعه الى تصانيف الشيعه بيابد و چنين پندارد كه شقالقمر كرده است و به مؤلف آن نسبت كماطلاعى و كمدقتى دهد ولى از سر انصاف بنگريد در دورانى كه هيچ يك از فهرستهاى نسخههاى خطى شيعه به شكل امروزى - به جز مجلد فهرست رضوى - وجود نداشت و بسيارى از كتابهاى رجال و تراجم و تذكره چاپ نشده بود يا در صورت چاپ، مغلوط و غيرقابل اعتماد بود و از سوى ديگر فاقد فهرستهاى راهنما و بلكه بعضاً فاقد شماره صفحه بود و وسايل ارتباطى و بسيارى از ابزار معد تحقيق هرگز در اختيار ايشان و امثال ايشان نبود، چاپ و نشر كتاب از »نقل و الصخر عن قلل الجبال» مشكلتر و طاقتفرساتر بود، از سوى ديگر اينگونه كارها در آن زمان نه خريدارى داشت و نه مروجى بلكه زخم زبان و رمى به بىسوادى و مانند آن را نيز در پى داشت، ولى او ضرورت كار را درك و كارى را كه بايد دهها نفر انجام مىدادند يك تنه انجام داد و بيش از نيم قرن از عمر عزيزش را روى اين كتاب گذاشت.
ولى در زمان ما كه شرايط دگرگون شده و وسايل كار مهيا و فهرستهاى گوناگون خطى آن دوره - همراه با فهرستهاى راهنما - چاپ شده و ابزار كامپيوتر در اختيار قرار گرفته، طبيعى است كه انسان در ذريعه لغزشهايى بيابد و اين نبايد مايه تنقيص ذريعه يا كوچك جلوه دادن كار اين محقق پرتلاش شود.
در عين حال كه آن مرحوم با مشكلات فراوان و تلاش گسترده، اين اثر كممانند را نگاشت نه تنها مدعى بىعيب بودن كار خود نيست بلكه متواضعانه بارها به لغزشهاى خود در مجلدات قبل تصريح مىكند و از كسانى كه ايرادات ذريعه را تذكر دادهاند تشكر مىكند. به عنوان نمونه به بخشى از عبارت ايشان در پايان جلد 6، صفحه 399 اكتفا مىكنيم:
إلى الذين آزرونا فى ملاحظاتهم القيمة حول كتابنا هذا من رجال العلم والادب، الى الذين نبهونا على غفلاتنا و أخطائنا من أساتذه الفن سواء كان ذلك فى نشرياتهم فى المجلات و الجرائد أو فى كتاباتهم لنا فى رسائل، إلى اولئك الأفاضل أقدّم جزيل شكرى و امتنانى، أقدر لهم جهودهم الجبارة و عملهم الصادق و مساعدتهم الثمينة و أخص منهم أولئك الذين ثابروا على عملهم و بذلوا جهود هم اكثر من غيرهم...
نگارنده با جستجو در مجلدات مختلف ذريعه به وسيله رايانه (برنامه معجم فقهى - نسخه سوم) متوجه شد گاهى شيخ آقا بزرگ با قطع، مطلبى را ثابت يا ترجيح مىدهد اما در قسمتهاى ديگر خلاف آن را مىنويسد. روشن است كه علت اصلى اين است كه اين دوره 25 جلدى در طول شصت سال گرد آمده و طبيعى است كه تحقيق دقيقى را كه چند سال پيش درباره مثلاً تاريخ وفات شخص يا نام كتابى انجام داده فراموش كند.
در خور توجه است كه گاهى صاحب ذريعه تصريح مىكند كه در مجلدات قبل فلان مطلب را اشتباه نوشته يا اشتباه چاپ شده است. در اين مقاله از ذكر اين قبيل لغزشها كه خود وى تذكر داده خوددارى مىكنيم.
در ج 9، ص 819 آمده است كه وطواط در مقدمه حدائق السحر، فرخى سيستانى (م 429) را مؤلف ترجمان البلاغه معرفى كرده است. شيخ آقا بزرگ اين ادعا را غلط مىشمرد. در پاورقى هم آمده كه نويسنده ترجمانالبلاغه، محمدبن عمر رادويانى است. در عين حال درج 4، ص 72 و ج 6، ص 286 - 287 ترجمان البلاغه را به فرخى سيستانى نسبت داده است.
درج 6، ص 184 آمده كه در الفيض القدسى سال وفات وى 1099 ذكر شده كه قطعاً غلط چاپى است اگر چه سيدحسن صدر در تكمله املالآمل اين تاريخ را صحيح دانسته است. با اين حال مىبينيم در ج 6، ص 17 و 132 و ج 15، ص 192 سال وفات او 1099 است.
در ج 8، ص 230 ميان 1099 و 1082 و در ج 12، ص 249 ميان 1099 و 1081 و 1080 اظهار ترديد شده است.
در ج 5، ص 46 سال 565 به عنوان تاريخ وفات راغب در روضات، جزماً از غلط نسخه دانسته شده است؛ زيرا در همان كتاب وفات راغب را پيش از وفات جارالله زمخشرى نقل كرده و با توجه به اين كه زمخشرى در 538 وفات شد تاريخ 565 غلط است.
در عين حال در ج 10، ص 28 و ج 21، ص 364 سال 565 و در ج 7، ص 73 و ج 20، ص 128 سال 502 ذكر شده است.
شيخ آقا بزرگ در ج 8، ص 77 كشكول شيخ بهايى را مورد انتقاد قرار داده؛ زيرا تاريخ وفات ميثم بن على در آن 679 ضبط شده است. تاريخ صحيح را يا 699 مىداند. چنان كه در كشفالحجب آمده - يا 689 بنابر احتمالى؛ زيرا وى در سال 681 شرح صغيرش بر نهجالبلاغه را به اتمام رسانده است.
اما آقا بزرگ در ج 15، ص 316 ميان 679 و 699 ترديد مىكند و در موارد فراوان تنها 679 را ذكر مىكند؛ از جمله: ج 1، ص 14؛ ج 2، ص 28 و 32 و 338؛ ج 3، ص 37 و 352؛ ج 12، ص 211؛ ج 13، ص 91 و....
در ج 3، ص 16 - 17 در معرفى بحارالانوار تصريح شده كه تاريخ صحيح وفات علامه مجلسى 1110 است نه 1111 چنان كه در ماده تاريخ وفات او گفتهاند:
ماه رمضان چه بيست و هفتش كم شد
تاريخ وفات با قراعلم شد
ولى در موارد فراوان سال وفات علامه مجلسى 1111 نوشته شده؛ از جمله:
ج 4، ص 333 و 358؛ ج 5، ص 187 و 232 و 287؛ ج 7، ص 103؛ ج 7، ص 122؛ ج 8، ص 15 و 180؛ ج 11، ص 14 و 189؛ ج 12، ص 11؛ ج 16، ص 347؛ ج 18، ص 86 و...
در ج 1، ص 315 و 317 و 319 و 320 و 322 و 323 و 325 و 326 و 327 و... نام وى به صورت »ابواحمد عبدالعزيز بن يحيى جلودى» آمده اما در ج 1، ص 316 به صورت »ابواحمدبن عبدالعزيز بن يحيى جلودى» است.
آقابزرگ در ج 2، ص 462 ضبط 873 به عنوان تاريخ وفات قاسم انوار در كشف الظنون را اشتباه مىخواند و 837 را صحيح مىشمرد؛ چنان كه در مجالس المؤمنين آمده؛ زيرا وى در عصر الغبيگ (م 853) از دنيا رفته است. در ج 9، ص 89 و 409 و 446 و 861 نيز سال 837 ضبط شده است.
در ج 9، ص 134 مىخوانيم برهان كرمانى در سال 847 تولد يافت و قاسم انوار را درك كرد. چگونه ممكن است برهان كرمانى كسى را درك كند كه ده سال پيش از تولد او وفات كرده باشد.
درخور توجه است كه قرينه ديگر نشان مىدهد سال 837 ترجيح دارد؛ زيرا قاسم انوار در 757 تولد يافت و بعيد است وى 116 سال عمر كرده باشد و اگر اين مقدار عمر كرده بود معمولاً در تراجم به معمر بودن اين قبيل افراد اشاره مىكنند.
در ج 2، ص 230 - 231 نام درست كتاب فوق »الاعتماد فى شرح واجب الاعتقاد» دانسته شده اما در ج 23، ص 287 مىنويسد كه ظاهراً «نهجالسداد» اصح است.
گاهى سال 1030 به عنوان سال وفات شيخ بهايى ذكر شده؛ از جمله: ج 12، ص 19؛ ج 13، ص 227 و 298؛ ج 14، ص 26؛ ج 15، ص 252 و 369؛ ج 16، ص 339 و 345؛ ج 17، ص 207 و....
گاهى سال وفات وى 1031 نوشته شده؛ از جمله: ج 2، ص 79؛ ج 5، ص 62 و 202 و 218 و 242 و 301؛ ج 6، ص 11 و 39 و 80 و 84 و 102 و 123؛ ج 15، ص 88؛ ج 16، ص 373 و....
آقابزرگ در ج 3، ص 340 سال 1031 را به اين دليل ترجيح مىدهد كه شاگرد شيخ بهايى، نظامالدين محمد قرشى ساوجى در آغاز تتميم جامع عباسى سال وفات استاد خود را با روز و ماه چنين ذكر كرده: دوازده شوال سال 1031.
اما در ج 21، ص 50 - 51 دليل ترجيح 1030 را اين ذكر كرده كه شاگرد شيخ بهايى، شيخ هاشم تصريح كرده وى در دهه وسط شوال 1030 وفات يافته و نيز ابراهيم شيروانى كتاب مشرق الشمسين تأليف شيخ بهايى را در رجب 1031 به پايان مىرساند و مصنف را چنين وصف مىكند: »العلامة الواصل إلى أعلى فراديس الجنان...» اين عبارت صراحت دارد كه شيخ بهايى پيش از اين تاريخ درگذشته است [و پيش از شوال 1031].
شيخ آقا بزرگ در ج 10، ص 184 بيان مىدارد كه مشهور اين است كه وحيد بهبهانى در سال 1206 وفات يافت اما 1205 درست است. در عين حال در موارد فراوان سال وفات وحيد بهبهانى را 1206 ضبط كرده است؛ از جمله: ج 1، ص 70 و 86 و 147؛ ج 2، ص 24 و 113 و 116 و 177؛ ج 4، ص 212 و 223 و 371؛ ج 5، ص 81 و 135 و 136؛ ج 6، ص 51 و 65 و 76؛ ج 7، ص 48 و 53 و 127 و 182؛ ج 8، ص 263 و...
در ج 11، ص 130 و نيز ج 22، ص 256 با ترديد ميان 1206 و 1205 ذكر شده است.
وفات اميرمحمد صالحبن عبدالواسع حسينى خواتون آبادى، صاحب تفسير سوره اخلاص
از سوى آقا بزرگ در ج 4، ص 335 فيض قدسى و روضات مورد انتقاد قرار گرفتهاند كه وفات وى را 1116 ثبت كردهاند و سال 1126 را، كه در مشجر خواتون آبادى آمده، صحيح دانسته است. اما در ج 1، ص 199 و ج 2، ص 48 و 198 و 440 و 516 و ج 3، ص 447 و ج 6، ص 272 و ج 10، ص 32 و ج 11، ص 41 و ج 14، ص 94 و... سال 1116 به عنوان تاريخ وفات محمدصالح خواتون آبادى نوشته شده است.
سال وفات حكيم سنايى مختلف نقل شده؛ از جمله 555، 550، 525. شيخ آقا بزرگ در ج 6، ص 382 - 383 سال 525 را ترجيح مىدهد؛ زيرا محمدبن علىرقا كه پس از وفات سنايى مسودات حديقة الحقيقه را به امر بهرام شاه غزنوى جمع كرده به اين تاريخ گواهى داده است.
در ج 12، ص 276 نيز سال 525 را صحيح دانسته است. در عين حال مىبينيم كه در ج 2، ص 359 و ج 14، ص 232 و ج 15، ص 165 سال وفات حكيم سنايى 555 و در ج 4، ص 282 سال 545 ضبط نشده است.
قرينهاى در ذريعه ج 6، ص 383 نشان مىدهد كه حكيم سنايى دست كم تا سال 526 حيات داشته است. سنايى نظم حديقةالحقيقه را از آذرماه 524 شروع و در دى ماه 525 در ده هزار بيت به پايان رساند؛ چنان كه خود مىگويد:
سنايى پس از اتمام، تعداد 1001 بيت آن را - به تعداد نامهاى خداوند - انتخاب كرد و انتخاب در مردادماه به پايان رسيد؛ چنان كه خود گويد:
با توجه به اين كه اصل كتاب در دى ماه 525 به اتمام رسيده منتخب آن بايد در مرداد سال بعد يا سالهاى بعد پايان يافته باشد بنابراين دست كم در سال 526 زنده بوده است.
از سوى ديگر شيخ بارها بيان مىكند كه سنايى حديقةالحقيقه را در 538 به پايان رساند. (ر. ك: ج 3، ص 165 و ج 160، ص 163 و ج 15، 165 و ج 12، ص 277)
در ج 12، ص 277 در يك عبارت تناقضگويى آشكارى ديده مىشود:
قد نظم له (بهرام شاه) الحديقة الموسوم فخرىنامه و فرغ من نظمه 538 و ارّخ فىالروضات وفاته فى 550 ولكن الصحيح اندتوفى 525 .
حديقة الحقيقه - كه موسوم به فخرى نامه است- براى بهرام شاه به نظم درآورد و در سال 538 به پايان رساند. در روضات وفات سنايى 550 ضبط شده اما صحيح 525 است.
چنان كه گفتيم حكيم سنايى در دو بيت تصريح كرده كه حديقةالحقيقه را در سال 525 به پايان رسانده است. اما پايان تأليف آن در ج 3، ص 165 و ج 16، ص 163 و ج 15، ص 165 و ج 12، ص 277 سال 538 ذكر شده.
وفات عزالدوله سعدبن منصور، صاحب التنقيحات فى شرح التلويحات
در ج 4، ص 468 سال 683 كه در الحوادث الجامعه آمده به عنوان سال وفات سعدبن منصور صحيح دانسته شده نه 690 كه در تذكرةالنوادر مذكور است. اما مىبينيم در ج 2، ص 97 و 385 و ج 22، ص 196 سال 690 ذكرشده و در ج 13، ص 94 ميان 689 و 690 ترديد شده است.
در ج 3، ص 201 - 202 آمده كه ظاهراً تاريخ صحيح وفات او 915 مىباشد؛ چنان كه بنا به نقل شذوات الذهب در كواكب سائره تأليف نجمالدين محمد آمده است نه سال 917 در كشفالظنون. اما در ج 9، ص 506 سال وفات او 917 ثبت شده است.
در ج 9، ص 1123 مىخوانيم: همه تذكرههاى شعرا مثل خزانه عامره، ص 440 و آتشكده آذر، ص 208 و مجمعالفصحا وفات او را 1031 نوشتهاند كه غلط است؛ زيرا وى هم الثواقب را در 1044 براى شاه صفى نوشت و نسخه آن در سپهسالار به شماره 1845 نگهدارى مىشود.
در ج 10، ص 219 به عكس مطلب فوق، سال وفات على نقى را يا - طبق نقل تذكره نصرآبادى، ص 235 - 1030 مىداند يا - طبق نقل سرو آزاد، ص 43 - سال 1031 مىداند سپس تذكر مىدهد كه سال 1060 در رياض درست نيست.
در ج 22، ص 294 آغاز رساله فوق را چنين نقل مىكند: «اتفقت الشيعه العلوية من الإمامية و الزيدية و الجارودية...»
عنوان فوق نشان مىدهد كه آقا بزرگ به نام كتاب دست نيافته است اما آغاز رساله نشان مىدهد كه اين رساله همان المسائل الجاروديه است. عبارت فوق به عنوان آغازالمسائل الجاروديه در ج 20، ص 351 آمده است.
مرحوم شيخ آقا بزرگ در ج 2، ص 167 ثابت كرده كه سال درست وفات هشام 179 مىباشد؛ چنان كه كشى ضبط كرده است؛ زيرا وى كمى بعد از نكبت برامكه در ايام حكومت هارونالرشيد از دنيا رفت و در فهرست آمده كه واقعه برامكه پيش از 190 اتفاق افتاد و وفات هارونالرشيد 193 است و وى سال 170 به حكومت رسيد. بنابراين ثبت 199 در كتاب نجاشى به عنوان تاريخ وفات هشام اشتباه است و منشأ آن، تصحيف »سبعين» به »تسعين» است.
با اين كه آقا بزرگ بدون هيچ ترديدى 199 را اشتباه مىخواند، در ج 2، ص 26 و ج 10، ص 183 و 184 و 185 و 199 و 203 و 225 و 237 وفات هشام را با ترديد ميان 179 يا 199 مىنويسد. همچنين در ج 2، ص 290 و 291 و ج 5، ص 11 و 86 و ج 8، ص 254 و ج 17، ص 49 وفات هشام را تنها 199 نوشته است.
در ج 1، ص 49 به نسخه رياض اشكال شده كه در اثر اشتباه ناسخ، «تقىالدين عبدالله حلبى» نويسنده الدرالثمين به صورت »حلى» نوشته شده. اما در ذريعه، ج 22، ص 435 نيز »حلى» نوشته شده است.
در ج 1، ص 345 تاريخ 302 به عنوان سال وفات جلودى غلط دانسته و 332 را درست خوانده است؛ چنان كه ابنطاووس در محاسبة النفس نوشته است. اما در موارد زير وفات جلودى 302 ضبط شده است.
ج 1، ص 315 و 316 و 317 و 319 و 320 و 322 و 323 و 325 و 326 و 327 و 329 و....
حتى در ج 1، ص 319 سال 302 از محاسبة النفس ابنطاووس نقل شده است.
لقب محمدبن شاه ابوتراب حسينى گلستانه (م 1110)، صاحب روضةالعرفاء و دوحة العلماء
در ج 2، ص 67 و ج 11، ص 52 و 300 و ج 13، ص 89 لقب وى را «علاءالدين» ذكر مىكند اما در ج 17، ص 235 «عمادالدين» آمده است.
در ج 8، ص 52 عنوان «الدرارى الثمين فىالرسائل الاربعين» تأليف سيد حسين بن ابراهيم قزوينى غلط دانسته شده بلكه «الدر الثمين» را درست مىداند. اما در ج 24، ص 301 از كتاب فوق به صورت «الدرارى الثمين» ياد شده است.
در ج 2، ص 363 كتابهاى امل الآمل و روضات مورد انتقاد قرار گرفتهاند كه نام كتاب فوق را »نجاحالمطالب» ضبط كردهاند و احتمال داده شده كه منشأ آن استنساخ كنندگان باشند. آقا بزرگ »انجاحالمطالب» را درست مىداند؛ زيرا نسخهاى از آن را ديده كه نويسنده در آغاز، اثر خود را »انجاح المطالب» ناميده و در نسخهاى ديگر در آستان قدس رضوى نيز اين گونه است.
اما در ج، 24، ص 64 عنوان كتاب به صورت «نجاح المطالب» است و ظاهر عبارت اين است كه اين كتاب غير از «انجاح المطالب» مىباشد.
در ج 1، ص 437 - 438 و 514 كشف الحجب مورد انتقاد قرار گرفته كه عنوان فوق را براى كتاب ذكر كرده در حالى كه نويسنده در اجازهاى به ناصر جارودى از كتاب خود به صورت «ارشاد ذهن النبيه» نام برده است.
اما در ج 10، ص 128 و ج 13، ص 82 از كتاب با عنوان «ارتياء ذهن النبيه» ياد مىكند.
در ج 11، ص 52 و 299 و ج 17، ص 235 عنوان فوق براى كتاب، با اين مضمون مورد انتقاد قرار گرفته كه اگر چه اين كتاب به صورت ناقص در 1296 با عنوان «كاشف الاسماء فى شرح اسماءالحسنى» چاپ شده اما نسخه خطى كامل آن به دست حاج مولى على محمد نجفآبادى مىرسد و نقايص متن چاپى را برطرف مىكند. در ديباچه خطى - كه گستردهتر از چاپى است - نويسنده آن را «روضةالعرفاء و دوحة العلماء» ناميده است.
با اين حال در ج 2، ص 67 نام كتاب را «كاشف الاسماء» ذكر مىكند.
در ج 8، ص 68 عنوان صحيح «الدر الفريد» خوانده شد نه «الدرر الفريد». اما در ج 18، ص 158 و ج 25، ص 142 «الدرر الفريد» آمده است.
شيخ آقا بزرگ در ج 6، ص 387 تصريح مىكند كه نام درست كتاب «حدائق الصالحين» است. اما در ج 20، ص 286 كتاب «حديقةالصالحين» را به شيخ بهايى نسبت مىدهد.
در ج 5، ذيل معرفى جوابات المسائل السرويه تأليف شيخ مفيد در ص 222 - 223 عبارت پايانى جواب مسأله يازدهم را چنين نقل كرده است: «قد أمليت فى هذا المعنى كتاباً سميته الموضح فىالوعد و الوعيد إن وصل السيد الشريف...»
در ج 19، ص 66 - 67 همان عبارت فوق را به عنوان عبارت پايانى كتاب متعه شيخ مفيد نقل مىكند.
طبق تحقيق آقاى على اكبر زمانىنژاد كتاب المتعه از آثار مفقود شيخ مفيد است و به دست ما نرسيده است و در واقع كتابى كه به عنوان كتاب المتعه معرفى مىشود همان جوابات المسائل السرويه است؛ زيرا آغاز و انجام آن در فهرستها با آغاز و انجام جوابات المسائل السرويه تطبيق مىكند.
در ج 5، ص 141 دو كتاب فوق از شيخ مفيد را يك كتاب معرفى مىكند اما در ج 1، ص 295 و ج 5، ص 142 و ج 24، ص 177 آن دو را دو كتاب جداگانه مىشمرد.
در رياض سال وفات او 830 نقل شده اما اين نقل توسط شيخ آقا بزرگ در ج 7، ص 77 - 78 مورد انتقاد قرار گرفته و وفات او را بعد 850 مىداند؛ زيرا ميرعلى شيرنوايى (م 906) در مجالس النفائس هنگام شرح حال معمايى مىگويد: من در شش سالگى در تفت به خدمت او رسيدم. با توجه به اين كه بنا به نقل خواندمير تولد ميرعلى شير رمضان 844 بوده شش سال بعد يعنى سال 850 معمايى را ملاقات كرده است.
آقا بزرگ سال صحيح را 858 مىداند؛ زيرا معاصر او سلطان حسين بايقرا در مجلس پنجم مجالس العشاق اين سال را ذكر كرده است. در ج 9، ص 6 نيز سال وفات او را 858 ذكر مىكند.
اما مىبينيم سال وفات معمايى در ج 2، ص 296 و ج 4، ص 518 و ج 14، ص 6 و ج 17، ص 186 و ج 22، ص 95 سال 830 ذكر شده.
در ج 15، ص 200 دو تاريخ 830 و 850 نقل شده و در ج 18، ص 176 ميان اين دو تاريخ ترديد شده.
در ج 18، ص 64 «الكشف فى مقدمات الاصول» ضبط شده اما در ج 24، ص 302 به نقل از نجاشى «النكت فى مقدمات الاصول» ضبط شده است.
در ج 9، ص 277 آمده كه نام شاعر فوق در ترجمه مجالس النفائس توسط قزوينى، مجلس 2، ص 223 به اشتباه «خاتمى» ضبط شده. اما شيخ آقا بزرگ در چند صفحه بعد (ص 283) نوشته كه در ترجمه مجالس النفائس توسط قزوينى مانند اصل تركى كتاب، «خاكى» ضبط شده.
مجالس النفائس كتابى تركى به قلم ميرعلى شيرنوايى است (ر. ك: ج 19، ص 372) و شيخ آقابزرگ با علامت اختصارى «مجن» به آن اشاره مىكند. شاه محمد قزوينى مترجم آن است (ر. ك: ج 19، ص 372) و شيخ با «قزمج» به آن اشاره مىكند.
شيخ آقا بزرگ در ج 9، ص 28 و 35 و 50 و 52 و 59 و 68 و.... بيان مىدارد كه شاه محمد قزوينى در مجالس النفائس مىگويد. ظاهر اين گونه عبارات اين است كه نويسنده كتاب، قزوينى است. البته در موارد متعدد بيان مىدارد كه ميرعلى شيرنوايى در مجالس النفائس مىگويد. از جلمه: ج 9، ص 36 و 44 و 62 و....
تاريخ وفات طبرسى به صورتهاى مختلف آمده است:
سال 548 در ج 1، ص 18؛ ج 2، ص 41 و 241 و 431؛ ج 7، ص 30 و....
سال 552 در ج 21، ص 182. سال 548 يا 552 در ج 5، ص 248 و 257؛ ج 15، ص 230 و 333 و.... سال 548 يا 553 در ج 13، ص 5.
سال 1215 در ج 1، ص 253؛ ج 10، ص 20؛ ج 11، ص 27.
سال 1216 در ج 21، ص 81.
سال 320 يا 311 در ج 1، ص 6.
سال 311 در ج 2، ص 237 و 319 و 348 و 489؛ ج 10، ص 222 و 224 و....
سال 320 در ج 6، ص 235؛ ج 17، ص 202.
حدود 320 در ج 16، ص 381.
سال 421 در ج 1، ص 387؛ ج 2، ص 105 و 272 و 367؛ ج 3، ص 129 و 347 و....
سال 420 يا 421 در ج 1، ص 25؛ ج 4، ص 66.
سال 427 در ج 4، ص 351.
سال 420 در ج 18، ص 339.
سال 1245 در ج 2، ص 60؛ ج 3، ص 194؛ ج 4، ص 372؛ ج 10، ص 255؛ ج 15، ص 119؛ ج 24، ص 361.
سال 1246 در ج 5، ص 242؛ ج 20، ص 309؛ ج 22، ص 106؛ ج 24، ص 147.
1246 يا 1245 در ج 3، ص 337
تاريخ درست 1246 است؛ زيرا در حاشيه صفحه اول نسخه خطى كتاب مشارع الانوار نوشته صاحب فصول، ناسخ آن شيخ كجائى گيلانى مىنويسد:
اليوم 24 شهر ذىقعدة الحرام سنه 1246 روزى بىدروغ تخميناً در كربلاى معلى دويست [و] پنجاه تا سيصد هزار نفر از طاعون مىميرند و جناب شريفالعلماء اليوم وفات كرد و زنش و دخترش و پسرش، و بغداد يكجا تمام شدند؛ اقلاً دويست هزار خلق داشت....
در حاشيه برگ چهار مىنويسد:
اليوم 24 شهر ذى قعده سنه 1246 احوالم بحمدالله خوب است لكن خلق بسيار مردند و جناب شريفالعلماء ملا شريف مازندرانى ملقب به آخوند مطلق، اليوم مرد با يك زنش و يك دختر و يك پسرش به چند يوم قبل، خدا رحم كند انشاءالله تعالى.
اين كتاب جزء نسخههاى خطى مرحوم آيتالله زنجانى است و اين يادداشتها در خاتمه فهرست نسخ خطى آن مرحوم در كتاب آشنايى با چند نسخه خطى، دفتر اول، ص 252 و 253 به چاپ رسيده است.
سال 1137 در ج 3، ص 49؛ ج 4، ص 423؛ ج 5، ص 311.
سال 1135 در ج 6، ص 139؛ ج 10، ص 257؛ ج 13، ص 234؛ 14، ص 11 و 29.
مردد ميان 1137 و 1135 در ج 1، ص 232؛ ج4، ص 296.
ظاهراً هيچ كدام از تاريخهاى فوق، صحيح نيست؛ زيرا شيخ محدعلى حزين كه با فاضل هندى دوست بوده و خود در حصر اصفهان توسظ افغانها به سال 1134 گرفتار آمده در كتاب تاريخ حزين، ص 64 مىگويد كه او چندى قبل از حادثه اصفهان درگذشت.
اين كلام بر سخن شرح حالنگاران و غير آنها مقدم است.
عنوان لباب الالقاب فىالقاب الاطياب، ميرزا حبيب الله شريف كاشانى (م 1340)
در ج 13، ص 300 و ج 18، ص 277 و ج 23، ص 69 «لباب الالباب» آمده اما در ج 4، ص 461؛ ج 7، ص 96؛ ج 9، ص 419؛ ج 10، ص 108؛ ج 11، ص 89؛ ج 13، ص 52 و 148 و 296؛ 14، ص 55 و 60 و 99؛ 17، ص 172 و... «لبابالالقاب» است.
در ج 22، ص 119 و ج 21، ص 331 نام نويسنده «حسن زاهد كرمانى» است اما در ج 21، ص 331 چند سطر بعد «حسن بن زاهد غريب كرمانى» با «ابن» است. ظاهراً يكى از آنها اشتباه چاپى است.
وفات ابن قولويه در ج 1، ص 391 و ج 2، ص 64 و 105 و ج 4، ص 305 و ج 10، ص 90 سال 369 است. در ج 2، ص 516 و ج 3، ص 260 مردد بين 368 و 369 است.
در ج 24، ص 325 و ج 20، ص 12 و ج 11، ص 239 و ج 11، ص 239 و ج 10، ص 249 و 241 سال 368 و در ج 14، ص 256 مردد بين 367 و 368 نقل شده است.
براساس تحقيقى كه در مجله نور علم، ش 19، ص 74 - 75 صورت گرفته، سال 369 وفات ابنقولويه است.
در نظام الاقوال وفات سلار سال 463 ذكر شده است. اما شيخ آقا بزرگ در ج 4، ص 24 و 365) اين تاريخ را اشتباه مىخواند و منشأ اشتباه را اين مىداند كه سلار با ابويعلى محمدبن حسن بن حمزه - جانشين شيخ مفيد - اشتباه شده است و سال وفات سلار را 448 مىداند.
اما در ج 2، ص 83 سال وفات او 463 ذكر شده است.
در ج 25، ص 184 نام نويسنده «ميرزا عزيزالله بن محمد تقى الماسى بن ميرزا كاظم بن ميرزا عزيزالله بن محمد تقى مجلسى» نوشته شده اما در پايين صفحه قبل هنگام معرفى نويسنده، «ميرزا كاظم» افتاده است.
در ج 3، ص 383 نام او چنين است: «تقىالدين محمدبن معروف راصد».
در ج 8، ص 82 آمده: «تقىالدين محمد معروف به راصد».
نام شهيد ثانى در ج 13، ص 124و ج 11، ص 290 »زينالدين على بن احمد» است اما در ج 1، ص 22 و 125 و 273 و ج 2، ص 45 و 59 و 123 و ج 3، ص 58 و ج 4، ص 4 و 433 و... »زينالدين بن على بن احمد» است.
«زينالدين بن على بن احمد» درست است زيرا خود شهيد به خط خودبارها اين گونه نوشته است.
سال 1254 در ج 11، ص 205؛ ج 24، ص 438؛ ج 26، ص 235.
سال 1250 در ج 16، ص 241.
در ج 15، ص 190 ميان 1254 و 1255 ترديد شده است.
تاريخ صحيح 1255 مىباشد؛ زيرا در پايان نسخهاى از كتاب فصول به خط شاگرد مؤلف، ميرسيد عبدالوهاب همدانى سال وفات او را روز دوشنبه دهم جمادىالاولى 1255 نوشته است!
در ج 1، ص 138 سال وفات او در اثر اشتباه چاپى 1145 نوشته شده اما در سطر بعد و در ج 6، ص 177 تاريخ اجازه ميرزاى قمى به او 1228 است؛ يعنى 83 سال بعد.
تاريخ درست وفات او 1245 است چنان كه در ج 1، ص 167 و 302 و ج 2، ص 466 و ج 3، ص 39 و... آمده است.
سال 274 در ج 2، ص 256؛ ج 7، ص 245؛ ج 10، ص 249؛ ج 16، ص 262 و....
سال 274 يا 280 در ج 2، ص 380؛ ج 1، ص 29 و 31 و 321؛ ج 3، ص 145 و 241؛ ج 4، ص 177 و 207 و....
سال 280 در ج 20، ص 51.
سال 1098 يا 1099 در ج 1، ص 35 و 97 و 281؛ ج 6، ص 10؛ ج 14، ص 212 و....
سال 1098 در ج 1، ص 102 و 107 و 232 و 270؛ ج 2، ص 115 و 192 و....
سال 1099 در ج 6، ص 69؛ 13، ص 157 و 200؛ 20، ص 365؛ 5، ص 191 و....
سال 1301 در ج 6، ص 404.
سال 1300 در ج 11، ص 257.
شيخ آقا بزرگ در ج 24، ص 139 بيان مىكند كه تاريخ وفات صحيح وى 1342 مىباشد و تأكيد كه تاريخ وفات وى را در نقباءالبشر [ج 1]، ص 197 اشتباه نوشته است.
به نقباءالبشر مراجعه كرديم. هنگام چاپ افست، تاريخ به صورت 1342 اصلاح شده. ظاهراً قبلاً 1343 بوده است. در ذريعه، ج 12، ص 53 و ج 18، ص 264 سال وفات رضوى 1343 ضبط شده و در ج 4، ص 103 تقريباً 1343 است.
در ج 20، ص 217 وفات او 1051 است و در ج 24، ص 426 سال 1059 مىباشد.
شيخ آقا بزرگ در ج 14، ص 108 چاپ املالآمل را مورد انقاد قرار داده كه در آن وفات استرآبادى 158 ضبط شده و ظاهر عبارت اين است كه سال 1110 را ترجيح داده است. اما در ج 1، ص 373 سال 1058 را از امل الآمل نقل و كشفالحجب را مورد انتقاد قرار مىدهد كه 1110 ضبط كرده و ضبط امل الآمل را ترجيح مىدهد. در ج 13، ص 381 نيز سال 1058 را از امل الآمل نقل مىكند.
در ج 16، ص 328 آقا بزرگ مىگويد كه گاهى »الفوائد البهيه» مىنويسند اما »الفرائد» درست است؛ چنان كه نويسنده در مقدمه كتابش مىنويسد. اما در ج 17، ص 30 و 212 از نويسنده به عنوان صاحب »الفوائد البهيه» ياد مىكند.
در ج 16، ص 343 آمده است كه مشهور نزد شرح حال نگاران «الفوائد الطريفه» است اما خود نويسنده در البلدالامين كتابش را «الفوائد الشريفه» ناميده است. (ر. ك: ج 16، ص 347)
اما در ج 13، ص 346 مىخوانيم كه مصنف، كتاب خود را «الفوائد الطريفه» ناميده است.
در ج 21، ص 106 كشف الحجب را مورد انتقاد قرار داده كه وفات او را 1131 ضبط كرده؛ زيرا وى در عصر شاه سليمان مىزيسته. جامع الرواة ولادت او را 1019 و فوتش را 1098 ضبط كرده است. اما در ج 7، ص 116 و ج 22،ص 106 سال 1131 به عنوان سال وفات حسين بن جمالالدين آمده است.