نقد ذریعه با ذریعه

سیدحسن فاطمی

نسخه متنی
نمايش فراداده

كتاب ماه دين-شماره49-50، آبان و آذر 1380

نقد ذريعه با ذريعه

سيد حسن فاطمى

هدف اين مقاله نه نشان دادن نقاط ضعف امام كتابشناسان شيخ آقا بزرگ تهرانى - اعلى‏الله فى غرف الجنان رتبته - است و نه به تعبير رايج و خودمانى «ظهارلحيه». اساساً در نقد هر كتاب، جهاتى چند بايد مد نظر باشد؛ از جمله: شرايط مكانى و زمانى و اجتماعى‏اى كه آن كتاب پديد آمده است. با توجه به اين نكته، چه بسا كتابى امروزه و با توجه به شرايط ما، نقاط ضعفى داشته باشد اما در ظرف زمانى خود واقعاً شاهكار محسوب مى‏شده است.

چه بسا شخص كم‏اطلاعى چند نقص در كتاب ارزشمند الذريعه الى تصانيف الشيعه بيابد و چنين پندارد كه شق‏القمر كرده است و به مؤلف آن نسبت كم‏اطلاعى و كم‏دقتى دهد ولى از سر انصاف بنگريد در دورانى كه هيچ يك از فهرست‏هاى نسخه‏هاى خطى شيعه به شكل امروزى - به جز مجلد فهرست رضوى - وجود نداشت و بسيارى از كتاب‏هاى رجال و تراجم و تذكره چاپ نشده بود يا در صورت چاپ، مغلوط و غيرقابل اعتماد بود و از سوى ديگر فاقد فهرست‏هاى راهنما و بلكه بعضاً فاقد شماره صفحه بود و وسايل ارتباطى و بسيارى از ابزار معد تحقيق هرگز در اختيار ايشان و امثال ايشان نبود، چاپ و نشر كتاب از »نقل و الصخر عن قلل الجبال» مشكل‏تر و طاقت‏فرساتر بود، از سوى ديگر اين‏گونه كارها در آن زمان نه خريدارى داشت و نه مروجى بلكه زخم زبان و رمى به بى‏سوادى و مانند آن را نيز در پى داشت، ولى او ضرورت كار را درك و كارى را كه بايد ده‏ها نفر انجام مى‏دادند يك تنه انجام داد و بيش از نيم قرن از عمر عزيزش را روى اين كتاب گذاشت.

ولى در زمان ما كه شرايط دگرگون شده و وسايل كار مهيا و فهرست‏هاى گوناگون خطى آن دوره - همراه با فهرست‏هاى راهنما - چاپ شده و ابزار كامپيوتر در اختيار قرار گرفته، طبيعى است كه انسان در ذريعه لغزش‏هايى بيابد و اين نبايد مايه تنقيص ذريعه يا كوچك جلوه دادن كار اين محقق پرتلاش شود.

در عين حال كه آن مرحوم با مشكلات فراوان و تلاش گسترده، اين اثر كم‏مانند را نگاشت نه تنها مدعى بى‏عيب بودن كار خود نيست بلكه متواضعانه بارها به لغزش‏هاى خود در مجلدات قبل تصريح مى‏كند و از كسانى كه ايرادات ذريعه را تذكر داده‏اند تشكر مى‏كند. به عنوان نمونه به بخشى از عبارت ايشان در پايان جلد 6، صفحه 399 اكتفا مى‏كنيم:

شكر و رجاء

إلى الذين آزرونا فى ملاحظاتهم القيمة حول كتابنا هذا من رجال العلم والادب، الى الذين نبهونا على غفلاتنا و أخطائنا من أساتذه الفن سواء كان ذلك فى نشرياتهم فى المجلات و الجرائد أو فى كتاباتهم لنا فى رسائل، إلى اولئك الأفاضل أقدّم جزيل شكرى و امتنانى، أقدر لهم جهودهم الجبارة و عملهم الصادق و مساعدتهم الثمينة و أخص منهم أولئك الذين ثابروا على عملهم و بذلوا جهود هم اكثر من غيرهم...

نگارنده با جستجو در مجلدات مختلف ذريعه به وسيله رايانه (برنامه معجم فقهى - نسخه سوم) متوجه شد گاهى شيخ آقا بزرگ با قطع، مطلبى را ثابت يا ترجيح مى‏دهد اما در قسمت‏هاى ديگر خلاف آن را مى‏نويسد. روشن است كه علت اصلى اين است كه اين دوره 25 جلدى در طول شصت سال گرد آمده و طبيعى است كه تحقيق دقيقى را كه چند سال پيش درباره مثلاً تاريخ وفات شخص يا نام كتابى انجام داده فراموش كند.

در خور توجه است كه گاهى صاحب ذريعه تصريح مى‏كند كه در مجلدات قبل فلان مطلب را اشتباه نوشته يا اشتباه چاپ شده است. در اين مقاله از ذكر اين قبيل لغزش‏ها كه خود وى تذكر داده خوددارى مى‏كنيم.

نويسنده ترجمان البلاغه

در ج 9، ص 819 آمده است كه وطواط در مقدمه حدائق السحر، فرخى سيستانى (م 429) را مؤلف ترجمان البلاغه معرفى كرده است. شيخ آقا بزرگ اين ادعا را غلط مى‏شمرد. در پاورقى هم آمده كه نويسنده ترجمان‏البلاغه، محمدبن عمر رادويانى است. در عين حال درج 4، ص 72 و ج 6، ص 286 - 287 ترجمان البلاغه را به فرخى سيستانى نسبت داده است.

سال وفات امير رفيع‏الدين محمدبن حيدر حسينى طباطبايى

درج 6، ص 184 آمده كه در الفيض القدسى سال وفات وى 1099 ذكر شده كه قطعاً غلط چاپى است اگر چه سيدحسن صدر در تكمله امل‏الآمل اين تاريخ را صحيح دانسته است. با اين حال مى‏بينيم در ج 6، ص 17 و 132 و ج 15، ص 192 سال وفات او 1099 است.

در ج 8، ص 230 ميان 1099 و 1082 و در ج 12، ص 249 ميان 1099 و 1081 و 1080 اظهار ترديد شده است.

وفات راغب اصفهانى، صاحب مفردات

در ج 5، ص 46 سال 565 به عنوان تاريخ وفات راغب در روضات، جزماً از غلط نسخه دانسته شده است؛ زيرا در همان كتاب وفات راغب را پيش از وفات جارالله زمخشرى نقل كرده و با توجه به اين كه زمخشرى در 538 وفات شد تاريخ 565 غلط است.

در عين حال در ج 10، ص 28 و ج 21، ص 364 سال 565 و در ج 7، ص 73 و ج 20، ص 128 سال 502 ذكر شده است.

وفات كمال‏الدين ميثم بن على بحرانى، صاحب الدر المنثور

شيخ آقا بزرگ در ج 8، ص 77 كشكول شيخ بهايى را مورد انتقاد قرار داده؛ زيرا تاريخ وفات ميثم بن على در آن 679 ضبط شده است. تاريخ صحيح را يا 699 مى‏داند. چنان كه در كشف‏الحجب آمده - يا 689 بنابر احتمالى؛ زيرا وى در سال 681 شرح صغيرش بر نهج‏البلاغه را به اتمام رسانده است.

اما آقا بزرگ در ج 15، ص 316 ميان 679 و 699 ترديد مى‏كند و در موارد فراوان تنها 679 را ذكر مى‏كند؛ از جمله: ج 1، ص 14؛ ج 2، ص 28 و 32 و 338؛ ج 3، ص 37 و 352؛ ج 12، ص 211؛ ج 13، ص 91 و....

وفات علامه مجلسى

در ج 3، ص 16 - 17 در معرفى بحارالانوار تصريح شده كه تاريخ صحيح وفات علامه مجلسى 1110 است نه 1111 چنان كه در ماده تاريخ وفات او گفته‏اند:

ماه رمضان چه بيست و هفتش كم شد

تاريخ وفات با قراعلم شد

ولى در موارد فراوان سال وفات علامه مجلسى 1111 نوشته شده؛ از جمله:

ج 4، ص 333 و 358؛ ج 5، ص 187 و 232 و 287؛ ج 7، ص 103؛ ج 7، ص 122؛ ج 8، ص 15 و 180؛ ج 11، ص 14 و 189؛ ج 12، ص 11؛ ج 16، ص 347؛ ج 18، ص 86 و...

نام ابواحمد جلودى، صاحب اخبار ابى‏الطفيل

در ج 1، ص 315 و 317 و 319 و 320 و 322 و 323 و 325 و 326 و 327 و... نام وى به صورت »ابواحمد عبدالعزيز بن يحيى جلودى» آمده اما در ج 1، ص 316 به صورت »ابواحمدبن عبدالعزيز بن يحيى جلودى» است.

درك قاسم انوار توسط برهان كرمانى

آقابزرگ در ج 2، ص 462 ضبط 873 به عنوان تاريخ وفات قاسم انوار در كشف الظنون را اشتباه مى‏خواند و 837 را صحيح مى‏شمرد؛ چنان كه در مجالس المؤمنين آمده؛ زيرا وى در عصر الغ‏بيگ (م 853) از دنيا رفته است. در ج 9، ص 89 و 409 و 446 و 861 نيز سال 837 ضبط شده است.

در ج 9، ص 134 مى‏خوانيم برهان كرمانى در سال 847 تولد يافت و قاسم انوار را درك كرد. چگونه ممكن است برهان كرمانى كسى را درك كند كه ده سال پيش از تولد او وفات كرده باشد.

درخور توجه است كه قرينه ديگر نشان مى‏دهد سال 837 ترجيح دارد؛ زيرا قاسم انوار در 757 تولد يافت و بعيد است وى 116 سال عمر كرده باشد و اگر اين مقدار عمر كرده بود معمولاً در تراجم به معمر بودن اين قبيل افراد اشاره مى‏كنند.

نام درست مهج‏السداد فى شرح واجب الاعتقاد، فاضل مقداد

در ج 2، ص 230 - 231 نام درست كتاب فوق »الاعتماد فى شرح واجب الاعتقاد» دانسته شده اما در ج 23، ص 287 مى‏نويسد كه ظاهراً «نهج‏السداد» اصح است.

وفات شيخ بهايى

گاهى سال 1030 به عنوان سال وفات شيخ بهايى ذكر شده؛ از جمله: ج 12، ص 19؛ ج 13، ص 227 و 298؛ ج 14، ص 26؛ ج 15، ص 252 و 369؛ ج 16، ص 339 و 345؛ ج 17، ص 207 و....

گاهى سال وفات وى 1031 نوشته شده؛ از جمله: ج 2، ص 79؛ ج 5، ص 62 و 202 و 218 و 242 و 301؛ ج 6، ص 11 و 39 و 80 و 84 و 102 و 123؛ ج 15، ص 88؛ ج 16، ص 373 و....

آقابزرگ در ج 3، ص 340 سال 1031 را به اين دليل ترجيح مى‏دهد كه شاگرد شيخ بهايى، نظام‏الدين محمد قرشى ساوجى در آغاز تتميم جامع عباسى سال وفات استاد خود را با روز و ماه چنين ذكر كرده: دوازده شوال سال 1031.

اما در ج 21، ص 50 - 51 دليل ترجيح 1030 را اين ذكر كرده كه شاگرد شيخ بهايى، شيخ هاشم تصريح كرده وى در دهه وسط شوال 1030 وفات يافته و نيز ابراهيم شيروانى كتاب مشرق الشمسين تأليف شيخ بهايى را در رجب 1031 به پايان مى‏رساند و مصنف را چنين وصف مى‏كند: »العلامة الواصل إلى أعلى فراديس الجنان...» اين عبارت صراحت دارد كه شيخ بهايى پيش از اين تاريخ درگذشته است [و پيش از شوال 1031].

تاريخ وفات وحيد بهبهانى

شيخ آقا بزرگ در ج 10، ص 184 بيان مى‏دارد كه مشهور اين است كه وحيد بهبهانى در سال 1206 وفات يافت اما 1205 درست است. در عين حال در موارد فراوان سال وفات وحيد بهبهانى را 1206 ضبط كرده است؛ از جمله: ج 1، ص 70 و 86 و 147؛ ج 2، ص 24 و 113 و 116 و 177؛ ج 4، ص 212 و 223 و 371؛ ج 5، ص 81 و 135 و 136؛ ج 6، ص 51 و 65 و 76؛ ج 7، ص 48 و 53 و 127 و 182؛ ج 8، ص 263 و...

در ج 11، ص 130 و نيز ج 22، ص 256 با ترديد ميان 1206 و 1205 ذكر شده است.

وفات اميرمحمد صالح‏بن عبدالواسع حسينى خواتون آبادى، صاحب تفسير سوره اخلاص

از سوى آقا بزرگ در ج 4، ص 335 فيض قدسى و روضات مورد انتقاد قرار گرفته‏اند كه وفات وى را 1116 ثبت كرده‏اند و سال 1126 را، كه در مشجر خواتون آبادى آمده، صحيح دانسته است. اما در ج 1، ص 199 و ج 2، ص 48 و 198 و 440 و 516 و ج 3، ص 447 و ج 6، ص 272 و ج 10، ص 32 و ج 11، ص 41 و ج 14، ص 94 و... سال 1116 به عنوان تاريخ وفات محمدصالح خواتون آبادى نوشته شده است.

وفات حكيم سنايى

سال وفات حكيم سنايى مختلف نقل شده؛ از جمله 555، 550، 525. شيخ آقا بزرگ در ج 6، ص 382 - 383 سال 525 را ترجيح مى‏دهد؛ زيرا محمدبن على‏رقا كه پس از وفات سنايى مسودات حديقة الحقيقه را به امر بهرام شاه غزنوى جمع كرده به اين تاريخ گواهى داده است.

در ج 12، ص 276 نيز سال 525 را صحيح دانسته است. در عين حال مى‏بينيم كه در ج 2، ص 359 و ج 14، ص 232 و ج 15، ص 165 سال وفات حكيم سنايى 555 و در ج 4، ص 282 سال 545 ضبط نشده است.

قرينه‏اى در ذريعه ج 6، ص 383 نشان مى‏دهد كه حكيم سنايى دست كم تا سال 526 حيات داشته است. سنايى نظم حديقةالحقيقه را از آذرماه 524 شروع و در دى ماه 525 در ده هزار بيت به پايان رساند؛ چنان كه خود مى‏گويد:


  • شد تمام اين كتاب در مه دى پانصد و بيست و چار رفته زعام پانصد و بيست و پنج گشت تمام

  • كه در آذر فكندم آن را پى پانصد و بيست و پنج گشت تمام پانصد و بيست و پنج گشت تمام

سنايى پس از اتمام، تعداد 1001 بيت آن را - به تعداد نام‏هاى خداوند - انتخاب كرد و انتخاب در مردادماه به پايان رسيد؛ چنان كه خود گويد:


  • بود نيمى گذشته از مراد كه از اين گفته‏ها بدادم داد

  • كه از اين گفته‏ها بدادم داد كه از اين گفته‏ها بدادم داد

با توجه به اين كه اصل كتاب در دى ماه 525 به اتمام رسيده منتخب آن بايد در مرداد سال بعد يا سال‏هاى بعد پايان يافته باشد بنابراين دست كم در سال 526 زنده بوده است.

از سوى ديگر شيخ بارها بيان مى‏كند كه سنايى حديقةالحقيقه را در 538 به پايان رساند. (ر. ك: ج 3، ص 165 و ج 160، ص 163 و ج 15، 165 و ج 12، ص 277)

در ج 12، ص 277 در يك عبارت تناقض‏گويى آشكارى ديده مى‏شود:

قد نظم له (بهرام شاه) الحديقة الموسوم فخرى‏نامه و فرغ من نظمه 538 و ارّخ فى‏الروضات وفاته فى 550 ولكن الصحيح اندتوفى 525 .

حديقة الحقيقه - كه موسوم به فخرى نامه است- براى بهرام شاه به نظم درآورد و در سال 538 به پايان رساند. در روضات وفات سنايى 550 ضبط شده اما صحيح 525 است.

اتمام حديقةالحقيقه

چنان كه گفتيم حكيم سنايى در دو بيت تصريح كرده كه حديقةالحقيقه را در سال 525 به پايان رسانده است. اما پايان تأليف آن در ج 3، ص 165 و ج 16، ص 163 و ج 15، ص 165 و ج 12، ص 277 سال 538 ذكر شده.

وفات عزالدوله سعدبن منصور، صاحب التنقيحات فى شرح التلويحات

در ج 4، ص 468 سال 683 كه در الحوادث الجامعه آمده به عنوان سال وفات سعدبن منصور صحيح دانسته شده نه 690 كه در تذكرةالنوادر مذكور است. اما مى‏بينيم در ج 2، ص 97 و 385 و ج 22، ص 196 سال 690 ذكرشده و در ج 13، ص 94 ميان 689 و 690 ترديد شده است.

وفات ابراهيم شبسترى نقشبندى

در ج 3، ص 201 - 202 آمده كه ظاهراً تاريخ صحيح وفات او 915 مى‏باشد؛ چنان كه بنا به نقل شذوات الذهب در كواكب سائره تأليف نجم‏الدين محمد آمده است نه سال 917 در كشف‏الظنون. اما در ج 9، ص 506 سال وفات او 917 ثبت شده است.

وفات على نقى بن‏ابى‏العلا »محمدهاشم، صاحب همم الثواقب

در ج 9، ص 1123 مى‏خوانيم: همه تذكره‏هاى شعرا مثل خزانه عامره، ص 440 و آتشكده آذر، ص 208 و مجمع‏الفصحا وفات او را 1031 نوشته‏اند كه غلط است؛ زيرا وى هم الثواقب را در 1044 براى شاه صفى نوشت و نسخه آن در سپهسالار به شماره 1845 نگهدارى مى‏شود.

در ج 10، ص 219 به عكس مطلب فوق، سال وفات على نقى را يا - طبق نقل تذكره نصرآبادى، ص 235 - 1030 مى‏داند يا - طبق نقل سرو آزاد، ص 43 - سال 1031 مى‏داند سپس تذكر مى‏دهد كه سال 1060 در رياض درست نيست.

مناظرة سائر فرق الشيعه مع‏الاماميه الاثنى عشرية فى‏الامامه، شيخ مفيد

در ج 22، ص 294 آغاز رساله فوق را چنين نقل مى‏كند: «اتفقت الشيعه العلوية من الإمامية و الزيدية و الجارودية...»

عنوان فوق نشان مى‏دهد كه آقا بزرگ به نام كتاب دست نيافته است اما آغاز رساله نشان مى‏دهد كه اين رساله همان المسائل الجاروديه است. عبارت فوق به عنوان آغازالمسائل الجاروديه در ج 20، ص 351 آمده است.

وفات ابومحمد هشام بن حكم كوفى، نويسنده الاستطاعه و الثمانية الابواب

مرحوم شيخ آقا بزرگ در ج 2، ص 167 ثابت كرده كه سال درست وفات هشام 179 مى‏باشد؛ چنان كه كشى ضبط كرده است؛ زيرا وى كمى بعد از نكبت برامكه در ايام حكومت هارون‏الرشيد از دنيا رفت و در فهرست آمده كه واقعه برامكه پيش از 190 اتفاق افتاد و وفات هارون‏الرشيد 193 است و وى سال 170 به حكومت رسيد. بنابراين ثبت 199 در كتاب نجاشى به عنوان تاريخ وفات هشام اشتباه است و منشأ آن، تصحيف »سبعين» به »تسعين» است.

با اين كه آقا بزرگ بدون هيچ ترديدى 199 را اشتباه مى‏خواند، در ج 2، ص 26 و ج 10، ص 183 و 184 و 185 و 199 و 203 و 225 و 237 وفات هشام را با ترديد ميان 179 يا 199 مى‏نويسد. همچنين در ج 2، ص 290 و 291 و ج 5، ص 11 و 86 و ج 8، ص 254 و ج 17، ص 49 وفات هشام را تنها 199 نوشته است.

حلبى نه حلى

در ج 1، ص 49 به نسخه رياض اشكال شده كه در اثر اشتباه ناسخ، «تقى‏الدين عبدالله حلبى» نويسنده الدرالثمين به صورت »حلى» نوشته شده. اما در ذريعه، ج 22، ص 435 نيز »حلى» نوشته شده است.

وفات ابومحمد جلودى، صاحب اخبار ابى‏الطفيل

در ج 1، ص 345 تاريخ 302 به عنوان سال وفات جلودى غلط دانسته و 332 را درست خوانده است؛ چنان كه ابن‏طاووس در محاسبة النفس نوشته است. اما در موارد زير وفات جلودى 302 ضبط شده است.

ج 1، ص 315 و 316 و 317 و 319 و 320 و 322 و 323 و 325 و 326 و 327 و 329 و....

حتى در ج 1، ص 319 سال 302 از محاسبة النفس ابن‏طاووس نقل شده است.

لقب محمدبن شاه ابوتراب حسينى گلستانه (م 1110)، صاحب روضةالعرفاء و دوحة العلماء

در ج 2، ص 67 و ج 11، ص 52 و 300 و ج 13، ص 89 لقب وى را «علاءالدين» ذكر مى‏كند اما در ج 17، ص 235 «عمادالدين» آمده است.

نام درست الدرارى الثمين

در ج 8، ص 52 عنوان «الدرارى الثمين فى‏الرسائل الاربعين» تأليف سيد حسين بن ابراهيم قزوينى غلط دانسته شده بلكه «الدر الثمين» را درست مى‏داند. اما در ج 24، ص 301 از كتاب فوق به صورت «الدرارى الثمين» ياد شده است.

نام درست نجاح المطالب تأليف محمدبن رضا قمى

در ج 2، ص 363 كتاب‏هاى امل الآمل و روضات مورد انتقاد قرار گرفته‏اند كه نام كتاب فوق را »نجاح‏المطالب» ضبط كرده‏اند و احتمال داده شده كه منشأ آن استنساخ كنندگان باشند. آقا بزرگ »انجاح‏المطالب» را درست مى‏داند؛ زيرا نسخه‏اى از آن را ديده كه نويسنده در آغاز، اثر خود را »انجاح المطالب» ناميده و در نسخه‏اى ديگر در آستان قدس رضوى نيز اين گونه است.

اما در ج، 24، ص 64 عنوان كتاب به صورت «نجاح المطالب» است و ظاهر عبارت اين است كه اين كتاب غير از «انجاح المطالب» مى‏باشد.

نام درست ارتياد ذهن النبيه تأليف عبدالله بن صالح سماهيجى بحرانى (م 1135)

در ج 1، ص 437 - 438 و 514 كشف الحجب مورد انتقاد قرار گرفته كه عنوان فوق را براى كتاب ذكر كرده در حالى كه نويسنده در اجازه‏اى به ناصر جارودى از كتاب خود به صورت «ارشاد ذهن النبيه» نام برده است.

اما در ج 10، ص 128 و ج 13، ص 82 از كتاب با عنوان «ارتياء ذهن النبيه» ياد مى‏كند.

نام درست كاشف الاسماء، سيد امير علاءالدين محمد گلستانه

در ج 11، ص 52 و 299 و ج 17، ص 235 عنوان فوق براى كتاب، با اين مضمون مورد انتقاد قرار گرفته كه اگر چه اين كتاب به صورت ناقص در 1296 با عنوان «كاشف الاسماء فى شرح اسماءالحسنى» چاپ شده اما نسخه خطى كامل آن به دست حاج مولى على محمد نجف‏آبادى مى‏رسد و نقايص متن چاپى را برطرف مى‏كند. در ديباچه خطى - كه گسترده‏تر از چاپى است - نويسنده آن را «روضةالعرفاء و دوحة العلماء» ناميده است.

با اين حال در ج 2، ص 67 نام كتاب را «كاشف الاسماء» ذكر مى‏كند.

نام درست الدرر الفريد تأليف محمد طاهر حافظ اصفهانى

در ج 8، ص 68 عنوان صحيح «الدر الفريد» خوانده شد نه «الدرر الفريد». اما در ج 18، ص 158 و ج 25، ص 142 «الدرر الفريد» آمده است.

نام درست حديقه الصالحين، تأليف شيخ بهايى

شيخ آقا بزرگ در ج 6، ص 387 تصريح مى‏كند كه نام درست كتاب «حدائق الصالحين» است. اما در ج 20، ص 286 كتاب «حديقةالصالحين» را به شيخ بهايى نسبت مى‏دهد.

كتاب جوابات المسائل السرويه نه المتعه

در ج 5، ذيل معرفى جوابات المسائل السرويه تأليف شيخ مفيد در ص 222 - 223 عبارت پايانى جواب مسأله يازدهم را چنين نقل كرده است: «قد أمليت فى هذا المعنى كتاباً سميته الموضح فى‏الوعد و الوعيد إن وصل السيد الشريف...»

در ج 19، ص 66 - 67 همان عبارت فوق را به عنوان عبارت پايانى كتاب متعه شيخ مفيد نقل مى‏كند.

طبق تحقيق آقاى على اكبر زمانى‏نژاد كتاب المتعه از آثار مفقود شيخ مفيد است و به دست ما نرسيده است و در واقع كتابى كه به عنوان كتاب المتعه معرفى مى‏شود همان جوابات المسائل السرويه است؛ زيرا آغاز و انجام آن در فهرست‏ها با آغاز و انجام جوابات المسائل السرويه تطبيق مى‏كند.

كتاب الجمل و كتاب النصرة لسيد العترة فى حرب البصره

در ج 5، ص 141 دو كتاب فوق از شيخ مفيد را يك كتاب معرفى مى‏كند اما در ج 1، ص 295 و ج 5، ص 142 و ج 24، ص 177 آن دو را دو كتاب جداگانه مى‏شمرد.

وفات شرف‏الدين على يزدى تفتى معمايى

در رياض سال وفات او 830 نقل شده اما اين نقل توسط شيخ آقا بزرگ در ج 7، ص 77 - 78 مورد انتقاد قرار گرفته و وفات او را بعد 850 مى‏داند؛ زيرا ميرعلى شيرنوايى (م 906) در مجالس النفائس هنگام شرح حال معمايى مى‏گويد: من در شش سالگى در تفت به خدمت او رسيدم. با توجه به اين كه بنا به نقل خواندمير تولد ميرعلى شير رمضان 844 بوده شش سال بعد يعنى سال 850 معمايى را ملاقات كرده است.

آقا بزرگ سال صحيح را 858 مى‏داند؛ زيرا معاصر او سلطان حسين بايقرا در مجلس پنجم مجالس العشاق اين سال را ذكر كرده است. در ج 9، ص 6 نيز سال وفات او را 858 ذكر مى‏كند.

اما مى‏بينيم سال وفات معمايى در ج 2، ص 296 و ج 4، ص 518 و ج 14، ص 6 و ج 17، ص 186 و ج 22، ص 95 سال 830 ذكر شده.

در ج 15، ص 200 دو تاريخ 830 و 850 نقل شده و در ج 18، ص 176 ميان اين دو تاريخ ترديد شده.

الكشف يا النكت فى مقدمات الاصول، شيخ مفيد

در ج 18، ص 64 «الكشف فى مقدمات الاصول» ضبط شده اما در ج 24، ص 302 به نقل از نجاشى «النكت فى مقدمات الاصول» ضبط شده است.

خاكى كسوئى

در ج 9، ص 277 آمده كه نام شاعر فوق در ترجمه مجالس النفائس توسط قزوينى، مجلس 2، ص 223 به اشتباه «خاتمى» ضبط شده. اما شيخ آقا بزرگ در چند صفحه بعد (ص 283) نوشته كه در ترجمه مجالس النفائس توسط قزوينى مانند اصل تركى كتاب، «خاكى» ضبط شده.

نسبت مجالس النفائس به شاه محمد قزوينى

مجالس النفائس كتابى تركى به قلم ميرعلى شيرنوايى است (ر. ك: ج 19، ص 372) و شيخ آقابزرگ با علامت اختصارى «مجن» به آن اشاره مى‏كند. شاه محمد قزوينى مترجم آن است (ر. ك: ج 19، ص 372) و شيخ با «قزمج» به آن اشاره مى‏كند.

شيخ آقا بزرگ در ج 9، ص 28 و 35 و 50 و 52 و 59 و 68 و.... بيان مى‏دارد كه شاه محمد قزوينى در مجالس النفائس مى‏گويد. ظاهر اين گونه عبارات اين است كه نويسنده كتاب، قزوينى است. البته در موارد متعدد بيان مى‏دارد كه ميرعلى شيرنوايى در مجالس النفائس مى‏گويد. از جلمه: ج 9، ص 36 و 44 و 62 و....

وفات ابوعلى فضل بن حسن طبرسى، مجمع‏البيان

تاريخ وفات طبرسى به صورت‏هاى مختلف آمده است:

سال 548 در ج 1، ص 18؛ ج 2، ص 41 و 241 و 431؛ ج 7، ص 30 و....

سال 552 در ج 21، ص 182. سال 548 يا 552 در ج 5، ص 248 و 257؛ ج 15، ص 230 و 333 و.... سال 548 يا 553 در ج 13، ص 5.

وفات سيد محمد مهدى بن ابى‏القاسم موسوى شهرستانى

سال 1215 در ج 1، ص 253؛ ج 10، ص 20؛ ج 11، ص 27.

سال 1216 در ج 21، ص 81.

وفات محمدبن زكرياى رازى

سال 320 يا 311 در ج 1، ص 6.

سال 311 در ج 2، ص 237 و 319 و 348 و 489؛ ج 10، ص 222 و 224 و....

سال 320 در ج 6، ص 235؛ ج 17، ص 202.

حدود 320 در ج 16، ص 381.

وفات احمدبن محمدبن يعقوب بن مسكويه رازى

سال 421 در ج 1، ص 387؛ ج 2، ص 105 و 272 و 367؛ ج 3، ص 129 و 347 و....

سال 420 يا 421 در ج 1، ص 25؛ ج 4، ص 66.

سال 427 در ج 4، ص 351.

سال 420 در ج 18، ص 339.

وفات شريف‏العلماى مازندرانى

سال 1245 در ج 2، ص 60؛ ج 3، ص 194؛ ج 4، ص 372؛ ج 10، ص 255؛ ج 15، ص 119؛ ج 24، ص 361.

سال 1246 در ج 5، ص 242؛ ج 20، ص 309؛ ج 22، ص 106؛ ج 24، ص 147.

1246 يا 1245 در ج 3، ص 337

يادآورى:

تاريخ درست 1246 است؛ زيرا در حاشيه صفحه اول نسخه خطى كتاب مشارع الانوار نوشته صاحب فصول، ناسخ آن شيخ كجائى گيلانى مى‏نويسد:

اليوم 24 شهر ذى‏قعدة الحرام سنه 1246 روزى بى‏دروغ تخميناً در كربلاى معلى دويست [و] پنجاه تا سيصد هزار نفر از طاعون مى‏ميرند و جناب شريف‏العلماء اليوم وفات كرد و زنش و دخترش و پسرش، و بغداد يكجا تمام شدند؛ اقلاً دويست هزار خلق داشت....

در حاشيه برگ چهار مى‏نويسد:

اليوم 24 شهر ذى قعده سنه 1246 احوالم بحمدالله خوب است لكن خلق بسيار مردند و جناب شريف‏العلماء ملا شريف مازندرانى ملقب به آخوند مطلق، اليوم مرد با يك زنش و يك دختر و يك پسرش به چند يوم قبل، خدا رحم كند انشاءالله تعالى.

اين كتاب جزء نسخه‏هاى خطى مرحوم آيت‏الله زنجانى است و اين يادداشت‏ها در خاتمه فهرست نسخ خطى آن مرحوم در كتاب آشنايى با چند نسخه خطى، دفتر اول، ص 252 و 253 به چاپ رسيده است.

وفات فاضل هندى

سال 1137 در ج 3، ص 49؛ ج 4، ص 423؛ ج 5، ص 311.

سال 1135 در ج 6، ص 139؛ ج 10، ص 257؛ ج 13، ص 234؛ 14، ص 11 و 29.

مردد ميان 1137 و 1135 در ج 1، ص 232؛ ج4، ص 296.

يادآورى:

ظاهراً هيچ كدام از تاريخ‏هاى فوق، صحيح نيست؛ زيرا شيخ محدعلى حزين كه با فاضل هندى دوست بوده و خود در حصر اصفهان توسظ افغان‏ها به سال 1134 گرفتار آمده در كتاب تاريخ حزين، ص 64 مى‏گويد كه او چندى قبل از حادثه اصفهان درگذشت.

اين كلام بر سخن شرح حال‏نگاران و غير آنها مقدم است.

عنوان لباب الالقاب فى‏القاب الاطياب، ميرزا حبيب الله شريف كاشانى (م 1340)

در ج 13، ص 300 و ج 18، ص 277 و ج 23، ص 69 «لباب الالباب» آمده اما در ج 4، ص 461؛ ج 7، ص 96؛ ج 9، ص 419؛ ج 10، ص 108؛ ج 11، ص 89؛ ج 13، ص 52 و 148 و 296؛ 14، ص 55 و 60 و 99؛ 17، ص 172 و... «لباب‏الالقاب» است.

نويسنده مقلاد الكنوز

در ج 22، ص 119 و ج 21، ص 331 نام نويسنده «حسن زاهد كرمانى» است اما در ج 21، ص 331 چند سطر بعد «حسن بن زاهد غريب كرمانى» با «ابن» است. ظاهراً يكى از آنها اشتباه چاپى است.

وفات جعفربن محمدبن قولويه

وفات ابن قولويه در ج 1، ص 391 و ج 2، ص 64 و 105 و ج 4، ص 305 و ج 10، ص 90 سال 369 است. در ج 2، ص 516 و ج 3، ص 260 مردد بين 368 و 369 است.

در ج 24، ص 325 و ج 20، ص 12 و ج 11، ص 239 و ج 11، ص 239 و ج 10، ص 249 و 241 سال 368 و در ج 14، ص 256 مردد بين 367 و 368 نقل شده است.

براساس تحقيقى كه در مجله نور علم، ش 19، ص 74 - 75 صورت گرفته، سال 369 وفات ابن‏قولويه است.

وفات سلاربن عبدالعزيز (ابويعلى حمزه)، التذكره فى‏حقيقة الجوهره

در نظام الاقوال وفات سلار سال 463 ذكر شده است. اما شيخ آقا بزرگ در ج 4، ص 24 و 365) اين تاريخ را اشتباه مى‏خواند و منشأ اشتباه را اين مى‏داند كه سلار با ابويعلى محمدبن حسن بن حمزه - جانشين شيخ مفيد - اشتباه شده است و سال وفات سلار را 448 مى‏داند.

اما در ج 2، ص 83 سال وفات او 463 ذكر شده است.

نويسنده هدايةالعالمين فى‏اصول الدين

در ج 25، ص 184 نام نويسنده «ميرزا عزيزالله بن محمد تقى الماسى بن ميرزا كاظم بن ميرزا عزيزالله بن محمد تقى مجلسى» نوشته شده اما در پايين صفحه قبل هنگام معرفى نويسنده، «ميرزا كاظم» افتاده است.

نويسنده الدر النظيم فى تسهيل التقويم

در ج 3، ص 383 نام او چنين است: «تقى‏الدين محمدبن معروف راصد».

در ج 8، ص 82 آمده: «تقى‏الدين محمد معروف به راصد».

نام شهيد ثانى

نام شهيد ثانى در ج 13، ص 124و ج 11، ص 290 »زين‏الدين على بن احمد» است اما در ج 1، ص 22 و 125 و 273 و ج 2، ص 45 و 59 و 123 و ج 3، ص 58 و ج 4، ص 4 و 433 و... »زين‏الدين بن على بن احمد» است.

يادآورى:

«زين‏الدين بن على بن احمد» درست است زيرا خود شهيد به خط خودبارها اين گونه نوشته است.

وفات محمدحسين اصفهانى معروف به صاحب فصول

سال 1254 در ج 11، ص 205؛ ج 24، ص 438؛ ج 26، ص 235.

سال 1250 در ج 16، ص 241.

در ج 15، ص 190 ميان 1254 و 1255 ترديد شده است.

يادآورى:

تاريخ صحيح 1255 مى‏باشد؛ زيرا در پايان نسخه‏اى از كتاب فصول به خط شاگرد مؤلف، ميرسيد عبدالوهاب همدانى سال وفات او را روز دوشنبه دهم جمادى‏الاولى 1255 نوشته است!

وفات محمدعلى هزار جريبى

در ج 1، ص 138 سال وفات او در اثر اشتباه چاپى 1145 نوشته شده اما در سطر بعد و در ج 6، ص 177 تاريخ اجازه ميرزاى قمى به او 1228 است؛ يعنى 83 سال بعد.

تاريخ درست وفات او 1245 است چنان كه در ج 1، ص 167 و 302 و ج 2، ص 466 و ج 3، ص 39 و... آمده است.

وفات ابوجعفر احمدبن محمدبن خالد برقى

سال 274 در ج 2، ص 256؛ ج 7، ص 245؛ ج 10، ص 249؛ ج 16، ص 262 و....

سال 274 يا 280 در ج 2، ص 380؛ ج 1، ص 29 و 31 و 321؛ ج 3، ص 145 و 241؛ ج 4، ص 177 و 207 و....

سال 280 در ج 20، ص 51.

وفات ميرزا محمد بن شيروانى (داماد علامه مجلسى)

سال 1098 يا 1099 در ج 1، ص 35 و 97 و 281؛ ج 6، ص 10؛ ج 14، ص 212 و....

سال 1098 در ج 1، ص 102 و 107 و 232 و 270؛ ج 2، ص 115 و 192 و....

سال 1099 در ج 6، ص 69؛ 13، ص 157 و 200؛ 20، ص 365؛ 5، ص 191 و....

تولد هبةالدين محمدعلى بن حسين معروف به شهرستانى

سال 1301 در ج 6، ص 404.

سال 1300 در ج 11، ص 257.

وفات محمد باقر بن‏اسماعيل رضوى مشهدى، رسالة فى نسب السادة الرضويه

شيخ آقا بزرگ در ج 24، ص 139 بيان مى‏كند كه تاريخ وفات صحيح وى 1342 مى‏باشد و تأكيد كه تاريخ وفات وى را در نقباءالبشر [ج 1]، ص 197 اشتباه نوشته است.

به نقباءالبشر مراجعه كرديم. هنگام چاپ افست، تاريخ به صورت 1342 اصلاح شده. ظاهراً قبلاً 1343 بوده است. در ذريعه، ج 12، ص 53 و ج 18، ص 264 سال وفات رضوى 1343 ضبط شده و در ج 4، ص 103 تقريباً 1343 است.

وفات محمدبن على حرفوشى حريرى، نهج‏النجاة فى ما اختلف فيه النجاة

در ج 20، ص 217 وفات او 1051 است و در ج 24، ص 426 سال 1059 مى‏باشد.

وفات محمدتقى بن عبدالوهاب استرآبادى، شرح الفصوص

شيخ آقا بزرگ در ج 14، ص 108 چاپ امل‏الآمل را مورد انقاد قرار داده كه در آن وفات استرآبادى 158 ضبط شده و ظاهر عبارت اين است كه سال 1110 را ترجيح داده است. اما در ج 1، ص 373 سال 1058 را از امل الآمل نقل و كشف‏الحجب را مورد انتقاد قرار مى‏دهد كه 1110 ضبط كرده و ضبط امل الآمل را ترجيح مى‏دهد. در ج 13، ص 381 نيز سال 1058 را از امل الآمل نقل مى‏كند.

نام درست الفوائد البهيه فى شرح الفوائد الصمديه، سيد امير بهاءالدين محمد مختارى (م 1140)

در ج 16، ص 328 آقا بزرگ مى‏گويد كه گاهى »الفوائد البهيه» مى‏نويسند اما »الفرائد» درست است؛ چنان كه نويسنده در مقدمه كتابش مى‏نويسد. اما در ج 17، ص 30 و 212 از نويسنده به عنوان صاحب »الفوائد البهيه» ياد مى‏كند.

نام درست الفوائد الطريفه فى شرح الصحيفه، تقى‏الدين ابراهيم كفعمى (م 905)

در ج 16، ص 343 آمده است كه مشهور نزد شرح حال نگاران «الفوائد الطريفه» است اما خود نويسنده در البلدالامين كتابش را «الفوائد الشريفه» ناميده است. (ر. ك: ج 16، ص 347)

اما در ج 13، ص 346 مى‏خوانيم كه مصنف، كتاب خود را «الفوائد الطريفه» ناميده است.

وفات حسين بن جمال‏الدين محمد خوانسارى، رسالة فى مقدمة الواجب و نفى وجوبى

در ج 21، ص 106 كشف الحجب را مورد انتقاد قرار داده كه وفات او را 1131 ضبط كرده؛ زيرا وى در عصر شاه سليمان مى‏زيسته. جامع الرواة ولادت او را 1019 و فوتش را 1098 ضبط كرده است. اما در ج 7، ص 116 و ج 22،ص 106 سال 1131 به عنوان سال وفات حسين بن جمال‏الدين آمده است.