توضیح المسائل

حسین نوری همدانی

نسخه متنی -صفحه : 587/ 463
نمايش فراداده

مسأله 2372 - دخترى كه به حد بلوغ رسيده ورشيده است يعنى مصلحت خود را تشخيص مىدهد، اگر بخواهد شوهر كند، بنابر اقوى اجازه پدر يا جد پدرى لازم نيست، هر چند كه بهتر آن است كه بدون نظر واجازه آنها اقدام به ازدواج نكند، ولى ازدواج باكره‌اى كه به حد رشد و تشخيص مصلحت نرسيده است، بدون اجازه پدر يا جد صحيح نيست.

مسأله 2373 - اگر پدر و جد پدرى غائب باشند، به‌طورى كه نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتياج به شوهر كردن داشته باشد لازم نيست از پدر وجد پدرى اجازه بگيرند و همچنين از ازدواج با كسى كه با دختر كفو است، را شرعا و عرفا منع كنند و دختر احتياج به شوهر كردن داشته باشد و نيز اگر دختر باكره نباشد، در صورتى كه بكارتش به واسطه شوهر كردن از بين رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نيست.

مسأله 2374 - اگر پدر، يا جد پدرى براى پسر نا بالغ خود زن بگيرند پسر بايد بعد از بالغ شدن، خرج آن زن را بدهد.

مسأله 2375 - اگر پدر، يا جد پدرى براى پسر نا بالغ خود زن بگيرد، چنانچه پسر در موقع عقد مالى داشته، مديون مهر زن است و اگر در موقع عقد مالى نداشته پدر يا جد او بايد مهر زن را بدهند.

عيبهائى كه بواسطه آنها مىشود عقد را بهم زد

مسأله 2376 - اگر مرد بعد از عقد بفهمد كه زن يكى از اين هفت عيب را دارد مىتواند عقد را بهم بزند:

اول: ديوانگى، دوم: مرض خوره، سوم: مرض برص (پيسى).

چهارم: كورى،