توضیح المسائل

محمد فاضل لنکرانی

نسخه متنی -صفحه : 188/ 166
نمايش فراداده

شوهر ببخشد مثلا به فارسى بگويد براى [ 492 ] طلاق فلان مال را به تو بخشيدم اشكال ندارد.

مسأله 2602 - اگر زن در بين عده طلاق خلع، يا مبارات از بخشش خود برگردد، شوهر مى تواند رجوع كند وبدون عقد دوباره او را زن خود قرار دهد.

مسأله 2603 - مالى را كه شوهر براى طلاق مبارات مى گيرد، بايد بيشتر از مهر نباشد بلكه احتياط واجب آنست كه كمتر باشد ولى در طلاق خلع اگر بيشتر باشد اشكال ندارد.

احكام متفرقه طلاق

مسأله 2604 - اگر بازن نامحرمى به گمان اين كه عيال خود او است نزديكى كند، چه‌زن بداند كه او شوهرش نيست، يا گمان كند شوهرش مى باشد، بايد عده نگهدارد.

مسأله 2605 - اگر با زنى كه مى داند عيالش نيست زنا كند، چنانچه زن نداند كه آن مرد شوهر او نيست، بنابر احتياط واجب بايد عده نگهدارد.

مسأله 2606 - اگر مرد، زنى را گول بزند كه از شوهرش طلاق بگيرد وزن او شود طلاق وعقد آن زن صحيح است، ولى هر دو معصيت بزرگى كرده‌اند.

مسأله 2607 - هر گاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط كند كه اگر شوهر مسافرت نمايد، يا مثلا شش ماه به او خرجى ندهد اختيار طلاق با او باشد، اين شرط باطل است، ولى چنانچه شرط كند كه اگر مرد مسافرت كند، يا مثلا تا شش ماه خرجى ندهد، از طرف او براى طلاق خود وكيل باشد، چنانچه پس از مسافرت مرد يا خرجى ندادن شش ماه، خود را طلاق دهد صحيح است.

مسأله 2608 - پدر وجد پدرى ديوانه‌اى كه ديوانگى او متصل بزمان صغير بودنش باشد، اگر مصلحت باشد مى توانند زن او را طلاق بدهند.

ولى اگر متصل نباشد با مجتهد جامع الشرائط است واحتياط لازم آنست كه مجتهد جامع الشرائط هم از آنان اذن بگيرد.

مسأله 2609 - اگر پدر يا جد پدرى براى طفل خود زنى را صيغه كند، اگر چه [ 493 ] مقدارى از زمان تكليف بچه جزء مدت صيغه باشد مثلا براى پسر چهارده ساله خودش زنى را دو ساله صيغه كند، چنانچه صلاح بچه باشد، مى تواند مدت آن را ببخشد ولى زن دائمى او را نمى تواند طلاق دهد.

مسأله 2610 - اگر از روى علاماتى كه در شرع معين شده، مرد دو نفر را عادل بداند وزن خود را پيش آنان طلاق دهد، ديگرى كه آنان را عادل نمى داند بنابر احتياط واجب نبايد آن زن را براى خود يا براى كس ديگر عقد كند.

ولى اگر شك در عدالت آنان داشته باشد مى تواند آن زن را بعد از تمام شدن عده اش براى خود يا براى كس ديگر عقد كند.

مسأله 2611 - اگر كسى زن خود را بدون اين كه او بفهمد طلاق دهد چنانچه مخارج او را مثل وقتى كه زنش بوده بدهد ومثلا بعد از يك سال بگويد يك سال پيش تو را طلاق دادم وشرعا هم ثابت كند، مى تواند چيزهايى را كه در آن مدت براى زن تهيه نموده واو مصرف نكرده است از او پس بگيرد، ولى چيزهايى را كه مصرف كرده نمى تواند از او مطالبه نمايد.

احكام غصب غصب آن است كه انسان از روى ظلم، بر مال يا حق كسى مسلط شود و اين يكى از گناهان بزرگ است، كه اگر كسى انجام دهد، در قيامت به عذاب سخت گرفتار مى شود.

از حضرت پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم روايت شده است كه هر كس يك وجب زمين از ديگرى غصب كند در قيامت آن زمين را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او مى اندازند.

مسأله 2612 - اگر انسان نگذارد مردم از مسجد ومدرسه وپل وجاهاى ديگرى كه براى عموم ساخته شده استفاده كنند، حق آنان را غصب نموده، و [ 494 ] همچنين است اگر جايى را در مسجد كه قبلا ديگرى به آن پيشى گرفته است تصرف كند.

مسأله 2613 - چيزى را كه انسان پيش طلبكار رهن (يا وثيقه) مى گذارد، بايد پيش او بماند كه اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن به دست آورد، پس اگر پيش از آن كه طلب او را بدهد آن چيز را بدون رضايت از او بگيرد، حق او را غصب كرده است.

مسأله 2614 - مالى را كه نزد كسى رهن (يا وثيقه) گذاشته‌اند، اگر ديگرى غصب كند صاحب مال وطلبكار مى توانند چيزى را كه غصب كرده از او مطالبه نمايند وچنانچه آن چيز را از او بگيرند، باز هم رهن است، واگر آن چيز از بين برود وعوض آن را بگيرند، آن عوض هم مثل خود آن چيز گرو مى باشد.

مسأله 2615 - اگر انسان چيزى را غصب كند، بايد به صاحبش برگرداند، و اگر آن چيز از بين برود بايد عوض آن را به او بدهد.

مسأله 2616 - اگر از چيزى كه غصب كرده منفعتى به دست آيد مثلا از گوسفندى كه غصب كرده، بره‌اى پيدا شود، مال صاحب مال است ونيز كسى كه مثلا خانه‌اى را غصب كرده، اگر چه در آن ننشيند بايد اجاره آن را بدهد.

مسأله 2617 - اگر از دست بچه يا ديوانه چيزى را كه مال آنها است غصب كند، بايد آن را به ولى او بدهد واگر از بين رفته، بايد عوض آن را بدهد.

واگر بدست آن بچه يا ديوانه دهد واز بين برود ضامن است.

مسأله 2618 - هر گاه دو نفر با هم چيزى را غصب كنند، اگر چه هر يك بتنهايى مى توانسته‌اند آن را غصب نمايند، هر كدام آنان به نسبت استيلايى كه پيدا كرده ضامن