نورعلم ـ ش36
نجوم امت 33
به پاس بزرگداشت سيصدمين سال وفات
ناصرالدين انصاري
علامه مجلسي به سال 1037 ق در اصفهان ـ که در آن زمان يکي از مراکز مهم علمي به شمار ميرفت ـ ديده به جهان گشود، در بعضي از حواشي بحار آمده که خود آن مرحوم ميفرمود: از عجايب اينکه تاريخ ولادت من با عدد: جامع کتاب بحارالانوار مطابق است.گواينکه اين مرد بزرگ براي ارائه اين اثر بس گرانبهاي ديني و ... به جهان علم و دانش برانگيخته شده بود.
پدر او مولي محمد تقي(مجلسي بزرگ) يکي از مفاخر و بزرگان و اعلام دانشمندان شيعه بود، وي عالمي فقيه، محدّث، متکلّم و ... در زمينههاي مختلف علوم اسلامي از چنان شخصيت والايي برخوردار بود که همواره و تا پايان تاريخ بشريت همچون خورشيدي تابناک بر تارک معارف شيعي ـ اسلامي خواهد درخشيد.
مجلسي بزرگ، از شاگردان دانشمند نامي شيعه، شيخ بهاء الدين عاملي(م 1030 ق) و ملا عبدالله شوشتري(م 1021 ق) و فيلسوف عظيم القدر اسلام ميرمحمد باقر حسيني استرآبادي معروف به ميرداماد(م 1041 ق) و سيد حسين کرکي(م 1001 ق) و شيخ يونس جزائري و...بود.
و از شاگردان وي ميتوان از آقا حسين خوانساري(م 1161 ق) و مولي محمد باقر(مجلسي دوم) و ... نام برد و اگر مجلسي بزرگ اثري از خود بجز فرزند بلند مرتبهاش(مجلسي دوم) بجا نگذاشته بود از نظر افتخار او را بسنده بود.
مجلسي اوّل داراي کرامات فراواني بود و مردم او را بديده يکي از اولياء الله مينگريستند، او در شرح من لا يحضره الفقيه، باب نماز ميت ميفرمايد:
«بحمدالله بنده در چهار سالگي همه اينها(اصول دين و تکاليف شرعي) را ميدانستم و به راهنمايي پدرم در مسجد صفا نماز شب ميخواندم و نماز صبح را به جماعت ميگذاشتم و اطفال را با آيه و حديث نصيحت مينمودم» .
و اين نمايانگر صفاي باطن و ارزش معنوي اين پدر و پسر ميباشد.
از آثار او ميتوان از: 1ـ روضة المتقين(شرح عربي من لا يحضره الفقيه) که در 14 جلد چاپ شده، 2ـ لوامع صاحب قراني (شرح فارسي من لا يحضره الفقيه)، 3ـ احياء الاحاديث(شرح تهذيب شيخ طوسي)، 4ـ حاشيه بر صحيفه سجاديه، 5ـ حاشيه نقد الرجال ميرمصطفي تفرشي، 6ـ شرح زيارت جامعه کبيره، 7ـ شرح صحيفه سجاديه به عربي و ... نام برد.
مجلسيِ پدر در سال 1003 ق در اصفهان پا به دنيا گذاشت و در سال 1070 ق چشم از جهان فرو بسته و در مسجد جامع همان شهر به خاک سپرده شد.
ماده تاريخ وفات آن فقيد علم را: صاحب علم رفت از عالم(1070) و يا: افسر شرع او افتاد، بيسر و پا گشت فضل(1070) و... گفتهاند.
مرحوم ملا مقصود علي نياي علامه مجلسي را دانشمندي خود ساخته و شاعري توانا و جامع کمالات ظاهري و باطني و عالمي عامل و فاضلي کامل توصيف کردهاند که به دليل محضر جذّاب و مجلس پرباري که داشت به لقب مجلسي مشهور شد، شايد او همان مجلسي اصفهاني، شاگرد محتشم کاشاني(م 996 ق) بوده باشد.
جدّه علامه مجلسي(مادر ملاّمحمد تقي مجلسي) دختر محدث بزرگوار شيخ کمال الدين درويش محمد بن شيخ حسن عاملي نطنزي اصفهاني يکي از بانوان با فضيلت و با تقواي روزگار خود بوده است.
گويند: براي شويش ملا مقصود علي سفري پيش آمد، دو فرزند خود محمد تقي و محمد صادق را نزد علامه ملا عبدالله تستري(م 1021 ق) برده و تقاضاي تعليم دين به آنان را نمود. عيدي فرا رسيد و استاد مبلغي زياد(3تومان) به محمد تقي داد، تا به زندگي رونقي دهند محمد تقي گفت: بدون اجازه مادر آن را مصرف نخواهم کرد سپس از مادر اجازه طلبيده اما جواب شنيد که : در آمد پدرتان«14 غاز بيگي» است و ما به آن عادت نمودهايم با مصرف اين پول، زندگي ما در آسايش و راحتي قرار گرفته عادت قبلي خود را فراموش ميکنيم و ناچار پس از تمام شدن اين پول، دست نياز به طرف ديگران بايد بگشاييم و اين عمل، زيبنده ما نيست، اين پول را به استاد خود برگردانيد. استاد با شنيدن داستان از بلند همتي و بزرگواري مادر تعجب نموده و او را دعاي خير کرد.
نسب علامه مجلسي از طرف پدر به احمد بن عبدالله بن احمد بن اسحاق(335 يا 336 ـ 430 ق) معروف به حافظ ابونُعَيْم اصفهاني که يکي از حفّاظ و بزرگان محدثين بوده است ميرسد، او در اصفهان ميزيسته و در همان جا نيز به خاک سپرده شده است و از آثار او:
1ـ حلية الاولياء فى طبقات الاصفياء(در ده جلد)؛ 2ـ ذكر اخبار اصفهان؛ 3ـ ما نزل من القرآن فى على(ع)؛ 4ـ اربعين حديث و ... ميباشد.
برادران علامه مجلسي که هر کدام از دانشمندان بنام عصر خود به شمار ميرفتند عبارتند از:
1ـ ميرزا عزيز الله(1025 ـ 1047 ق) که محدث نوري درباره او ميگويد:
حاوي کمالات کثيره و در تقوي و ورع و اخلاق نيک، سرآمد اقران و مستجاب الدعوه بوده و در ثروت و مکنت نيز بر اکثر دانشمندان زمان خويش برتري داشته است.
از تأليفات اوست:
1ـ ترتيب خلاصة الاقوال که نسخهاي از آن به شماره 8181 در کتابخانه آستان قدس رضوي موجود است؛ 2ـ حاشيه بر تهذيب الاحکام؛ 3ـ حاشيه بر من لا يحضره الفقيه؛ 4ـ حاشيه بر مدارک الاحکام؛ 5ـ انشاي وقايع الروم و...
2ـ مولي عبدالله برادر اوسط علامه که در سال 1084 در هندوستان بدرود زندگي گفت.
محدث نوري درباره او چنين ميگويد: فقيه واعظ، و عالم صالح و محدث زاهد و نقّاد علم رجال بوده و او راست:
1ـ حاشيه بر روضة المتقين پدرش؛
2ـ شرح تهذيب الاحکام شيخ طوسي(ناتمام)؛
3ـ المسائل الهنديه که در آن از برادرش سؤالاتي نموده و علاّمه مجلسي بدانها جواب داده است.
خواهران علامه که هر يک از نظر علم و تقوي نادره عصر خود بودهاند عبارتند از:
1ـ آمنه بيگم معروفترين دختر مجلسي اوّل و يکي از دانشمندان نامي زمان خود به شمار ميرفته است، داستان ازدواج او با مرحوم ملاّ صالح مازنداراني که بيشباهت با ازدواج جُويِبْر صحابي رسول خدا و زلفا نيست، معروف است.
2ـ همسر ملا محمد علي استرآبادي صاحب المشترکات في الرجال و...
3ـ همسر ملا ميرزا شيرواني صاحب انموذج العلوم و حاشيه بر معالم و شرح مختصر و شرح شرايع و شرح مطالع و رسائلي در توحيد و نبوت و امامت و عصمت و بداء و اختيار و احباط و تکفير و هندسه و...
مولي حيدر علي شيرواني فرزند همين فاضل شيرواني است که به نوبه خود يکي از اعلام علماي عصر خود بود و افتخار دامادي دايي خود علامه مجلسي را نيز داشت.
4ـ همسر ميرزا کمالافسائي، شارح قصيده دِعْبِل خُزاعي و شافيه ابن حاجب.
طبيعي است که چنين پدران و مادراني نسل با برکتي از خود به جاي گذاشتند، که هر يک از افراد آن در دورانهاي مختلف تاريخ تشيع همچون ستارگان فروزاني در آسمان علم و ادب درخشيدن گرفته و پرچم هدايت تودههاي محنت زده ايران و ... را به دوش کشيدند که از آن جملهاند: وحيد بهبهاني، آقا سيد علي طباطبائي رياض و دو فرزند او: آقا سيد محمد مجاهد(صاحب مدارک و مفاتيح) و آقا سيد مهدي طباطبائي، خاندان بزرگ شهرستاني که دانشمندان بزرگي همانند سيد محمد حسين شهرستاني(داماد آقا محمد علي صاحب مقامع الفضل فرزند وحيد بهبهاني) و فرزندش آقا سيد محمد جعفر(م 1260ق) و همچنين آقا سيد محمد مهدي بحرالعلوم طباطبائي و مرحوم سيد آيه الله العظمي بروجردي از ثمرات اين درخت پربار و تناور علم و تقوي بودهاند.
علامه مجلسي دوران شيرخوارگي را در دامن مادري پرهيزکار پشت سرگذاشت.
گويند: ملاّ محمد تقي مجلسي مقرر نموده بود که مادر محمد باقر، هرگز او را در حال ناپاکي شير ندهد.
از مجلسي اول چنين نقل شده است: يکي از شبها پس از نافله شب و تهجّد و راز و نياز حالتي برايم حاصل گرديد که يقين نمودم دعا در اين هنگام روا خواهد شد، در انديشه بودم که از خدا چه درخواست نمايم ناگهان صداي گريه محمد باقر مرا به خود آورد، پس به درگاه الهي چنين گفتم: پروردگارا به احترام رسول خدا و اهل بيت گراميش(عليهم السلام) اين کودک دلبندم را از مروّجين دين و پيشوايان شريعت مبين، قرار ده و او را به توفيقات بينهايت خود موفق دار.
علاّمه مجلسي پس از فرا گرفتن علوم مقدّماتي که شايد بيشترين قسمت و يا همه آن نزد برادرانش صورت گرفته، محضر اساتيد بزرگ و علماي مشهور آن عصر را در اصفهان درک کرده و با استفاده از حوزههاي درسي آنان به درجهاي نايل آمد که سيطره علم و فضل او قرنهاي متمادي است بر جهان دانش سايه افکنده است. اينک تني چند از اساتيد و مشايخ اجازه او را نام ميبريم:
1ـ پدربزرگوارش مرحوم ملاّ محمد تقي مجلسي(م 1070ق) ؛
2ـ ملا محمد صالح مازنداراني(م 1081ق) شوهر خواهر علامه و شارح کافي و من لا يحضره الفقيه و معالم الاصول و حاشيه بر شرح لمعه و...
3ـ علامه رفيع الدين محمد حسني طباطبائي(م 1099ق) مشهور به ميرزا رفيعا نائيني صاحب حواشي بر اصول کافي و صحيفه کامله سجاديه و شرح اشارات و شرح مختصر الاصول و مختلف و..
4ـ علاّمه ملا حسنعلي شوشتري(م 1075ق) فقيه معروف زمان شاه عباس، و شاه صفي صفوي، صاحب«تبيان» در فقه و رسالهاي در تحريم نماز جمعه در عصر غيبت. (پدر او رسالهاي در وجوب نماز جمعه در زمان غيبت نگاشته است.)
5ـ علاّمه شيخ علي(1013 ـ 1103 ق) فرزند شيخ محمد(صاحب شرح تهذيب و شرح استبصار به نام استقصاء الاعتبار) فرزند شيخ حسن( صاحب معالم و منتقي الجمان) فرزند شهيد ثاني که الدر المنثور من المأثور و غير المأثور، الدر المنظوم من کلام المعصوم، شرح کافي و ردّ صوفيه و... از آثار اوست.
6ـ سيد علي خان مدني شيرازي(1052 ـ 1118 ق) که رياض السالکين در شرح صحيفه سجاديه و الحدائق النّديه در شرح صمديه و الدرجات الرفيعه در طبقات علماء شيعه و انوار الربيع در انواع بديع و... از تأليفات اوست. علامه نيز متقابلاً بايشان اجازه نقل حديث دادهاند.
7ـ ملا خليل قزويني(1001ـ 1089ق) که بر کتاب کافي شرح فارسي به نام«صافي» در بيست سال نگاشته و شرح ديگري به عربي به نام«الشافي» نوشته است.
8ـ علامه خبير محمد بن شاه مرتضي بن شاه محمود مشهور به ملامحسن فيض کاشاني(م 1081 ق) صاحب«الوافي» در حديث و«الصافي» در تفسير و «مفاتيح» در فقه و«محجّه البيضاء» در اخلاق و... او در کاشان دارفاني را وداع گفته و در همانجا به خاک سپرده شد.
9ـ شيخ الاسلام ملا محمد طاهر قمي(م 1098 ق) مؤلف«شرح تهذيب»، «حِكمة العارفين» (فى رد شبه المخالفين) و «الفوائد الدينية» در ردّ حكما و صوفيه«تحفة الاخبار» به فارسى در فضايح صوفيه. او در قم چشم از جهان فروبسته و در قبرستان شيخان مدفون است.
10ـ شيخ المحدثين محمد بن حسن معروف به شيخ حرّ عاملي(1033 ـ 1104ق) صاحب تأليفات بس گرانبهايي همچون وسائل الشيعه، اثباةالهداة، امل الآمل، الفصول المهمّه، الجواهر السنيّة و صحيفه سجاديه ثانيه. وي آخرين کسي است که از علاّمه اجازه روايت گرفته و متقابلاً به او اجازه روايت داده است.
البته اساتيد مجلسي به بيش از بيست تن سر ميزند که اين مقاله گنجايش ذکر همه آنها را ندارد.
علاّمه مجلسي ازحوزه درسي بسيار وسيعي برخوردار بوده و سيل مشتاقان علم و دانش از سرزمينهاي مختلف اسلامي به سوي او سرازير شده بود، ثمره و بازده اين حوزه با برکت، صدها تن از اَعلام علما و نامآورترين دانشمندان اسلامي بود که هر کدام در ساخت و ساز فرهنگ با عظمت شيعه نقش مؤثري داشتهاند.
ميرزا عبدالله افندي اصفهاني تعداد شاگردان او را بالغ بر هزار نفر و سيد نعمت الله جزائري بيش از يک هزار تن به شمار آوردهاند که اينک ما با در نظر گرفتن ظرفيت مقاله به چند تن از آنها اشاره ميکنيم:
1ـ دانشمند بزرگ و رجالي سترگ ميرزا عبدالله بن عيسي جيرائيّ تبريزي (1066 ـ 1137ق) مشهور به ميرزا عبدالله افندي مؤلف کتاب کم نظير«رياض العلماء» و «صحيفه ثالثه سجاديه» و حواشي بر تهذيب و فقيه و مختلف و وافي و...
2ـ علامه نامدار سيد نعمة الله جزائرى(1050 ـ 1112ق) صاحب قصص الانبياء، و انوار النعمانية، و زهر الربيع، و دو شرح بر تهذيب(صغير و کبير) و شرح بر صحيفه و توحيد صدوق و عيون الاخبار و...
3ـ محدث کبير شيخ حرّ عاملي(1033 ـ 1104ق) صاحب موسوعه گرانبهاي وسائل الشيعه در احاديث احکام.
4ـ علامه عاليقدر سيد علي خان مدني شيرازي(1052 ـ 1118ق).
5ـ آقا ميرمحمد صالح بن عبدالواسع حسيني خاتون آبادي(م 1116ق) داماد علامه مجلسي و صاحب شرح استبصار، روادع النفس، حدائق المقربين و....
6ـ آقا مير محمد خاتون آبادي(م 1151ق) فرزند آقا مير محمد صالح مؤلف خزائن الجواهر در اعمال سال، السبع المثاني در زيارت ائمه ستّه عراق، الواح سماويه در اختيارات ايام و تعليقات بر شرح لمعه و معالم و ... .
7ـمولي ابوالحسن بن محمد طاهر بن عبدالحميد فتوني عاملي اصفهاني، خواهر زاده آقا مير محمد صالح خاتون آبادي و جدّمادري صاحب جواهر.(م بعد از1140ق) که تفسير مرآة الانوار و ضياء العالمين از آثار اوست.
8ـ محدّث محقق شيخ عبدالله بن نورالدين بحراني، معروف به صاحب عوالم العلوم که اين کتاب در بيش از صد جلد تأليف يافته است و مجلداتي از آن نيز به چاپ رسيده است.
9ـ سيد محمد بن ابوتراب حسيني معروف به ميرزا علاء الدين گلستانه(م 1100 ق) از دانشمندان مشهور عصر خويش و برادر(يا دايي) همسر علامه مجلسي بوده و حدائق الحقائق، بهجة الحدائق(در شرح نهج البلاغه)، شرح رساله امام صادق(ع) به نجاشي(والي اهواز) و شرح اسماء الحسني و... از تأليفات اوست.
10ـ باقر بن علاء الدين فرزند ميرزا علاء الدين گلستانه.
11ـ شيخ احمد بن محمد بن يوسف بحراني(م 1102ق) صاحب رياض الدلايل و حياض المسائل و رسائلي در بداء و وجوب عيني نماز جمعه و استقلال پدر و ... که علامه مجلسي از او بسيار ستايش کرده است.
12ـ شيخ سليمان بن عبدالله ماحوزي بحراني(1075 ـ 1121ق) صاحب تأليفات ارزنده و فراوان از قبيل شرح مفتاح الفلاح، شرح اثناعشريه شيخ بهائي، شرح باب حاديعشر، المعراج(شرح فهرست شيخ تا آخر باب تاء) و الاربعين در(امامت) که بهترين نوشتار او شناخته شده است.
13ـ آقا سيّد علي بن سيد محمد امامي اصفهاني مؤلّف التراجيح در فقه، ترجمه شفا و اشارات شيخ الرئيس و کتاب هشت بهشت(ترجمه هشت کتاب از منابع معتبر اماميه مانند خصال و کمال الدين و امالي و عيون اخبار الرضا و....).
14ـ مولي محمد بن عبدالفتاح سراب(م 1124 ق) صاحب سفينة النجاة در اصول الدين، ضياء القلوب در امامت، حواشى در ذخيره و آيات الاحکام اردبيلي و مدارک و معالم و شرح لمعه.
15ـ فرزند او آقا محمدصادق.
16ـ دانشمند رجالي مشهور ملامحمد بن علي اردبيلي صاحب جامع الرواة كه در تأليف و ترتيب آن بيست سال مطالعه و تحقيق نموده است.
17ـ مفسّر محقق ميرزا محمد بن محمدرضا مشهدي قمي صاحب تفسير گرانبهاي کنزالدقائق. محدث قمي(ره) در توصيف آن چنين ميگويد:«اين تفسير احسن تفاسير و اجمع و اتم از همه است و انفع است از تفسير صافي و نور الثقلين» و او را تأليفات ديگري است به نامهاي: احکام صيد و ذباحه، کتابي در اعمال سال به فارسي و تعليقاتي بر کشّاف زمخشري.
18ـ عالم فاضل محمد بن مرتضي مدعوبه هادي و مشهور به نورالدين، برادر زاده ملامحسن فيض کاشاني و صاحب تفسير الوجيز و در رالبحار و شرح بر مفاتيح فيض.
19ـ مولي محمود بن غلامعلي طبسي مؤلّف مختصر شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد و رسالهاي در عروض و اثبات رجعت. او خطي بسيار زيبا داشته است.
20ـ علاّمه بزرگوار آقا سيد ابراهيم بن محمد معصوم قزويني(م 1145ق) پدر آية الله سيد حسين قزويني مؤلّف معارج الاحکام در شرح مسالک و مستقصي الاجتهاد در شرح ذخيره.
در کتابخانه او بالغ بر 1500 جلد کتاب در موضوعات گوناگون علوم اسلامي وجود داشت که بر بيشتر آنها تعليقه و حاشيه زده و 70 کتاب از تأليفات خويش و ديگران را به خط خود نوشته و همچنين حاشيهاي بر آيات الاحکام اردبيلي زده و رسالهاي در بداء و سلاح المؤمنين و ...نگاشته است.
بدون ترديد علاّمه مجلسي از نادر کساني بود که خداوند او را براي حفظ آثار و معارف مکتب اهل بيت رسالت(عليهم السلام) برانگيخت، چنانکه تاريخ شيعه مانند او را کمتر به خود ديده است مسّلماً اگر خدمات و اقدامات ارزنده او نبود فرهنگ شيعه امروز بدين حد از شکوفايي و عظمت نرسيده بود. اينک به منظور آشنايي بيشتر خوانندگان عزيز به پارهاي از خدمات و زحمات گرانبهاي اين فقيد علم و فرهنگ، نگاهي گذرا ميافکنيم.
1ـ در هم شکستن هيبت و صولت صوفيه: در دوران صفويه، صوفيه قدرتي فراگير بدست آورده بودند و پادشاهان اين خاندان از آنجا که به هر دليل سياسي يا اعتقادي و ... به وجود آنان نياز مبرمي داشتند گذشته از آن که از پيشرفت و نفوذ آنان جلوگيري نميکردند، حتي به آنان پر و بالي داده و پشتيباني شاياني نيز از آنها به عمل ميآوردند؛ زيرا از نفوذ معنوي آنها در ميان مردم بهرهبرداري سياسي ميکردند، درست همانگونه که سلاطين عثماني از سلسله نقشبنديه و دراويش بکتاشيه استفاده ميکردند؛ ولي گسترش افکار و نفوذ اجتماعي آنان در کشور، اندراس و در نهايت برچيدن شدن معارف پربار اهل بيت رسول خدا را در پي داشت، درست در همين مقطع خطرناک و حساس تاريخ شيعه بود که وجود دانشمندي توانا، آگاه، شجاع و داراي احاطه وسيع و عميق به فرهنگ و آثار ائمه طاهرين، لازم مينمود که به پا خيزد و با اين گونه افکار بيمحتوا و منحرف به مبارزه پرداخته و راه را براي اعتبار بخشيدن دوباره به تشيع و شعائر اسلامي هموار نمايد و در اين راه از هيچ قدرتي اعم از سلاطين وقت و کارشکني اطرافيان آنان و جهل و تعصب عامه مردم و تحريکات شيوخ صوفيه و... نهراسد و اين حقيقتي است انکارناپذير که براي اين امر خطير کسي جز علامه مجلسي ساخته و پرداخته نشده بود که به خوبي از عهده کار برآمده و صولت روز افزون آنان را در هم شکست.
2ـ تأليف دايرة المعارف بزرگ بحارالانوار و جمعآوري و موضوع بندي و تبويت و تقسيم اخبار و احاديث همراه با آيات متناسب با آنها در اين مجموعه حديثي و نقل اقوال مفسرين و جرح و تعديل گفتار حکما و متکلّمين در آن و انتقال قرآن و حديث به نسلهاي آينده، او با اين عمل خود معارف اصيل تشيع را از خطر از بين رفتن، رهايي بخشيد و به وسيله نقل از جوامع حديث شيعه و يا نسخهبرداري و گنجانيدن عين آنها در لابلاي بحار به احياي آثار سلف صالح اقدام شايستهاي نمود و بسياري از آنها را از خطر فراموشي و انهدام نجات داد.
3ـ به تدريس کتب حديث و حل مشکلات آنها پرداخت.
4ـ به تربيت و آموزش بيش از يکهزار تن از علما که هر کدام بعد از وي در بخشي از سرزمينهاي پهناور اسلامي، رهبري ديني مردم را به عهده گرفتند، اقدام نموده و با بيانات و تأليفات خود خلق بيشماري را از گرداب هلاکت رهايي بخشيد.
5ـ در موضوعات گوناگون معارف اسلامي: فقه، تفسير، کلام، حديث، تاريخ، دعا و... دست به تأليف کتابهاي بيشماري زد.
6ـ با ايراد سخنرانيهاي ارزنده و مداوم در مراکز مذهبي و مساجد، شخصاً به ارشاد و هدايت عامه مردم اقدام فرمود.
7ـ به اقامه جمعه و جماعات و رونق مساجد و محافل مذهبي و نوسازي و بناي مساجد توجه شاياني مبذول ميداشت.
8ـ با بياني ساده و درخور فهم عامه مردم، به سؤالات آنان جواب داده و نکات مبهم و مشکلات آنان را حل مينمود.
9ـ براي حل معضلات کتب اربعه شيعه که مدار عمل اماميه بر آن قرار گرفته است، توجه و حساسيت خاصي، از خود نشان ميداد چنانکه به کافي و تهذيب، شرح نوشت.
10ـ ترجمه و نشر معارف اهل بيت(ع) به زبان ساده فارسي براي مردمي که تازه با تشيع و معارف ائمه هدي(ع) آشنا شده، ولي به دليل عربي بودن مصادر و منابع از استفاده آنها محروم بودند.
11ـ جايگزين ساختن مجالس وعظ و امر به معروف و نهي از منکر با قهوهخانهها و ميخانهها و بتخانهها که در آن روزگار بسيار شايع و محل تجمع مردم آن عصر شده بود.
12ـ استفاده از موقعيّت و نفوذ خود براي پشتيباني و دفاع از ستمديدگان در برابر ستمکاران و استيفاء حقوق آنان.
13ـ تأمين احتياجات مردم و قبول عرايض و رسيدگي به امور آنان.
علاّمه مجلسي را از تأليفات فراواني است که هر کدام در موضوع خود بينظير يا کم نظير ميباشد. تأليفات او از نظر جامعيت و استحکام مطالب شايان توجه و تحقيقات او از نظر عمق و دقت، مورد قبول همه علماي اعلام قرار گرفته است، جالب توجه اينکه او علوم و فرهنگ بسيار غني آل رسول الله را از کليّه آرايه و پيرايههايي که در طول تاريخ بدان افزوده شده بود بخوبي زدوده و آن را به صورتي روشن به جهانيان عرضه کرده است. کتابهايش هر يک بسان شمعي فروزان فرا راه انديشمندان و فرزانگان قرار گرفته و ساليان درازي است که همانند خورشيدي تابان نور ميپاشد و روح حيات را در اعماق جان آدمي ميدمد، عالمان را تذکار و عوام را هدايتگر است.
علاّمه بحرالعلوم آرزو کرده بود که اي کاش ثواب يکي از تصنيفات فارسي علامه ـ که روشنگر راه مردم ايران و عراق و هندوستان و پاکستان و افغانستان قرار گرفته و در طول قرون و اعصار متمادي همانند مشعل فروزاني گم شدگان وادي حيرت و ضلالت را به شاهراه هدايت فرا ميخواند ـ در نامه عمل او ثبت گردد و در مقابل، ثواب کليه تأليفات او در نامه عمل مجلسي نوشته شود، از مطالعه بحارالانوار روشن ميشود که بدون ترديد علاّمه يکي از عنايات و الطاف خاصه پروردگار توانا به جامعه السلام و بالاخص جامعه تشيع و يکي از نعمتهاي بزرگ اوست.او با دانش بسيار گسترده و عميقي که جز نتيجه و ثمره توجهات خاصّه اهل بيت اطهار نسبت به وي چيز ديگري نميتوان حمل کرد، دامن همّت به کمر بسته و احاديث پراکنده و در هم ريخته آل محمد(ع) را از زواياي کتابخانهها بيرون کشيده و با نظم و ترتيب بيسابقهاي باببندي نموده و به احياء دوباره آنها دست يازيد، گويند وقتي به اطلاع او رساندند که کتاب مدينة العلم شيخ صدوق(ره) در يکي از شهرهاي يمن، موجود است مجلسي بلافاصله موضوع را به اطلاع شاه سليمان رسانيد و او را واداشت تا سفيري با هداياي فراوان روانه آن شهر نمايد تا آن کتاب را گرفته و پيش علاّمه بياورند اين کتاب جزو منابع ذکر نشده است و اين نشان ميدهد که معلوم نيست اين کتاب به دست مجلسي رسيده باشد.
انسان تنها با مطالعه بحارالانوار ميتواند به عمق معلومات علاّمه مجلسي در فقه، اصول، حديث، درايه، کلام، حکمت، فلسفه، تفسير، تاريخ، طب، لغت، و ادبيات و ديگر علوم پي ببرد، گويند بعضي از شاگردان او کليه نوشتههاي او را بر تمام ايام عمرش(73 سال) تقسيم نموده و چنين نتيجه گرفتند که حاصل کار هر روز مجلسي 53 خط و ربع بوده است و اين جز با توجه خاص خداوندي و ياري ائمه اطهار امکان پذير نيست و تازه اين همه کار علمي مانع از مشاغل اجتماعي او و رسيدگي به انبوه مراجعات مردم که از کليه نقاط کشورهاي اسلامي به سوي او سرازير بود نشده است.
اينک ما از ميان انبوه نوشتههاي او که به بيش از 70 کتاب ميرسد به ذکر پارهاي از آنها که از اهميت بيشتري برخوردارند اکتفا کرده و علاقمندان را به منابع مفصلتر ارجاع ميدهيم:
1ـ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار ائمة الاطهار، عظيمترين موسوعه علمي شيعه، که علاّمه مجلسي با تأليف آن حق بسيار بزرگي بر گردن شيعه اماميه دارد، و در 25 مجلد تدوين يافته که توسط مرحوم حاج محمد حسن امين الضرب اصفهاني معروف به کمپاني بچاپ رسيد. و در چاپ جديد به 110 جلد سرميزند(جلد هشتم چاپ قديم هنوز تجديد چاپ نشده است). که فهرست آن بدين قرار است:
جلد اوّل(جلد 1 و 2 چاپ جديد)ـ مشتمل بر کتاب عقل و جهل و فضيلت علم و علما و طبقات آنها، حجّيت اخبار و قواعد کلّيهاي که از اخبار بدست آمده است و نکوهش قياس و مقدمه کتاب در بيان اصول و کتابهايي است که بحار از آنها فراهم گشته و توثيق مصادر و اختلافي که در مصادر است و بيان رموزي که در کتاب به کار رفته و خواننده بايد بر آن رموز واقف باشد و اصطلاحات مؤلّف در اختصار اسناد و غير اين امور.
جلد دوّم(جلد 3 و 4 چاپ جديد) ـ کتاب توحيد مشتمل بر صفات ثبوتيه و سلبيه(غير عدل) و اسماء حسناي خداوند و شرح پارهاي از خطبهها و کتاب توحيد مفضّل و رساله هليلجة منسوب به امام صادق(عليه السلام).
جلد سوم(ج 5 ـ 8 چاپ جديد) ـ کتاب عدل و مشيت و اراده و قضا و قدر، هدايت و ضلالت، امتحان، طينت و ميثاق و پيمان و آنچه مربوط به اين دو باب است و توبه، فلسفه احکام، مقدمات مرگ، عالم برزخ، قيامت، وحشت از عالم برزخ و قيامت و شفاعت، وسيله، بهشت و دوزخ.
جلد چهارم(ج9 و 10 از چاپ جديد) ـ کتاب احتجاجات و مناظرات پيامبر اسلام و ائمه اسلام و ائمه دين و بعض دانشمندان و تمام کتاب علي بن جعفر.
جلد پنجم(ج11 ـ 14 چاپ جديد) ـ در احوال و قصص پيامبران از آدم ابوالبشر تا پيامبر گرامي اسلام و اثبات عصمت انبياء و پاسخ به اشکالات مطرح شده درباره عصمت انبياء.
جلد ششم(ج 15 ـ 22 چاپ جديد) ـ در حالات پيامبر اسلام از هنگام ولادت تا وفات و قصص پدران آن حضرت و شرح حقيقت معجزه و چگونگي اعجاز قرآن و شرح حال ابوذر و سلمان و عمار و مقداد و برخي از اصحاب پيامبر.
جلد هفتم(ج 23 ـ 27 چاپ جديد) ـ در مشترکات احوال ائمه معصومين(عليهم السلام) و شرايط امامت و آيات نازله در وصف آنان، چگونگي ولادت ائمه دين و عجايب شؤونشان، علوم ايشان، برتري آنها بر پيامبران گذشته، ثواب دوستي آنان، و فضيلت ذُرّيه آن بزرگواران و در آخر کتاب برخي از مناظرات شيخ مفيد و سيد مرتضي و شيخ طوسي در تفضيل ائمه.
جلد هشتم ـ در فتنههايي که بعد از پيغمبر اسلام(صلي الله عليه و آله) رخ داد، شرح حال خلفاي سه گانه و آنچه در روزگار آنها روي داد، جريان جنگ جمل، صفين، نهروان، غارتگري معاويه در اطراف عراق و شرح احوال بعضي از اصحاب علي(عليه السلام) و شرح قسمتي از اشعار منسوب به اميرالمؤمنين و شرح بعضي از نامههاي آن حضرت.(قسمتي از جلد هشتم هنوز به چاپ نرسيده و تنها از بيعت با علي(ع) تا جريان تحکيم در جنگ صفين در جلد 32 طبع جديد به چاپ رسيده است).
جلد نهم(جلد 35 ـ 42 چاپ جديد) ـ در احوال اميرالمؤمنين(عليه السلام) از ولادت تا شهادت و سرگذشت ابوطالب پدر آن حضرت و ايمان ابوطالب و نصوص و روايات وارده بر اين که ائمه دوازده تناند و احوال گروهي از اصحاب علي(عليه السلام).
جلد دهم(ج 43 ـ 45 طبع جديد) ـ در حالات سيده نساء فاطمه زهرا(سلام الله عليها) و امام حسن و امام حسين و خون خواهي مختار از قاتلان کربلا.
جلد يازدهم(ج 46 ـ 48 چاپ جديد) ـ در حالات ائمه چهارگانه: زين العابدين، امام محمد باقر، امام جعفر صادق، موسي بن جعفر(عليه السلام) و جماعتي از اصحاب و فرزندان آن بزرگ پيشوايان.
جلد دوازدهم(جلد 49 و 50 چاپ جديد) ـ شرح حال امام علي بن موسي الرضا، محمد بن علي الجواد، علي بن محمد النقي و امام حسن عسکري(عليهم السلام) و احوال برخي از اصحاب و نزديکان ايشان.
جلد سيزدهم(ج 51 ـ 53 چاپ جديد) ـ در احوال حجت منتظر.
جلد چهاردهم(ج 54 ـ 63 چاپ جديد) ـ آسمان و جهان(سماء و عالم) و کليات و اجزاء آنها مانند کهکشانها، فرشتگان، جن، انسان، حيوان، عناصر اثبات حدوث جهان و بابهايي در صيد و طريق ذبح حيوانات، خوردنيها و آشاميدنيها و احکام ظروف از نظر فقه اسلامي و تمام کتاب طب النبي و طب الرضا.
جلد پانزدهم(ج 64 ـ 72 چاپ جديد) ـ در ايمان و کفر و صفات مؤمنين و فضايل آنها و کفر و اخلاق رذيله در چهار جزء:
1ـ در ايمان و شرايط ايمان و صفات مؤمنين و فضايل آنها و فضايل شيعيان و صفاتشان:(ج 64 و 65)
2ـ اخلاق نيک و منجيات(ج 66 ـ 68)
3ـ اخلاق رذيله، کفر و شعبههاي آن(ج 69 ـ 70)
4ـ آداب معاشرت(ج 71 ـ 72).
جلد شانزدهم(ج 73 چاپ جديد) ـ در آداب و سنن، زينتها، تجملات، نظافت و سرمهکشيدن، استعمال عطريات و روغنها، مسکن، خواب و بيداري، سفر، منهيات و نواهي گناهان و حدود آنها.
جلد هفدهم(ج 74 و 75 چاپ جديد) ـ در مواعظ و حکم.
جلد هجدهم(ج 77 ـ 88) ـ در دو بخش: بخش اول در طهارت و بخش دوم صلات به اضافهرساله«ازاحة العله» فضل بن شاذان در شناخت قبله و دعاهاي هفته و صلوات مخصوصه ونماز عيد فطر و قربان و کسوف و حاجت.
جلد نوزدهم(ج 89 ـ 92 چاپ جديد) ـ در دو بخش تنظيم گشته نخست در فضايل قرآن و آداب ثواب قرائت آن و اعجاز قرآن و همچنين تمام تفسير نعماني(رضوان الله عليه) آمده است. بخش دوم درباره ذکر و اقسام آن و آداب دعا و شروط آن، تعويذات، حرزها، دعا براي رفع دردها، دعاهاي هفته و ماه و سال، صحيفه ادريس پيغمبر(عليه السلام).
جلد بيستم(ج 93 ـ 95 چاپ جديد) ـ در زکات و صدقه، خمس، روزه، اعمال سال.
جلد بيست و يکم(ج 96 و تا ص 100 ج 97 چاپ جديد) ـ در حج و عمره و برخي از احوال مدينه و جهاد و رباط و امر به معروف و نهي از منکر.
جلد بيست و دوم(نقيه ج 97 ـ 99 چاپ جديد) ـ در آداب زيارتها که از ائمه معصومين نقل شده است به عنوان«مزار».
جلد بيست و سوم(ج 100 و 101 تا ص 246 چاپ جديد) ـ در احکام عقود و ايقاعات.
جلد بيست و چهارم(بقيه ج101 تا آخر همين جلد از چاپ جديد) ـ در احکام شرعيه تا کتاب ديات.
جلد بيست و پنجم(ج 102 ـ 107 چاپ جديد) ـ اجازات و تمام فهرست منتجب الدين رازي، منتخب کتاب«سلافةالعصر» سيد علي خان شيرازي، اوايل کتب اجازات سيد بن طاووس و اجازه کبير علاّمه حلّي براي بني زهره و اجازه شهيد اول و دوم و غير اينان از آنها که از شيخ طوسي مؤخّرند تا زمان آن بزرگوار(رضوان الله عليهم اجمعين).
توضيح: جلد 103 چاپ بيروت فهرست بحارالانوار به خط علامه مجلسي ميباشد که به همان صورت افست گرديده است.
رهبر فقيد انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(رحمه الله عليه) درباره بحارالانوار ميفرمايد:
کتاب بحارالانوار که تأليف عالم بزگوار و محدث عالي مقدار، محمد باقر مجلسي است مجموعهاي است از قريب چهارصد کتاب و رساله که در حقيقت يک کتابخانه کوچکي است که با يک اسم نام برده ميشود، صاحب اين کتاب چون ديده کتابهاي بسياري از احاديث است که به واسطه کوچکي و گذشتن زمانها از دست ميرود تمام آن کتابها را بدون آنکه التزام به صحّت همه آنها داشته باشد در يک مجموعه به اسم بحارالانوار فراهم کرده و نخواسته کتابي عملي بنويسد، يا دستورات و قوانين اسلام را در آنجا جمع کند تا در اطراف آن بررسي کرده و درست را از غير درست جدا کند. در حقيقت بحار، خزانه همه اخباري است که به پيشوايان اسلام نسبت داده شده چه درست باشد يا نادرست در آن کتابهايي هست که خود صاحب بحار آنها را درست نميداند و او نخواسته کتاب عملي بنويسد تا کسي اشکال کند که چرا اين کتابها را فراهم کردي؟ پس نتوان هر خبري که در بحار است به رخ دين داران کشيد که آن خلاف عقل يا حس است چنانکه نتوان بيجهت اخبار آن را رد کرد که موافق سليقه ما نيست، بلکه در هر روايتي بايد بررسي شود و آنگاه با ميزانهايي که علما در اصول تعيين کردند عملي بودن يا نبودن آن را اعلان کرد.
بر اين کتاب فهارس، استدراکها، ترجمهها، مفتاح و راهنماهاي گوناگوني نگاشته شده که تعدادشان افزون بر 150 کتاب ميگردد.
*2ـ مرآة العقول فى شرح اخبار آل الرسول، شرح كافى، 25 ج.
*3ـ ملاذ الاخيار في فهم تهذيب الاخبار، شرح تهذيب، 16 ج.
*4ـ شرح الاربعين، در حديث.
*5ـ الوجيزة، در رجال.
*6ـ الفوائد الطريفة، شرح صحيفه سجاديه(تا دعاي پنجم).
*7ـ الاعتقادات، به فارسي و اردو ترجمه گشته است.
*8ـ رساله در شکوک.
*9ـ رساله در اذان.
*10ـ المسائل الهنديه، پاسخ به پرسشهايي که برادرش ملا عبدالله مقيم هندوستان از او پرسيده است.
*11ـ حواشي متفرقه بر کتب اربعه.
*12ـ رساله در اوزان، اولين تأليف علامه مجلسي.
*13ـ حيات القلوب، 3ج.
*14ـ حلية المتقين به عربى و اردو نيز ترجمه شده است.
*15ـ عين الحيوة، به عربى و اردو نيز ترجمه شده است.
*16ـ زاد المعاد.
*17ـ تحفةالزائر، به عربى ترجمه شده است.
*18ـ جلاء العيون، به عربى و اردو ترجمه شده است.
*19ـ ربيع الاسابيع.
*20ـ مقباس المصابيح.
*21ـ حق اليقين، آخرين تأليف علامه مجلسى كه به عربى و اردو ترجمه شده است.
*22ـ ترجمه توحيد مفضل.
*23ـ رساله در بداء.
*24ـ رساله در ديات.
*25ـ رسالهاي در السابقون السابقون.
و رسائل بسياري در اختيارات، اوقات، رجعت، مال ناصبي، نماز شب، بهشت و دوزخ، مناسک حج، صفات ذاتي و فعلي خداوند، کفّارات، زکات، نماز، نکاح، جبر و تفويض و...را ميتوان از جمله تأليفات فارسي ايشان نام برد. و اگر کليه تأليفات او به صورت جديد چاپ شود بر 200 جلد بالغ ميشود. که خود دريايي بزرگ از معارف را تشکيل خواهد داد. اميد آنکه صاحب همّتي کتب مجلسي را از زواياي کتابخانهها بيرون کشيده و به زبور چاپ بيارايد.
مرحوم علاّمه مجلسي متخلق به اخلاق الهي بوده و در کوچکترين کارهايش در پرتو رهنمودهاي ائمه طاهرين(عليهم السلام) حرکت ميکرد و اينک نمونههايي از خصوصيات اخلاقي او:
علاّمه در طول عمر پربرکت خود لحظهاي از ياد خدا غفلت نورزيد و در نتيجه همين خصوصيت باطني بود که توانست منشأ آن همه خيرات و برکات مادي و معنوي گردد.
سيد نعمت الله جزائري يکي از شاگردان مخلص او در جوهره 9، مقدمه شرح استبصار خويش در رابطه با برخي از حالات علامه چنين مينويسد:
«چندين سال با ايشان مصاحبت داشته و شب و روز با وي بودم در اين مدت طولاني هيچ مباحي از او نديدم تا چه رسد به مکروهات، زيرا علامه از فرموده رسول اکرم(ص) وَلْيَکُنْ في کُلِّ شَيءٍ نِيَّةً حَتَّي النَّومِ وَ الْاَكْلِ پيروي مينمود. او تمام اعمال و افعالش طاعت و عبادت بود با وجودي که در سنين جواني به نگارش دست يازيد(تأليف بحار را در سن چهل سالگي شروع کرد) تتبع علوم کرده بود همان حد که هيچ کس از معاصرينش به منزلت او، خصوصاً در علم حديث نميرسيد.
حلّ هيچ حديثي را از او نميپرسيدم مگر آنکه به خبري مفصّل که حل آن حديث مجمل و سربسته بود جوابم را ميداد(که اين خود نشانگر تبحر سرشار اوست).
در مسجد جامع اصفهان بر اريکه منبر تکيه زده و به وعظ و ارشاد مردم ميپرداخت، کسي را گوياتر و زيبا سخنتر از او نميديدم.
حديثي را که شبانگاه با وي مطالعه مينمودم، صبحگاهان که مطرح مينمودم، صبحگاهان که مطرح ميفرمود گويا هرگز اين حديث را نديده و نشنيده بودم از زيبايي بيان و شيرين سخنش.»
آقا مير محمد صالح خاتونآبادي در حدائق المقربين ـ که در شرح حال سيتن از برجستگان علماء شيعه از ثقة الاسلام کليني تا علامه مجلسي ابوالزوجه و استاد خود نوشته ـ در توصيف او چنين ميگويد:
«اقامه نماز جمعه و جماعت را اهميتي بسزا ميداد و برايش ارزش فوق العاده قائل بود. اکنون که پنج سال از فقدانش ميگذرد تقريباً مجمعي براي عبادت و نماز جمعه و جماعات به مانند زمانش تشکيل نگرديده است(و اين خود ميرساند که: در اثر اهتمام علامه به مساجد، مردم نيز جلب آنها گرديده و مجامع عبادي رونقي وافر گرفته بوده است) مجامعي که هزاران تن شرکت مينمودند خصوصاً در ليالي شريفه و شبهاي قدر و از شنيدن مواعظ و پندهاي او بهرهمند ميشدند اينک تعطيل شده و متروک مانده است».
بدعتهاي صوفيه فضاي ملک و بوم ايران را مسوم ساخته بود، دراويش و خانقاهها در سراسر ايران بوفور يافت ميشد، اما عالمي دلسوز و غيور همچون مجلسي بزرگ نميتوانست اين انحرافات را ديده و تحمل نمايد و لذا از تمام راهها(چه بيان و چه نگارش) استفاده کرده و صولت و قدرت آنان را درهم شکست و حتي در مراسم تاجگذاري سلطان حسين صفوي اجازه شرکت به آنان نداد.
يکي ديگر از مفاسدي که در اواخر عهد صفوي دامنگير ايران شده بود شرابخواري بود که اغلب مردم بدان آلوده شده بودند علامه بزرگ مجلسي در مراسم تاجگذاري سلطان حسين صفوي پس از بستن شمشير سلطنت به کمر سلطان حسين در جواب سئوال شاه که از او پرسيده بود: در قبال اين خدمت چه انتظاري داري؟ بدون فوت وقت واندک درنگ پاسخ داد:
انتظار دارم شاهميخوارگي و جنگ طوايف(حيدري و نعمتي) و کبوتر بازي را با صدور فرماني ممنوع سازد.
شاه نيز با صدور فرماني ميگساري را قدغن نموده و کليه باده فروشيها منهدم گشته و تمامي سبوها و خمرههاي شراب شکسته شد. که الحق ميتوان اين را يکي ديگر از خدمات بس مهم علامه به شمار آورد.
در عهد علاّمه مجلسي، بتي در اصفهان بود که کفار هند پنهاني آن را ميپرستيدند خبر به علامه رسيد بدون تأمّل فرمان درهم شکستن آن را صادر نمود. بتپرستان هند حاضر به پرداخت مبالغ هنگفتي به شاه ايران گشتند تا اجازه دهد بت مزبور سالم مانده و آن را به هندوستان ببرند، امّا با مساعي علامه، شاه سليمان نيز نپذيرفته و بتشکسته شد. خادمي که مراقب و ملازم آن بت بود ريسماني به گردن خويش آويخته و انتحار نمود.
خاتون آبادي در وقايع السنين/641، آن را به سال 1098 نگاشته است.
ميرزا محمد تنکابني در قصص العلماء/208 مينويسد:
روزي علامه در مجلس يکي از اعيان شنيد شخصي از فقهاء کربلا ميگويد: شراب پاک است. مجلسي فرمود: غلط کرده است، شراب نجس است. سپس از مجلس برخاست و بر مرکب خود سوار شده و به کربلا مسافرت نمود، اوّل به خانه آن فقيه رفت و گفت: من در اين خصوص ترا غيبت نمودم براي آنکه مردم در خوردن شراب جرأت پيدا نکنند، اينک به عذرخواهي از تو به اينجا آمدهام، آنگاه به زيارت امام حسين(ع) مشرف شده و پس از آن به ايران بازگشت.
(اين تواضع، حاکي از تعصب ديني منع از اشاعه فحشاء و دوري از غيبت آن بزرگوار ولو به قيمت يک مسافرت طولاني است).
1ـ صاحب روضات از سيد نعمت الله جزايري در شرح تهذيب نقل ميکند که:
در سال 1070ق در روز جمعه علامه مجلسي را در مسجد جامع مشاهده کردم که منبر تشريف بردند تا مردم را ارشاد و موعظه نمايند، ابتدا در ايمان و اقرار بياناتي ايراد فرمودند و سپس اعتقادات حقه را برشمردند و آنگاه فرمودند:
اي مردم اين ايمان و اعتقاد من است از شما ميخواهم بدانچه شنيديد شهادت دهيد و آن را برکفن من بنويسيد کفنش را حاضر نمودند و مردم شهادت خود را روي آن نوشتند.
2ـ باز همو مينويسد:
استاد ما صاحب بحار مردم را تشويق ميفرمود که بر کفن مردگان خويش نام چهل نفر از مؤمنين را به عنوان شاهد که فلان فرزند فلان مؤمن است و شکي در ايمان او نيست بنويسد و شاهد نام خود و پدرش را نوشته و مهر بنمايد.
از سيّد جزايري نقل شده:
استاد مرا از ميان شاگردانش به مصاحبت برگزيده بود و شب و روز با وي بسر ميبردم. گاه براي رفع خستگي به مزاح ميپرداخت آنچنان که از مطالعه خسته نميشدم با اين حال هر وقت ميخواستم بر او وارد شوم درب حجره ميايستادم و قلبم به طپش ميافتاد و از شدت هيبت و شکوه و جلالش نميتوانستم خود را کنترل نمايم. آنان که ورود من بر شيران آسانتر مينمود تا حضور در مجلس آن بزرگوار.
1ـ معروف است که: گاهي برخي از شاگردان علاّمه کتابهايي را براي مطالعه از او به عاريت ميبردند و هنگام پس دادن در لابلاي اوراق آنها ريزههاي نان به چشم ميخورد، لذا بعضي اوقات موقع تحويل کتاب بدانها ميفرمود: آيا سفرهاي داريد که بروي آن نان بخوريد يا نه؟ اگر نداريد سفرهاي نيز به شما بدهيم که روي کتاب نان نخوريد.
2ـ در روضات الجنات چنين آمده: روزي مرحوم علامه در مجلس ملا محمد طاهر حضور داشت که ايشان به شوخي از مجلسي پرسيدند نامتان از چه اسمي مشتق شده است؟
علامه بالبداهه فرمود: از نام حيواني که مدفوعش طاهر است. مولي طاهر قمي از حاضر جوابي مجلسي در شگفت شده و از شوخي خود خجل گرديد.
گويند: علامه مجلسي دربرآوردن نيازهاي مؤمنين و دفاع از حقوق آنان چنان بود که نميگذاشت ستمگران به آنان ظلم نمايند و شر آنها را از سر مسلمانان(به هر نحوي که بود) برطرف مينمود و خواستهاي نيازمندان را به گوش اولياي امور ميرسانيد تا به کار آن درماندگان نااميد به صورتي شايسته رسيدگي نمايند.
علامه مجلسي با تمام نيرو، علما و دانشمندان را زير چتر حمايت خود قرار داده و به رفاه و پيشرفت آنان توجه خاصي مبذول ميداشت و تا او زنده بود روحانيت هيچ گونه کمبودي در امور زندگي و تحقيق و پيشرفت خود احساس نميکردند.
گويند: زماني که محدث جزائري در اصفهان به درس مجلسي حاضر شده و علاّمه به استعداد و نبوغ وي پي برد او را به خانه برده و مدت چهار سال همچون پدري مهربان، کليه مسائل زندگي و تحصيلي او را به عهده خود گرفت و هنگامي که ميرزا تقي دولت آبادي مدرسهاي بنيان نهاد بلافاصله سمت مدرّسي آنجا را بدو سپرده و بدينگونه از زحمات شاگرد سخت کوش خويش قدرداني به عمل آورد.
علاّمه آنچنان به مقام علمي افراد ولو شاگردان خود ارج مينهاد که اگر کسي از آنان قدم کوچکي در راه علم و اعتلاي فرهنگ اسلامي برميداشت به بهترين وجهي او را تشويق فرموده و از زحمات او سپاسگزاري ميکرد. بهترين نمونه آن نامهاي است که(به احتمال قوي) ميرزا عبدالله افندي از شاگردان خود او بدو نگاشته و وجود پارهاي از کتب حديث را در نزد افرادي با تعيين نام و نشان آنها به عرض استاد رسانيده و علامه نيز به عنوان قدرداني از شاگرد خود، عين اين نامه را با احترامي خاص در خاتمه بحار(ج 107، ص 165 چاپ جديد) آورده است از اينجا پاسخ کساني که گفتهاند بحار تأليف هيئتي زيرنظر علامه مجلسي بوده روشن ميشود زيرا شخصي از کار کوچک يکي از شاگردانش اينگونه سپاسگزاري کرده و از درج آن در بحار خودداري نميکند چگونه از زحمات طاقت فرساي هيئت مزبور به فرض وجود آن يادي نفرموده و از آغاز تا پايان کتاب، آن را تنها از تأليفات خود قلمداد کرده است.
نمونهاي از خط علامه مجلسي، پايان کتاب تهذيب، نسخه خطي شماره 229 کتابخانه آية الله مرعشى ـ قم.
سرانجام علامه بزرگوار، اين دانشمند عاليقدر عالم تشيع پس از عمري سراسر کوشش و تلاش براي شکل دادن به فرهنگ غني و پربار آل محمد(ص) که در اثر سختگيري و مخالفتهاي پيگيرانه دشمنان اهل بيت در گوشه انزوا خزيده و تنها صورت درهم برهمي از آن در اينجا و آنجا به چشم ميخورد و پس از عمري مجاهده، تأليف، وعظ و ارشاد و هزاران اقدام گرانبهاي ديني در شب 27رمضان سال 1110 يا 1111 ق در سن هفتاد و سه سالگي دار فاني را وداع گفته و روح پرفتوحش به مواليان طاهرين خود پيوست.
خاتون آبادي داماد علامه در حدائق المقربين تاريخ فوت او را چنين آورده است:
«آن بزرگوار در سال هزار و صد و ده، در شب بيست و هفتم ماه مبارک رمضان به اعلا درجات جنان شتافت و ولادت او نيز در ماه مبارک رمضان و مدت عمر شريفش هفتاد و سه سال بيکم و زياد بود».
ما نيز از باب«اهل البيت ادري بمافيه» قول او را مقدم ميداريم.
بر مبناي سال 1110 ماده تاريخهايي ساخته شده و بهترين آنها که به روز و ماه اين حادثه غم انگيز نيز اشارتي کرده اين است:
1110=27 ـ 1137= ماه رمضان
و بر مبناي سال 1111 ماده تاريخ وفات او جمله«حزن و غم» ميباشد.
درباره شخصيت علمي علامه مجلسي سخن فراوان گفته شده است. علماي مذاهب و اديان از شيعه و سني گرفته تا صوفي و مسيحي هر کدام در رابطه با عظمت علمي و اقدامات ديني او سخنان ايراد کردهاند، که اقوال دانشمندان شيعه را بايد در کتب مربوطه همچون لؤلؤة البحرين محدث بحراني، جامع الرواة اردبيلي، رياض العلماي افندي، خاتمه وسائل الشيعه عاملي، روضات الجنات خوانساري، اعيان الشيعه سيد محسن امين عاملي و فوائد الرضويه محدث قمي جستجو کرد.
و گفتار دانشمندان اهل سنت را در اين رابطه در هدية العارفين، الاعلام زرکلي و معجم المؤلفين عمر رضا کحّاله بايد ديد و از ذکر سخنان صوفيه و مسيحيان نيز به علت غرض ورزي آنها در ميگذريم. ولکن تعجب ما از مرحوم دکتر شريعتي است که در کتابهاي«نامهاي به پدر» و «حسين وارث آدم» و برخي از ديگر کتابهايش چنان بر علامه مجلسي حمله ميبرد که گوئي او بالاترين ضربات را بر پيکره اسلام وارد آورده است و شايد در همين رابطه است که حضرت امام خميني(قده) ميفرمايد:
«ميبينيم يک طايفه از علما اينها گذشت کردند از يک مقاماتي و متصل شدند به سلاطيني. با اينکه ميديدند مردم مخالفند، ليکن براي ترويج ديانت و ترويج تشيع اسلامي.