اسلام و هویت ملی ـ مذهبی امریکائیان

یوسف غلامزاده

نسخه متنی
نمايش فراداده

اسلام و هويت ملي ـ مذهبي امريكائيان توماس توييد

يوسف غلامزاده

توماس. آ. تيود داراي كرسي دكتري از دانشگاه مطالعات ديني در «استانفورد» مي‏باشد و به تازگي در دانشگاه (كاروليناي شمالي) كاليفرنيا واقع در چاپل ه‏ل، سمت استاديار مطالعات مذهبي و استاديار موقت مطالعات امريكايي را احراز كرده است وي مؤلف كتاب «بانوي تبعيد شده ما»، «مذهب دياسپوري در يك زيارتگاه كاتوليك كوبايي در ميامي» (نشر دانشگاه اكسفورد، 1997) و ويراستار كتاب «بازگويي تاريخ مذهبي ايالت متحده»(نشر دانشگاه كاليفرنيا، 1997) مي‏باشد. او اخيرا با همكاري استفان پروتر كتاب «اديان آسيايي در امريكا؛ يك تاريخچه هستند» را ويراستاري كرده است.

هنگاميكه دانشجويان به اسلام فكر مي‏كنند(البته اگر چنين فكري به ذهنشان بيايد) ممكن است، تصويري از دنزل واشنگتن1 را در نقش فردي خشن و تندو به نام مالكوم ايكس (در فيلمي به همين نام ساخته اسپايك‏لي 1992) به خاطر آورند و يا تصويري از لوييس فراخان2 را در جايگاه سخنراني ـ در مرس 1995 معروف به مارس ميليوني ـ به ياد آورند و يا اينكه در اخبار شبانه رسانه‏ها مسلمانان خاورميانه را به عنوان بنيادگرا يا تروريست شناخته باشند، عده كمي هم مسلمانان مهاجر را در همسايگي خود ديده‏اند و شايد هم در بين همكلاسي‏هاشان دانشجويان مسلماني بوده‏اند.

اما تاريخ مسلمانان امريكا قديمي‏تر از آن است كه اكثر مردم فكري كنند. در واقع اين تاريخ به زماني بر مي‏گردد كه اولين كشتي حامل بردگان (در سال 1619) در ساحل ويرجينيا پهلو گرفت. اين تاريخ شامل دو گروه مي‏شود: گروه اول مسلماناني كه به اجبار و يا به دلخواه خود از ديگر كشورها به امريكا مهاجرت كردند. و ديگر گروه افريقا ـ امريكايي‏هايي كه در قرن بيستم، فرقه‏هاي مختلف اسلامي را به وجود آورده‏اند.

بنابراين، بررسي حضور اسلام در امريكا، ديدگاه جديدي را نسبت به چند مسأله مهم (و آشنا) بوجود مي‏آورد كه چارچوب اين مقاله بر آن بنا شده است:

1 ـ تاريخ برده‏داري در امريكا چگونه است؟ 2 ـ مهاجران با فرهنگ امريكا چگونه برخورد كرده‏اند و چگونه خود را با آن هماهنگ كرده‏اند. 3 ـ آفريقا ـ امريكايي‏هاي شمالي بعد از مهاجرت بزرگ3 چه تجاربي كسب كرده‏اند؟ 4 ـ اسلام امريكا ـ آفريقايي از دهه 1960 روابط نژادي را چگونه مدنظر قرار داد؟ 5 ـ آيا امريكا يك ملّت مسيحي است؟

پيش از هركاري، ابتدا بايد اسلام را به دانشجويان خود معرفي كرد و راه مناسب اين است كه نظر آنها را درباره واژه مسلمان جويا شد، از آنان بپرسيم: وقتي واژه مسلمان را مي شنوند چه چيزي به ذهن آنها خطور مي‏كند؟ پاسخ‏هاي آنان را بدون ه‏چگونه اظهار نظري روي تابلو بنويسيد و سپس از اين پاسخ‏ها براي تصحيح تصورات فراگير درباره مسلمانان، تازه‏واردان، افراط‏گرايان و مبارزه‏طلبان استفاده كنيد. سپس مي‏توانيد به بحث درباره ين برداشت‏ها بپردازيد و ثابت كنيد كه دين اسلام، يك مذهب قديمي و ريشه‏دار در امريكاست، مذهبي كه حضور چشمگيري در امريكا داشته است.

بنابراين، لازم است، اعتقادات اساسي و آداب و رسوم يك ميليارد مسلمان جهان مطرح شود. بر خلاف تصور اكثر امريكاييان، بيشتر مسلمانان جهان در آسي زندگي مي‏كنند نه در محدوده خاورميانه. دين اسلام (كه از نظر تعداد پيروان در جهان در رتبه بد از مسيحيت قرار دارد) همانند مسيحيت و يهود شامل گروه‏ها و فرقه‏هاي متعددي مي‏شود. مسلمانان از دو گروه عمده شيعه و سني مي‏شوند. 85 درصد جمعيت مسلمانان سني و 15 درصد مابقي از شيعيان هستند. همه گروه‏هاي قديمي اسلامي و چندين نهضت جديد كه در خاك امريكا رشد كرده‏اند، در بين 5 ميليون مسلماني كه در آمريكا زندگي مي‏كنند نماينده دارند. علي‏رغم اين گوناگوني، همه مسلمانان در يك مسأله اشتراك دارند همه آنها سعي مي‏كنند از قرآن (كتاب مقدسي كه پيام خدا را همانگونه كه بر آخرين پيامبرش نازل شده ثبت و ضبط كرده است) و سنت پيامبر خويش پيروي كنند. پنج ركن اساسي اسلام كه عقايد و وظايف اصلي مسلمانان را در بردارد، مورد قبول همه مسلمانان است، اين پنج ركن به قرار زير است:

1 ـ شهادتين: همه مسلمانان بايد شهادتين را به زبان اقرار كنند: گواه مي‏دهم غير از خداي يكتا عبود ديگري نيست و محمد فرستاده اوست» بايد توجه داشت كه در الاه‏ات مسلمانان، محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، خدا نيست بلكه به منزله يك سخن گوي اله مي‏باشد.

2 ـ نماز (صلاة): همه مسلمانان روزانه در پنج نوبت رو به شهر مقدس مكه در عربستان نماز مي‏خوانند.

3 ـ زكات: ايمان به معني بخشش و زكات نيز مي‏باشد. براي سپاسگذاري از خدا و پيروزي از سنت پيامبر او، مسلماناني كه از وضع مالي بهتري برخوردارند، موظفند سهمي ازمال خود را به مساكين و فقرا بدهند.

4 ـ روزه(صيام): مسلماناني كه از نظر جسمي توانايي دارند، بايد رد ماه نهم هجري قمري (رمضان) روزه بگيرند، بدين معنا كه از طلوع آفتاب تا غروب آن چيزي نخورند، نياشامند و مرتكب گناه نشوند.

5 ـ زيارت خانه خدا: همه مسلماناني كه توانايي مالي دارند، بايد در طول عمرشان يك بار به زيارت خانه خدا در شهر مقدس مكه بروند. قبله‏اي كه هر روز 5 بار به سويش سجده كرده و نماز خوانده‏اند. (فصل هفدهم، زندگينامه مالكم ايكس، زيارت او از خانه دا را توصيف مي‏كند، سفري كه باعث تغيير ماه‏ت زندگي او شد. او مي‏گويد: در سفر حج براي اولين بار سيلي از مردم را با نژادهاي مختلف ديد كه با هم همراه و همگام شده‏اند.

«برده‏داري و اسلام»

تعداد كم امّا قابل توجه از برده‏هاي آفريقايي مسلمان بوده‏اند (حدود 10 درصد). شايد داستان عمر بن سعيد(معروف به «سيّد» تقريبا 1770 ـ 1864 را شنيده‏ايد. عمر در فيوتاتر، واقع در افريقاي غربي، متولد شد (حاشيه جنوبي رودخانه شنگال كنوني). وي محققي مسلمان و تاجر بود و بنا به دلايلي كه مورخان چيزي از آن نگفته‏اند، دستگير و به بردگي گرفته شد. عُمر بعد از هفته مسافرت، وارد چارلتون در كاليفرنياي جنوبي شد (در سال 1807) و حدود چهار سال بعد به جميز اوِن، اهل كيپ فير در كاليفرنياي شمالي فروخته شد. در سال 1819، يك سفيد پوست پروتستاني، اهل كاليفرنياي شمالي به فرانس اسكات كي، خالق «پرچم ستاره‏اي پولكدار» نامه نوشت و تجرمه عربي انجيل را براي عُمر درخواست كرد. و ظاهرا اسكات كي نسخه‏اي از انجيل براي وي فرستاد. تاريخ شناسان درباره اينكه عُمر در سالهاي آخر عمرش چه اندازه به دين مسيحيت متمايل شده بود بحث مي‏كنند، امّا ياداشت‏هاي او بر روي انجيل عربي معلوم مي‏سازد كه او هويت مسلماناني خود را همچنان حفظ كرده بود؛ دقيقا مانند برده‏هاي نسل اوّل كه نام آنان براي ما مشخص نيست. (انجيل عربي عُمر كه اخيرا اصلاح شده است، در كتابخانه دانشگاه ديويد سن در كاليفرنياي شمالي در دسترس مي‏باشد.)

«مسلمانان در مهاجرت 1924 ـ 878»

اكثر وقايع تاريخي، نشان‏دهنده مهاجراني است كه در طي قرن نوزدهم، موجب تغيير جمعيت امريكا شده بودند. ممكن است به اين نكته توجه كرده باشيد كه همه اين مهاجرات اروپايي يا مسيحي نبودند. بسياري از آنها، چيني يا ژاپني بودند كه از بودا و ديگ سنن آسيايي پيروي مي‏كردند. هزاران نفر مسلمان نيز به امريكا آمدند كه اكثر آن‏ها، عرب‏هايي از سوريه (شام) بزرگ آن زمان بودند. مهاجران سوري، اردني، لبناني، كارگراني بي سواد بودند كه براي بهبود وضع مالي خود به امريكا مي‏آورند. بسياري از آنان با سرخوردگي به سرزمين خود بازگشتند و آنهايي‏كه باني ماندند از غربت مي‏ناليدند، البته بعضي از آنان نيز موفق شدند كه جوامع اسلامي را تشكيل دهند، مهاجران عرب ابتدا در سالني اجاره‏اي در شهر سيدر راپيدز لووا، عبادت مي‏كردند و سال‏ها بعد، آنها مسجدي براي خود بنا كردند. جوامع سوري ـ لبناني نيز در شهرهاي رُس، راكتاي شمالي و بعد ديترويت، پبرزبورگ، ميشيگان سي‏تي و اينديانا، همين كار انجام دادند. اسلام به قلب سرزمين امريكا وارد شده بود.

در سال 1924، زمانيكه قانون تحريم آسياييان و قانون مهاجرت جانسون ـ ريد، تنها به گروه خاصي از آسياييان اجازه ورود به امريكا را مي‏داد، موج اوليه مهاجرت مسلمانان به پايان رسيد.

«اسلام امريكايي ـ افريقايي در شهرهاي شمالي

»

يك امريكايي اروپايي تبار به نام محمد الكساندر وب (1916ـ1847) در نمايشگاه جهاني كلمبيا در شيكاكو ـ در سال 1893 ـ مدعي مسلماني شد، اما تازه مسلمانان بيشتر در بين امريكايي‏هايي كه از نسل آفريقاييان هستند، چشم مي خورند، مخصوصا در بين كساني‏كه مهاجرت جمعي سياهان جنوبي به شهرهاي شمالي امريكا را همراه مي‏كردند.

نوبل علي درو، در سال 1913 يك جامعه ملي گراي اسلامي سياهان به نام را در نيواركِ نيوجرسي تأسيس كرد. بعد از مرگ وي در سال 1929 يكي از شاخه‏هاي اين گروه مجذوب فردي ناشناخته به نام والاس. ري. فارد شد، اين شخص در سال 1930 در ديرويت «ملي‏گرايي سياهان» و «ايمان اسلامي» را تبليغ مي‏كرد، او در همان سال انجمني را بهنام «ملّت اسلام» پايه‏ريزي كرد. بعد از غيبت بدون توضيحِ فارد، در سال 1934 عاليجاه محمد (1975ـ1897) رهبري آنها را به عهده گرفت و امريكا ـ آفريقاييان فقير و سرخورده شهرهاي شمالي را به ود جذب كرد. اين افراد به دلايل مختلف تغيير آيين دادند. اما براي برخي از آنان، فقر و نژاد پرستي در اين شهر پيام «ملت اسلام» درباره «شياطين سفيد» (و برتري سياهان) را قابل قبول جلوه داد.

«روابط نژادي از دهه 1960 به بعد»

وقتي فردي به نام مالكوم ليتل (1965ـ1925) در سلول يك زندان به اسلام روي آورد، عاليجاه محمد يك عضو مهم تازه مسلمان را به ياران خود افزوده بود. اگر چه مالكوم ايكس (نامي كه براي يادآوري ميراث از دست رفته افريقايي خود برگزيده بود)، قبل از مرگش از «ملت اسلام جدا شد، اما در طي دهه 1960 به يك عنصر مردمي در نهضت تبديل شد.

بعد از مرگ عاليجاه محمد در سال 1975 نهضت از هم پاشيد شاخه‏اي از اين نهضت، به رهبري پسر پنجم عاليجباه محمد، خود را به اعتقادات و مراسم اسلام ـ آن گونه كه در اكثر نقاط دنيا به آن عمل مي‏شود ـ نزديك‏تر كرد. اين گروه كه بعدها اسم خود را به «رسالت مسلمانان امريكايي» تغيير داد، بزرگ‏ترين نهضت امريكا ـ افريقايي اسلامي است. گروه بسيار كوچك‏تري از «ملت اسلام» كه گروه «رسالت مسلمانان امريكايي» ديگر گروه‏هاي اسلامي آن را نژاد پرست و تكرو دانسته و طرد مي‏كنند، قرابت بيشتري با اكثر امريكايي‏ها دارد. امروز «ملت اسلام» به رهبري لوييس فراخان و همراه تعدادي از مسلمانان امريكايي، نه نماينده مهاجرين و نه نماينده تازه مسلمانان ايالات متحده است.

وقتي شما بخش مربوط به «ملت اسلام» را به دانشجويان خود تدريس مي‏كنيد. مي‏توانيد از آنان بپرسيد، تاريخ اسلام امريكا ـ افريقايي درباره روابط نژادي به ما چه مي‏گويد؟ چرا مالكوم ايكس و ديگران ـ در شهرهاي شمالي ـ مشتاقانه معتقد بودند كه امريكاييان اروپايي «شياطين سفيد» هستند؟

«مسلمانان و مهاجرين جديد بعد از 1965»

اگر به دوره بعد از سل 1965 توجه كنيد، مي‏توانيد در مباحث مربوط به تغييرات آماري امريكاي معاصر بار ديگر مسلمانان را معرفي كنيد،پناهندگان فلسطيني پس از بوجود آمدن اسرائيل به امريكا مهاجرت كردند. نكته مهمتر در تاريخ اسلام در امريكا، قانون مك كار ـ والتر (در سال 1952) مي‏باشد كه سيستم سهميه بندي (معين در سال 1924) را منحل كرد، در نتيجه مسلمانان بيشتري به امريكا مهاجرت كردند، تا جايي‏كه پس از اصلاح قانون مهاجرت در 1965 دروازه‏ها بيشتر گشوده شد. از آن تاريخ به بعد، مهاجرين مسلمان از دست رژيم‏هاي ستمگر مصر، عراق، سوريه به امريكا فرار مي‏كردند و مسلمانان آسياي جنوبي (پاكستان) نيز در جستجوي وضعيت اقتصادي بهتري به امريكا آمدند. تا قبل از دهه 1990، مسلمانان در سرتاسر امريكا بيشتر از ششصد مسجد و مراكز اسلامي تأسيس كردند.

«آيا امريكا يك مليّت مسيحي است؟»

با نزديك شدن به پايان بحث اسلام در امريكا مي‏توان اين سؤال را در باره هويت ملي ـ مذهبي امريكا مطرح كرد. اسلام ممكن است به زودي تبديل به دومين دين بزرگ امريكا پس از مسيحيت تبديل شود. اگر چه در حال حاضر اينگونه نيست اما طبق آمارهاي مختلف تعداد مسلمانان امريكايي در سال 1997، بطور متوسط 5 ميليون نفر، تخمين زده مي‏شود، يعني بيشتر از جمعيت بعضي از فرقه‏هاي مسيحي نظير طرفداران كليساي اسقفي، فرقه‏هاي كوئيكر پروتستان و فرقه مريدان مسيح. وقتي اين مطالب و تاريخ برده‏هاي مسلمان و بحث‏هاي اوليه در ورد آنها يادآوري مي‏شود، اين سؤال به وجود مي‏آيد كه آيا امريكا آن طور كه بعضي‏ها مدعيند يك مليّت مسيحي است يا خير؟ و آيا امريكا مي‏تواند يك رئيس جمهور مسلمان داشته باشد و بر فرض قبول چنين رييس جمهوري، آيا اين رئيس سوگند رياست جمهوري خود را آن طور كه مرسوم است، به انجيل مسيحيان ياد مي‏كند؟

1. Denzel washington

2. Louis Farakhan

3. Great migration: مهاجرت بزرگ يهوديان به امريكا مي‏باشد.