مرتضي شيرودي
پس از رحلت پيامبر اكرم(ص)، منطقه عراق امروزي به تصرف سپاه اسلام در آمد. با پايان گرفتن حكومت كوتاه حضرت علي (ع)، به ترتيب امويان، بني عباس، امراي آل بويه و تركان سلجوقي بر آن ناحيه حكمراني كردند. در قرن هفتم خورشيدي عراق به اشغال مغولان در آمد. سرانجام در سال 913 ش. سلطان سليمان عثماني با شكست دادن مغولان، بر عراق مسلط شد. اين سرزمين تا چهار قرن پس از آن زير سلطه امپراتوري عثماني باقي ماند.1
انگلستان در سال 1413 ش. اجازه تأسيس يك دفتر تجاري در مصر را از سلطان عثماني گرفت. حدود هفتاد سال بعد، انگليسيها با ايجاد دو پايگاه نظامي در دهانه اروندرود و منطقه كويت و تأسيس سفارت در بغداد، نفوذ خود را در اين بخش، گسترش دادند. سه سال بعد از شروع جنگ جهاني اول، انگلستان با بهرهگيري از ضعف عثماني و متحدناش2 تا بغداد و كركوك پيشروي كرد. اين واقعه سرآغازي براي شكلگيري جنبشهاي اسلامي ضد استعماري در تاريخ معاصر عراق شد.3
قيام معروف 1920 م./ 1299 ش.، اولين واكنش گسترده مردم عراق عليه سلطه و استعمار غربي بود. نطفه اين قيام با تصرف بصره در نخستين سال شروع جنگ جهاني اول بسته شد. اما اشغال بغداد در سال 1917 م./ 1296 ش. عدم وفاي انگليس به عهد خويش، مبني بر اعطاي استقلال به عراق پس از جنگ جهاني اول و تحتالحمايه دادن عراق طي يك رفراندوم فرمايشي، تثبيت نظام قيمومت انگليس بر عراق در «كنفرانس سان ريمو»4 و بويژه فتواي «آيت الله محمد تقي شيرازي» مبني بر اين كه «هيچ كس جز مسلمانان حق ندارد بر مسلمانان حكومت كند» زمينههاي تدريجي قيام مذكور را عليه انگليس فراهم آورد.5 هدف مردم عراق از قيام عليه انگليس، رهايي از سلطه، تحتالحمايگي و قيمومت بر آن كشور بود. به همين جهت علي رغم ستمها و ظلمهاي امپراتوري عثماني نسبت به عراقيها، هنگامي كه بصره به اشغال انگليسيها درآمد، عراقيها در كنار عثمانيها عليه قواي انگليسي وارد جنگ شدند. همچنين با اعلام تحتالحمايگي عراق از سوي انگليس و به خصوص بعد از تصميم كنفرانس سان ريمو ـ مبني بر لزوم قيمومت انگليس بر عراق ـ شورشهاي گستردهاي عليه انگليسيها در عراق صورت گرفت.6
رهبري سلسله قيامهاي دهه دوم قرن جاري ميلادي و قيام 1920 م./ 1299 ش. عراق بردوش روحانيت و بهويژه با آيت الله محمد تقي شيرازي مرجع بزرگ شيعيان بود؛ زيرا بر اساس فتاوي ايشان مردم در جهاد عمومي عليه انگليس در زمان اشغال بصره شركت كردند، و در پايان جنگ جهاني اول از شركت در رفراندوم انگليسي در تأييد و تثبيت تحتالحمايگي عراق خودداري ورزيدند، و همچنين به دستور معظمله «كميته حيدري» مركب از روحانيون براي هدايت انقلاب مسلحانه ضد انگليسي تشكيل شد. با فوت وي قيام از سوي مرجع بعدي يعني «آيت الله فتح الله اصفهاني» معروف به «شيخ الشريعه» تداوم يافت.7
قيامهاي مردم عراق كه در فاصله سالهاي 1910 تا 1920 م./ 1289 تا 1299 ش. روي داد، به پيروزي قاطع و آشكار دست نيافت؛ زيرا جهاد عمومي مردم در سالهاي پس از اشغال بصره، به علت ساز و برگ نظامي برتر انگليسيها، تأثير وعده استقلالي كه انگليسيها به شيوخ و مردم عراق داده بودند، و نيز ناتواني قواي عثمانيها كه ناشي از ضعف نظامي، رشد فساد و فقدان پايگاه اجتماعي آنان بود، منجر به پيروزيهاي پي در پي انگليسيها شد كه با اشغال بغداد در سال 1917 م./ 1296 ش. به اوج خود رسيد. در مرحله بعد انگليس با بهرهگيري از فروپاشي عثماني و برخورداري از حمايت دولتهاي استعماري بزرگ، قيام مردم عليه تحتالحمايگي عراق را در هم كوبيد. قيام 1920 م./ 1299 ش. را نيز با انتصاب يك فرماندار خشن بر عراق و تقويت نيروي نظامي، بهويژه نيروي هوايي، بهشدت سركوب كرد.8
به رغم سركوب قيام 1920 م./ 1299 ش. مخالفت شيعيان عراق با سياستهاي انگليس ادامه يافت. اين مخالفتها علاوه بر دلايل گذشته، زمينههاي جديدتري نيز داشت؛ مانند تعيين شوراي وزيران با اكثريت سنّي، توسط فرماندار انگليسي عراق، به پادشاهي رساندن فيصل در عراق طي يك رفراندوم فرمايشي در سال 1921 م./ 1300 ش. اعمال نفوذ در انتخابات مجلس ملّي، كم كردن نفوذ علما بر امور خيريه و قضايي از طريق تشكيل اداره اوقاف و افزايش شمار دادگاههاي مدني، تلاش براي غير ديني كردن مدارس بر پايه ناسيوناليسم عرب، برقراري اتحاد 25 ساله عراق با انگليس به عنوان شرطي براي استقلال كشور، اجراي قانون سربازگيري اجباري از شيعيان، افزايش مالياتها و...9
مردم قيامكننده همانند گذشته در پي رهايي كشور از سلطه انگليسيها بودند، اين مخالفتها نيز از سوي روحانيت شيعه هدايت و رهبري ميشد؛ به گونهاي كه مردم بر اساس نظر علماي شيعه از شركت در انتخابات مجلس ملّي كه قرار بود بر قيمومت انگليس بر عراق صحه گذارد، خودداري كردند. امّا روحانيت همانند دوران قيامهاي ضد انگليسي گذشته در صحنه حضور نداشت. علت اين امر به سركوب قيام 1920م./1299ش. روي كار آمدن يك دولت ملّي، تحكيم سلطه انگليس در عراق و نيز فقدان رهبر و يا رهبراني مقتدر چون آيت الله محمد تقي شيرازي و شيخ الشريعه، برميگشت.10
در نيمه اوّل دهه 30 ش./ نيمه دوم دهه 50 م. ناسيوناليسم عربِ متأثر از انديشههاي ناسيوناليستي «جمال عبدالناصر» - رئيس جمهور اسبق مصر - و نيز رشد فزاينده كمونيسم و... موجب شكلگيري گروههاي اسلامي جديد در عراق گرديد. «حزب الدعوه» (تأسيس 1336 ش.)، جماعت العلماء (تأسيس 1337 ش.) و حزب اسلامي (تأسيس 1339 ش.) نمونههايي از اين گروهها هستند كه اوّلي بر پايه لزوم تلاش براي بازگشت به اسلام نخستين و مابقي به منظور جلوگيري از گسترش كمونيسم شكل گرفتند.11
هدف رهبران حزب الدعوه، جماعت العلما و حزب اسلامي، تغيير وضع سياسي عراق و تبديل آن به يك وضع مطلوب اسلامي از طريق مبارزه با ناسيوناليسم و كمونيسم و تشكيل حكومت اسلامي بود. اين هدفها، نتيجه سالها مبارزه سياسي بود؛ زيرا حزب الدعوه پس از بيست سال تلاشِ ناموفق در متقاعد كردن دولت به لزوم انجام و اجراي اصلاحات، اندكي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران متقاعد شد كه در وضع فعلي عراق، اسلام به انقلاب و حكومت ـ نه به اصلاحات ـ نياز دارد. جماعت العلما نيز كه بعدها در شكل حزب اسلامي به فعاليت خود ادامه داد، تنها راه مبارزه با شرك و مادهگرايي را تأسيس دولت اسلامي ميدانست.12
حزب الدعوه از سوي «آيت الله سيد محمد باقر صد(ره)» تأسيس شد، و خود وي تا زمان شهادتش در سال 1360 ش. رهبري حزب الدعوه را بر عهده داشت؛ حزبي كه محبوبيت خود را در جامعه سني عراق مديون انديشههاي آيت الله صدر، چون لزوم اتحاد مسلمانان و جوانان تحصيل كرده سني با شيعيان در نيل به پيروزي بود. جماعت العلماء توسط آيت الله حكيم (=مرجع شيعيان جهان) شكل گرفت . وي هرگونه رابطه مسلمانان با حزب كمونيسم عراق را منع كرد و در سال 1339 ش. با تأسيس حزب اسلامي، كار مبارزه با كمونيسم را به شكل سازمان يافتهتري ادامه داد. آيت الله حكيم تا زمان فوتش در سال 1349 ش. رهبري حزب اسلامي را در دست داشت.13 اقدامات حزب الدعوه و جماعت العلما و حزب اسلامي در برپايي يك حكومت اسلامي در عراق قرين موفقيت نبود. علت اين ناكامي به فوت آيت الله حكيم و نيز سياستهاي حزب بعث در احياي فرهنگ باستاني عراق، اخراج شيعيان، توقيف اموال، دستگيري و اعدام برخي از انقلابيون و مهمتر از همه به شهادت رساندن آيت الله صدر و خواهرش بنت الهدي در سال 1360 ش. و نيز به فقدان رهبري واحد، قاطع و آگاه برميگردد.14
سياست سركوب شديد صدام حسين كه بخشي از آن ناشي از شرايط جنگي موجود در عراق (=جنگ عراق عليه ايران) بود، امكان ادامه فعاليت گروهها و جنبشهاي اسلامي مخالف را در داخل خاك عراق كاهش داد. از اين رو «مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق» با الهام از انديشههاي سيد محمد باقر صدر در خارج از عراق تشكيل شد. چنين اقدامي ادامه حيات و فعاليت اندك نهضت اسلامي را در داخل عراق نيز فراهم آورد. اما اندكي بعد از پايان جنگ تحميلي، نارضايتي جديد ضد دولتي در واكنش به سلطه مستبدانه بعثيها، در شيعيان آن كشور بروز كرد. بنابراين از 1368 ش. به بعد ناراضيان شيعي مردابهاي جنوب عراق، بارها توسط نيروي هوايي عراق بمباران شدند. اين اقدامات كمكي به توقف نارضايتي نكرد، بلكه نارضايتي گستردهتري با آغاز حمله عراق به كويت و به ويژه پس از شكست عراق از ائتلاف غرب، در مناطق شمال (=كردها) و جنوب عراق (=شيعيان) به وجود آمد.15
هدف مبارزان شمال و جنوب عراق، سرنگوني رژيم بعث بود. صدام با وعده اعطاي خودمختاري به كردهاي شمال، آنان را از ادامه قيام مسلحانه ضد بعثي و همراهي با قيام شيعيان عراق بازداشت. اما شيعيان برپايه اين انديشه كه اكثريت جمعيت عراق شيعهمذهبند و حاكمان سياسي عراق كافر و وابسته به قدرتهاي استعمارياند، هم چنان برخواسته قديمي خود مبني بر لزوم برپايي يك دولت مستقل و در عين حال اسلامي باقي ماندند.16 قيام شيعيان عراق از مساجد، حسينيهها، شهرهاي مذهبي و با شعار «الله اكبر» و با رهبري روحانيت آغاز شد و تداوم يافت. از اين رو، در زمان كوتاهي قيام به شهرهاي زيادي گسترش پيدا كرد؛ به گونهاي كه بصره به تصرف و كنترل انقلابيون شيعي در آمد. پس از آن مبارزان شيعي براي سرنگوني صدام تا سي كيلومتري بغداد پيشروي كردند؛17 اما قيام با شكست مواجه شد. مهمترين دلايل اين شكست، عبارت بودند از:
1. ادامه ناآراميهاي جنوب عراق ممكن بود به سقوط حكومت صدام و استقرار يك حكومت شيعي در جنوب، مركز و شرق عراق منجر شود. چنين اتفاقي براي منافع حياتي آمريكا و متحدان آن در منطقه ناخوشايند بود. به همين دليل آمريكا و متحدانش حضور يك حكومت بعثي ضعيف را مناسبتر از شكلگيري يك حكومت شيعي تشخيص داده، به بهانه عدم مداخله در امور داخلي عراق، دست صدام حسين را در سركوب شيعيان جنوب آن كشور بازگذاشتند.18
2. همچنين فقدان رهبري متمركز و واحد، ضعف رهبران قيام در سازماندهي مردم، عدم هماهنگي و اتفاق نظر بين گروههاي مبارز شيعي، فعاليت سرويسهاي جاسوسي عراق در بر هم زدن اتحاد موجود بين مجاهدين عراقي از طريق شايعه پراكني، ترور، كنترل و قطع ارتباط و... .19
پينوشتها در دفتر مجله موجود ميباشد
1- تاريخ اقتصادي سياسي عراق، علي بيگدلي، ص 26-24.
2- متحدين عثماني عبارت بودند از: آلمان، ايتاليا، اتريش و مجارستان كه از مغلوبين جنگ جهاني اول هستند.
3- تاريخ سياسي اقتصادي عراق، علي بيگدلي، ص 27.
4- كنفرانسي از سران كشورهاي پيروز در جنگ جهاني اول بود كه طي آن قيمومت انگليس بر عراق و قيمومت فرانسه بر سوريه مورد تأييد قرار گرفت.
5- تاريخ سياسي اقتصادي عراق، علي بيگدلي، ص 30-27.
6- همان.
7- تاريخ نهضتهاي ديني و سياسي معاصر، علي اصغر حلبي، ص 145 - 137.
8-همان.
9- نهضت روحانيون ايران، علي دواني، ج 1، ص 219.
10- نهضت اسلامي شيعيان عراق، جويس ان ويلي، ترجمه مهوش غلامي، ص 39.
11- همان، ص 187 و 52.
12- همان، ص 58 و 56.
13- همان، ص 187 و 59، 52.
14- همان، ص 78 - 70.
15- آينده خليج فارس، فيليپ رابينز و جاناتان استرن، ترجمه مهدي افشار، ص 100 - 95.
16- همان.
17- همان.
18-همان.
19- صاعقه در صحرا،جيمز ملك ول، ترجمه حميد فرهادي و هوشمند نامور تهراني، ص 380-376.