که ميگويد خداوند فوق زمان و مکان است و خالق زمان و مکان و جهان است و زماني و مکاني نيست تا جهان را داخل خدا يا خارج خدا بتوانيم فرض کنيم يعني حق نظريه اي فوق نظريه شلينگ است و در هر حال بنابر نظريه شلينگ و نظريه فوق نظريه شلينگ اشکال آقاي سوئن برن و امثال او بر فوق زمان و مکان بودن خدا وارد نيست.
اگر آني که در آن، خداوند پي اين امور، علم دارد با ديروز و امروز و فردا همزمان باشد، در آن صورت اين روزها با يکديگر همزمان خواهند بود بنابراين ديروز و امروز و فردا يکي خواهند بود بديهي است که اين سخن مهمل است.(1)
(يعني سوئن برن از مهمل دانستن اين قضيه، ميخواهد نتيجه بگيرد که خدا بي زمان نيست داخل زمان و مکان جهان است) .
پاسخ ما به سوئن بردن اين است که سوئن برن خدا را در اين استدلال، زمان مند و داخل زمان فرض کرده و لذا يه تناقض افتاده است و علم خدا را نيز تفسير به زمان کرده و لذا گفته آني (= زماني) که خداوند در آن آن (= زمان) به امروز و ديروز، فردا علم دارد و به تناقض افتادن اين ادعا هم بخاطر اين فرض غلط است زيرا علم خدا همچون ذات اش زماني و در زمان نيست تا بگوئي در کدام از زمان ها علم داشته است و اينکه زمان علم او با کدام از اين
1. همان کتاب چالزتاليا فرو- ترجمه رحمتي صفحه 272.1