غالب اين حالات در روايت مکتوب فراموش ميشود و نقل نميشود و حتي ممکن است متن تکه پاره شود و هر کس مطابق ميل و عقيده و هدفش به نقل تنها جزءي از آن اکتفاء کند.
تفاوت ميان «گفتار شفاهي» و «نوشتار مکتوب» نزد بعضي از علماي تفسير و تاويل يعني هرمنوتيک مثل ريکور و گادامر با ثبات رسيده است و اگر کسي دقت کند ميتواند ادعا کند که گويا از بديهيات مورد قبول عامه مردم است.(1)
بي جهت نيست که آقاي گادامر مينويسد بايد به افق و فضاي سخنراني متکلم نزديک شد بلکه وارد افق زندگي او و زمان و مکان و حالات تکلم او شد تا بتوان به طور کامل به معني متن رسيد.(2)
گادامر مينويسد:
«در نوشتار معناي آنچه گفته ميشود صرفاً براي خودش وجود دارد و يکسره از تمامي عوامل عاطفي بيان و ارتباط، جدا است.
.......... تنها کافي است آنچه را افلاطون در اين مورد گفته به ياد بياوريم: ضعف ويژه نوشتار، اين است که اگر کلام مکتوب، به ورطه بدفهمي ـ عمدي يا غير عمدي ـ بيفتد، کس نميتواند به ياري اش بشتابد».(3)
«کلام گفتاري به ميزان شگفت آوري، از راه شيوه بيان، لحن صدا، ضرباهنگ کلام و
1. کتاب هرمنوتيک مدرن ـ گزينه جستارها ـ چاپ 1379 ـ صفحه 238 تا 264 ـ گادامرصفحه 217 تا 219. 2. کتاب 3. هرمنوتيک مدرن ـ ترجمه بابک احمدي و غيره ـ صفحه 216-217-218، به نقل «از بخش سوم حقيقت و روش» تاليف گادامر.