علم، عقل، دین

سید محمدرضا علوی سرشکی؛ مقرر: سیدعباس طباطبائی فر؛ ویراستار: سید محمدرضا حسن زاده طباطبائی

نسخه متنی -صفحه : 396/ 344
نمايش فراداده

اگر بگويد با صبحانه شير بياوريد تا شير بخوريم معلوم ميشود مقصود گوينده، شير گاو يا گوسفند است.

البته گاهي هم بدون قرينه و شاهد مي‌آيد و لذا مبهم ميشود مثلاً وقتي مي‌گويد «شير بياور» و لفظ «بياور»، معلوم نمي‌کند که آيا مقصود گوينده، شير آب است يا شير گاو البته گاهي قرينه خارجيه و حاليه وجود دارد که معلوم مي‌کند مقصودش چيست مثل اينکه سر سفره صبحانه نشسته مي‌گويد شير بياور يعني شير خوردني بياور، گاهي کنار شير آب که خراب بوده و آنرا باز کرده تا شير سالم آب را بجاي آن ببندد مي‌گويد فرزندم برو شير را بياور يعني شير سالم را بياور. در اينجا هم قرينه خارجيه و در اصطلاح قرينه حاليه مي‌فهماند که مقصود متکلم، شير سالم آب است نه شير گاو اما اگر در مکتوبي كه هيچ قرينه مقاليه و حاليه اي، وجود نداشت مقصود متکلم مبهم ميشود و نياز به تفسير دارد و اين تفسير در اينجا بعهده خود متکلم است و لذا شنونده از او ميپرسد چه شيري بياورم شير آب يا شير خوردني ـ متکلم در پاسخ مثلاً ميگويد شير آب.

اما گاهي بخاطر مشاهده قرينه حاليه مثلا اينکه پدر کنار سفره صبحانه نشسته و مي‌گويد شير بياور، مقصود متکلم براي شنونده روشن است اما براي ديگري مثل مادر که در آنجا نبوده و پسر مي‌آيد و بمادر مي‌گويد مادرم پدر گفت شير بياور (پس تو به من شير بده تا ببرم براي پدر) اينجا براي مادر که شاهد مستقيم پدر و سخنانش در حال صبحانه نبوده باز مبهم ميشود و از پسر ميپرسد چه شيري بدهم شير