يكي از مهمترين آموزههاي قرآن و اهل بيت عليهمالسلام خدمت به مردم و نيازمندان جامعه است. از ديدگاه مكتب حياتبخش اهل بيت عليهمالسلام خدمتگزاري به افراد جامعه، حدّ و مرزي ندارد و يك دين باور حقيقي در تمام صحنههاي زندگي با الهام از رهبران آسماني خويش ميكوشد تا باري را از دوش ديگران بردارد و خدمتي را به بشر ارائه كند؛ گر چه فرد مخدوم، هم كيش او نباشد، البته خدمت به اهل ايمان اهميت ويژهاي دارد.
امام حسين عليهالسلام با تأكيد بر اين باور وحياني ميفرمايد:
«اِعْلَمُوا اَنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللّهِ عَلَيكُمْ فَلاتَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَتَحَوَّلَ اِلي غَيْرِكُمْ؛1 بدانيد نيازمنديهاي مردم كه [به شما مراجعه ميكنند] از نعمتهاي الهي است پس نعمتها را افسرده نسازيد [يعني مبادا با رنجاندن مردم نيازمند كفران نعمت كنيد] كه اين وظيفه خدمت رساني به ديگران محوّل خواهد شد.»
بزرگ رهبر جهان اسلام حضرت خاتم الانبياء صلياللهعليهوآله در پيامي جهاني به پيروان خود چنين رهنمود ميدهد:
«اَيُّما مُسْلِمٍ خَدَمَ قَوْما مِنَ الْمُسْلِمينَ اِلاّ اَعْطاهُ اللّهُ مِثْلَ عَدَدِهِمْ خُدّاما في الجنَّةِ؛2 هر مسلماني كه به گروهي از مسلمانان خدمت كند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزاراني را در بهشت به او عطا خواهد كرد.»
اساسا يكي از مهمترين آرزو و درخواستهاي ائمه اطهار عليهمالسلام از خداوند متعال توفيق خدمتگزاري به مردم بوده است و آنان اين خواسته ارزشمند خويش را در قالب دعاها و سخنان گهربار خويش ابراز مينمودند. امام سجاد عليهالسلام در دعاي مكارم الاخلاق با پروردگار متعال چنين نجوا ميفرمايد:
«وَاَجْرِ لِلنّاسِ عَلي يَدَيَّ الْخَيْرَ وَلاتَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ3؛ خداوندا! انجام كارهاي خير را براي مردم، به دست من اجرا كن و خدمات نيكم را با منّت گزاري ضايع مگردان.»
رفع نياز حاجتمندان و كمك به ارباب رجوع، از نكات قابل توجهي است كه در جوامع حديثي و منابع فقهي بخشهاي مستقلي براي آن منظور شده است. «قضاء حاجة المؤمن»، «خدمة المؤمن»، «الاهتمام بامور المسلمين»، «الطاف المؤمن و اكرامه» برخي از عناوين اين ابواب است. در متن اين گفتارهاي سودمند، افزون بر ثوابهاي اخروي خدمت رساني، به نتايج پربار اين خصلت خداپسندانه در دنيا نيز اشاره شده است. در يكي از همين روايات، حضرت سيدالشهداء عليهالسلام به خدمتگزاران راستين به مردم نويد ميدهد:
«مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللّهُ عَنْهُ كُرَبَ الدُّنْيا وَالاخِرَةِ4؛ هر كس اندوهي رااز دل يكي از اهل ايمان بزدايد، خداوند متعال غصههاي دنيا و آخرت او را از ميان برداشته [مشكلاتش را حل خواهد نمود.]» بنابراين خدمت رساني در جامعه اسلامي، بويژه از سوي كارگزاران و مسئولان و صاحبان قدرت و مال و متنفذان، امري لازم و ضروري است. و شايسته است كه هر مسلمان وظيفه شناس و مسئوليتپذير در هر پست و مقامي كه باشد در امر خدمت رساني همت نمايد و تلاش خود را مضاعف گرداند.
در اين نوشتار سعي شده كه عمل مقدس خدمت رساني در سيره و سخن شاخصترين الگوي خدمتگزاران، يعني حضرت سيدالشهداء عليهالسلام بررسي شده و برخي از زيباترين رفتارها و گفتارهاي آن خادم راستين امّت اسلام و جامعه بشري به خوانندگان بزرگوار عرضه شود؛ زيرا آن حضرت، پناه بيپناهان، دستگير يتيمان و اسوه كامل خدمتگزاران است. حضرت مهدي عليهالسلام در زيارت ناحيه مقدسه خطاب به آن بزرگوار ميفرمايد:
«كُنْتَ رَبيعَ الاَيْتامِ وَعِصْمَةَ الاَنامِ وَعِزَّ الاِسلامِ وَمَعْدِنَ الاَحْكامِ وَحَليفَ الاَنْعامِ؛ [اي جدّ بزرگوار!] تو بهار يتيمان، حافظ وپناه مردم، مايه سرافرازي اسلام، كانون احكام و معارف الهي و هم پيمان بخشش و احسان بودي.»
آري امام حسين عليهالسلام نمونه بارز خدمتگزاري و خدمت رساني به مردم دردمند بود، او با اعمال و رفتار خويش نه تنها گرهي رااز زندگي گرفتاران باز ميكرد بلكه چگونه خدمت كردن به ديگران را به علاقهمندان خويش و بشر دوستان عالم عملاً آموزش ميداد.
آداب خدمت رساني
در سيره امام حسين عليهالسلام در زمينه خدمت رساني نكات ظريفي وجود دارد كه دقت بيشتر خادمان دلسوز را ميطلبد. توجه به شخصيت و حيثيت افراد در امر خدمت رساني از مهمترين ويژگيهايي است كه شايان توجه ميباشد؛ چرا كه اگر در ضمن اجراي نيكي و احسان و كمك به ارباب رجوع به عزّت نفس و آبروي افراد بيتوجهي شود، نه تنها عمل خدمت رساني نتيجه مثبت نخواهد داد بلكه مايه انزجار و نفرت نيز خواهد بود. دراين صورت امام حسين عليهالسلام نمونه بارز خدمتگزاري و خدمت رساني به مردم دردمند بود، او با اعمال و رفتار خويش نه تنها گرهي رااز زندگي گرفتاران باز ميكرد بلكه چگونه خدمت كردن به ديگران را به علاقهمندان خويش و بشر دوستان عالم عملاً آموزش ميداد.
شيرينترين ثمره خدمت به تلخترين خاطرهها تبديل خواهد شد؛ به همين جهت، حضرت سيدالشهداء عليهالسلام به اين نكته لطيف توجه خاصي داشت و در مواجهه با نيازمندان اين شيوه را رعايت ميكرد. دو نمونه از رفتار آن حضرت را در اين زمينه با هم ميخوانيم:
1. روزي شخصي از انصار براي حلّ مشكل خود به پيشگاه آن بزرگوار آمد. او هنوز لب به سخن نگشوده بود كه امام عليهالسلام از چهره نگران و سيماي گرفته او، دردها و رنجهاي درونياش را دريافت و به وي فرمود:
«يا اَخَا الاَنصار صُنْ وَجْهَكَ عَنْ بِذْلَةِ الْمَسْأَلَةِ وَارْفَعْ حاجَتَكَ في رُقْعَةٍ فَاِنّي آتٍ فيها ما سارَّكَ اِنْشاءاللّهِ؛ اي برادر انصاري، خواستهات را به صورت شفاهي مطرح نكن. خواسته خود را در كاغذي بنويس تا انشاءاللّه من با انجام دادن آن، موجبات خوشحالي تو را فراهم آورم.»
او نيز در نامهاي چنين نوشت:
«يااباعبداللّه، من به فلاني پانصد دينار بدهكارم و او مرا تحت فشار قرار داده، با او صحبت كن تا به من مهلت دهد.»
امام نامهاش را مطالعه كرده و سپس به درون منزل رفت و كيسهاي حاوي هزار دينار آورد و به مرد انصاري داد و به او فرمود:
«پانصد دينار آن را به طلبكار خود پرداخت كن و بابقيّه اين پول به زندگيات سامان ده.»
و در ادامه افزود:
«وَلاترْفَعْ حاجَتَكَ اِلاّ الي اَحَدِ ثَلاثةٍ: الي ذي دينٍ، اَوْ مُرُوَّةٍ، اَوْ حَسَبٍ، فَاَمّا ذُوالدّينِ فَيَصُونُ دينَهُ وَاَمّا ذوُالْمُرُوَّةِ فَاِنَّهُ يَسْتَحْيي لِمُروَّتِهِ وَاَمّا ذوالْحَسَبِ فَيَعْلَمُ اَنَّكَ لَمْ تُكْرِمْ وَجْهَكَ اَنْ تَبْذُلَهُ لَهُ في حاجَتِكَ فَهُوَ يَصُونُ وَجْهَكَ اَنْ يَرُدَّكَ بِغَيْرِ قَضاءِ حاجَتِكَ5؛ [اي برادر، اگر روزي گرفتار شدي] مشكل خود را به جز براي سه كس اظهار نكن:
1. افراد ديندار؛ 2. جوانمرد؛ 3. انسانهايي كه شرافت خانوادگي دارند.
ديندار براي حفظ دين خود [به تو ياري ميرساند] و جوانمرد به سبب مردانگي خود حيا ميكند [و به كارت رسيدگي ميكند] و فرد اصيل و شريف نيز ميداند كه تو با رفتن نزد او از آبرويت مايه گذاشتهاي و براي انجام دادن خواستهات كوشيده، آبرو و شخصيت تو را حفظ ميكند.»
2. روزي مردي بينوا كه بر اثر فشار زندگي جانش به لب رسيده و دستش از همه جا كوتاه شده بود به اميد رسيدن به نوايي به مدينه آمد. او در آنجا از كريمترين و سخيترين فرد سؤال كرد.
به او گفته شد: حسين بن علي عليهالسلام شريفترين و سخيترين فرد مدينه است. مرد بينوا در جستجوي آن امام بزرگوار به مسجد آمد و حضرت را در حال نماز ديد. او در همان جا با خواندن ابياتي خواستهاش را مطرح نمود:
«لَمْ يَخِبْ الانَ مَنْ رَجاكَ وَ مَنْ حَرَّكَ مِنْ دوُنِ بابِكَ الْحَلَقَة»
«تا به حال نااميد و مأيوس نشده هر كسي كه به تو اميد بسته و درب خانهات را كوبيده است.»
«اَنْتَ جَوادٌ وَاَنْتَ مُعْتَمَدٌ اَبُوكَ قَدْ كانَ قاتِلُ الْفَسَقَةِ»
«تو بخشندهاي و تو مورد اعتمادي و پدرت نابود كننده افراد فاسق و تبهكار بود.»
امام حسين عليهالسلام بعد از شنيدن سخنان وي رو به قنبر كرد و فرمود:
«آيا از مال حجاز چيزي بجاي مانده است؟» قنبر گفت: «بلي، چهار هزار دينار داريم.» امام فرمود: «قنبر! آنها را حاضر كن كه اين شخص در مصرف آنها از ما سزاوارتر و نيازمندتر است.»
سپس امام به منزل رفت و رداي خود را ـ كه از برد يماني بود ـ از تن در آورد و دينارها را در آن پيچيد و از لاي در به آن مرد نيازمند داد و اشعار او را نيز با ابياتي چنين پاسخ فرمود:
«خُذْها فَانّي اِلَيْكَ مُعْتَذِرٌ وَاعْلَمْ بِاَنّي عَلَيْكَ ذُوشَفَقَةٍ»
«اينها را از من قبول كن، من از تو عذر ميخواهم و بدان كه من براي تو مهربان هستم.»
«لَوْ كانَ في سَيْرِنَا الْغَداةُ عَصا اَمْسَتْ سَمانا عَلَيْكَ مُنْدَفِعَة» «اگر امروز قدرت و حكومتي داشتيم و دست ما بازتر بود، مطمئنا آسمان جود و رحمت ما بر تو ريزش ميكرد.»
«لكِنَّ رَيْبَ الزَّمانِ ذُوغَيرٍ وَالْكَفُّ مِنّي قَليلَةُ النَّفَقَةِ»
«ولي حوادث روزگار در حال دگرگوني و تغيير است و بخشش من اندك شده است.»
مرد نيازمند هداياي امام را از لاي در گرفت و گريست. امام پرسيد: «آيا عطاي ما را كم شمردي؟» گفت: «نه، هرگز بلكه به اين نكته ميانديشم كه اين دستان پرمهر و با سخاوت چگونه در زير خاك پنهان خواهد شد6!!»
رفتار دل پذير
اگر در مواردي انسان نتواند نياز حاجتمندي را برآورد، شايسته است كه او را با زبان خوش و رفتاري دلانگيز راضي كند؛ چرا كه براي خدمتگزار وظيفه شناس هميشه كمك مالي به درماندگان ممكن نيست؛ ولي او ميتواند با رفتار دلپذير خود، مرهمي بر زخم دردمندان، بگذارد؛همچنان كه رسول گرامي اسلام ميفرمايد:
«اِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا النّاسَ بِاَمُوالِكُم فَسَعُوهُمْ بِاَخْلاقِكُمْ؛7 شما هرگز نميتوانيد همه مردم را با بذل مال [راضي كرده[ و گشايشي در زندگي بر ايشان ايجاد كنيد ولي با اخلاق خوشتان آنان را خشنود كنيد.»
بر همين اساس، حضرت امام حسين عليهالسلام گاهي كه برايش رفع گرفتاري مستمندان مقدور نبود با گشاده رويي و رفتاري خوشايند مراجعان را راضي ميفرمود. يكي از اين مصاديق را مرور ميكنيم:
آن حضرت نشسته بود كه فرد نيازمندي به آن بزرگوار مراجعه كرد و اظهار داشت: اي پسر رسول خدا، به دادم برس! فلان شخص از من طلبكار است و ميخواهد مرا زنداني كند. امام حسين عليهالسلام فرمود: «وَاللّهِ ما عِنْدي مالٌ اَقْضي عَنْكَ؛ به خدا قسم! الان هيچ پولي ندارم كه بدهي تو را پرداخت نمايم.»
مرد بدهكار گفت: «پس لااقل با او گفتگو كن شايد رأيش عوض شود.»
امام فرمود: «من هيچ گونه آشنايي با طلبكار تو ندارم، امّا از پدرم اميرمؤمنان عليهالسلام شنيدم كه ميگفت: رسول خدا صلياللهعليهوآله فرموده است: «مَنْ سَعي في حاجَةِ اَخيهِ الْمُؤمِنِ فَكَاَنَّما عَبَدَاللّهَ تِسْعَةَ الافِ سَنَةٍ، صائما نَهارَهُ، قائما لَيْلهُ؛8 هر كس در راه حلّ مشكل برادر ايماني خود تلاش نمايد چنان است كه نه هزار سال خدا را عبادت كرده در حالي كه روزها را روزه گرفته و شبها را به عبادت گذرانيده باشد.»
به همين جهت اگر نتوانيم خدمتي به نيازمندان بكنيم، رفتار خوشايند، ميتواند تا حدودي از دردهاي دروني افراد رنجور كاسته و موجب آسايش خاطر آنان باشد. شاعري خوش ذوق اين نكته را چنين ترسيم كرده است:
آرزو دارم كه گر گل نيستم، خاري نباشم باربرداري زدوشي نيستم باري نباشم
گر چه نتوانم ستانم حق مظلومي ز ظالم باري اين خواهم كه همكار ستمكاري نباشم
نيستم گر نوشدارويي براي دردمندي نيز بابي دست و پايي نيش جرّاري نباشم
امام حسين عليهالسلام و بيماران نيازمند
عيادت از بيماران نيازمند از ويژگيهاي مهم سالار شهيدان بود. آن حضرت با ملاقات آنان علاوه بر دلجويي و تسكين آلام روحي و جسمي بيماران و دردمندان، به مشكلات مادي و اقتصادي آنان نيز رسيدگي ميكرد؛ چرا كه مريضهاي فقير و مستمند بيش از آنكه در انديشه سلامتي خود باشند به فكر بدهكاريها و نيازهاي مادّي خود هستند و اين مشكل از نظر روحي و رواني شديدا آنان را ميآزارد. به همين جهت بر افراد توانمند و مرّفه جامعه مسلمين لازم است كه به اين موارد توجه بيشتري داشته باشند و همچنان كه در فكر رفاه و آسايش خود و خانوادههايشان هستند در انديشه اين گروه دردمند نيز باشند.
«ابن شهر آشوب» مينويسد:
«روزي امام حسين عليهالسلام به ملاقات بيماري بدهكار به نام اسامة بن زيد رفت. او در بستر بيماري آه و زاري ميكرد و مكرر ميگفت: اي واي از دست غم و اندوه! حضرت از او پرسيد: چه اندوهي داري؟ اسامة گفت: بدهكارم و غم و غصه شصت هزار درهم قرض، تمام وجودم را فرا گرفته است. امام حسين عليهالسلام فرمود: ناراحت نباش! من بدهيهاي تو را پرداخت ميكنم. اسامة گفت: ميترسم قبل از پرداخت بدهيهايم بميرم. حضرت فرمود: من تمام بدهي هايت را قبل از مرگ تو ميپردازم.
حضرت اباعبداللّه عليهالسلام همچنان كه وعده داده بود قبل از مرگ اسامة تمام قرضهاي وي را پرداخت9.»
خدمت به ضعيفان و يتيمان
امام حسين عليهالسلام بسان همه پيشوايان معصوم در خدمت رساني به محرومان و يتيمان، برنامه ويژهاي داشت و آن حضرت منتظر نميماند كه يتيمي به او مراجعه كرده، نيازهايش را بازگو كند. سرور آزادگان جهان براي رسيدن به درجات خدمتگزاران حقيقي، خود پيشقدم ميشد و به طور ناشناس و در دل شبهاي تاريك به رفع مشكلات يتيمان، بيوه زنان و محرومان جامعه ميپرداخت. او همچون پدر ارجمندش حضرت اميرمؤمنان علي عليهالسلام آن چنان در اين امر مهم اهتمام داشت و كار خود را به صورت غير محسوس انجام ميداد كه تا قبل از شهادتش مردم عادّي از يتيم نوازي و خدمات محروميت زدايي آن جناب آگاهي نداشتند.
«شعيب بن عبدالرحمن خزاعي» در اين زمينه ميگويد: «بعد از حماسه عاشورا، مردان قبيله بني اسد ـ هنگامي كه خواستند جسد مطهر حضرت سيدالشهداء عليهالسلام را دفن كنند ـ بر دوش آن حضرت، اثر زخمي يافتند كه كاملاً از جراحتهاي جنگي متفاوت بود؛ زخم كهنهاي بود كه هيچ شباهتي به زخمهاي روز عاشورا نداشت. از امام سجاد عليهالسلام در اين مورد سؤال كردند. آن حضرت در پاسخ فرمود:
«هذا مِمّا يَنْقُلُ الْجِرابَ عَلي ظَهْرِهِ اِلي منازِلِ الاَرامِلِ وَالْيَتامي؛10 اين زخم بر اثر حمل كيسههاي غذا و به دوش كشيدن هيزم به خانههاي بيوه زنان و يتيمان است.»
شهرياري كه به شب برقع پوش ميكشد بار گدايان بر دوش
ناشناسي كه به تاريكي شب ميبرد نان يتيمان عرب
خدمت به قدر معرفت
در سيره امام حسين عليهالسلام خدمت رساني به هر كسي به اندازه معرفت اوست. زيرا پرسودترين سرمايه هر كسي گوهر معرفت و علم و ادب است و تمام امور زندگي و فلسفه خلقت انسان براي وصول به اين مقام است و اين سرمايه جاويدان ـ برخلاف سرمايههاي مادّي ـ در دنيا و عقبي با انسان همراه است.
همچنان كه گفتهاند:
گوهر معرفتآموز كه با خود ببري كه نصيب دگران است نصاب زر و سيم
شخصي به حضور پيشواي سوم آمد و عرض كرد: «اي پسر رسول خدا صلياللهعليهوآله ، من خون بهايي را عهدهدار شدهام امّا در پرداخت آن ناتوانم. به ناچار پيش خود فكر كردم اين مشكل را با كريمترين مردم عصر در ميان بگذارم و هر چه جستجو كردم كريمتر از شما نيافتم.»
امام عليهالسلام به او فرمود: «اي برادر! من سه سؤال از تو ميكنم؛ اگر يكي را پاسخ دادي 31 بدهيات را ميپردازم و اگر دو تا را جواب گفتي 32 و اگر همه را صحيح پاسخ دادي تمام بدهيات را خواهم پرداخت!!!»
مرد ناتوان با لحني عاجزانه گفت: «اي فرزند رسول اللّه! آيا شخصي مثل شما ـ كه از خاندان علم و شرف و فضيلت هستي ـ از كسي مثل من سؤال ميكند؟!»
امام حسين عليهالسلام فرمود: «بلي، از جدّم رسول خدا صلياللهعليهوآله شنيدم كه ميفرمود: اَلْمَعْروفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفةِ، نيكي [و خدمت به ديگران] به قدر معرفت [آنها] ست.»
مرد گفت: «در اين صورت هر چه ميخواهي بپرس!» و امام با آن مرد چنين گفتگو كرد:
ـ «كدام عمل، فضيلت بيشتري دارد؟»
ـ «ايمان به خدا»
ـ «راه نجات از هلاكت چيست؟»
ـ «اعتماد به خدا»
ـ «آرايش و زيبايي حقيقي افراد در چيست؟»
ـ «علم و دانشي كه با حلم و بردباري توأم باشد.»
ـ «اگر آن نبود؟»
ـ «ثروتي كه با انصاف و مروت همراه باشد.»
ـ «اگر آن هم نبود؟»
ـ «فقر و محروميتي كه با صبر و پايداري تحمل شود.»
ـ «اگر آن هم نباشد؟»
ـ «در اين صورت بهتر است بلايي از آسمان آمده، چنين فردي را نابود كند كه او شايسته همين است.»
در اينجا امام حسين عليهالسلام خنديد و مبلغ هزار دينار به وي عطا كرد. آنگاه انگشتر مباركش را كه نگيني به ارزش دويست درهم داشت به عطايش افزود و فرمود: «يا اَعْرابي! اِعْطِ الذَّهَبَ اِلي غُرَمائِكَ واصْرِفِ الْخاتَمَ في نَفَقَتِكَ؛ اي مرد عرب، طلا رابه طلبكارانت بده و انگشتر را در مصارف شخصي خود خرج كن.»
مرد بدهكار با خوشحالي تمام هديه امام را گرفت و در حالي كه آيه «اللّهُ اَعْلَمُ حَيثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» را قرائت ميكرد، از حضور امام حسين عليهالسلام مرخص شد.11
هشدار به مسئولان
سرور آزادگان جهان، اندكي قبل از هلاكت معاويه، در خطبهاي حساس و تاريخي در سرزمين منا به مسئولان جامعه اسلامي و عالمان و حاكماني كه در اجتماع نقش مؤثري دارند، امّا در مورد خدمت رساني به فقرا، محرومان و نيازمندان جامعه كوتاهي ميكنند سخناني هشدار دهنده بيان ميفرمايد و نكات مهمي را در اين زمينه به آنان يادآور ميشود.
آن حضرت در بخشي از سخنان خود به تضييع حقوق مستضعفان و محرومان جامعه اشاره ميفرمايد و از بيتوجهي مسئولان جامعه به مسائل خدماتي انتقاد ميكند و ميفرمايد:
«فَاَمّا حَقُّ الضُّعَفاء فَضَيَّعْتُمْ وَاَمّا حَقَّكُمْ بِزَعْمِكُمْ فَطَلَبْتُمْ، فَلا مالاً بَذَلْتُمُوهُ، وَلا نَفْسا خاطَرْتُمْ بِها لِلَّذي خَلَقَها وَ لاعَشيرَةً عادَيْتُمُوهُ في ذاتِ اللّهِ، اَنْتُمْ تَتَمَنَّونَ عَلَي اللّهِ جَنَّتَهُ وَمُجاوَرَةَ رُسُلِهِ وَاَمانا مِنْ عَذابِهِ؟!؛
[شما اي بزرگان و مسئولان جامعه!] حق ضعيفان را پايمال نموديد و آنچه را كه حق خود تصور ميكرديد طلب كرديد ولي در راه خدا نه مالي بخشش كرديد و نه جانتان را به مخاطره انداختيد و نه از اقوام و بستگان خود براي رضاي خدا بريديد. آيا [با اين پرونده سياه و اعمال زشت [بهشت خداوند و همجواري پيامبران او را آرزو ميكنيد و با اين حال ميخواهيد از عذاب خدا در امان بمانيد؟!»
سالار شهيدان در فراز ديگري از كلمات بيدارگرانه و كوبنده خود به وضعيت اسف بار و نابسامان مستضعفان و بيچارگان ميپردازد و ميفرمايد:
«وَقَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللّهِ مَنْقُوضَةً فَلا تَفْزَعُونَ وَاَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبائِكُمْ تَقْرَعُونَ وَذِمَّةُ رَسُولِ اللّهِ مَخْفُورَةٌ، وَ اَلْعُمْيُ وَالْبُكْمُ والزَّمِنُ في الْمَدائِنِ مُهْمَلَةٌ لاتَرْحَمُونَ و لافي مَنْزِلَتِكُمْ تَعْمَلُونَ وَلامَنْ عَمِلَ فيها تَعْنُونَ وَبِالاِدْهانِ وَالْمُصانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأمَنُونَ؛12
شما ميبينيد كه پيمانهاي الهي شكسته ميشود ولي هيچ فرياد نميكشيد در حالي كه براي بعضي از پيمانهاي پدرانتان آشفته خاطر ميشويد. اينك پيمانهاي رسول خدا صلياللهعليهوآله مورد بياعتنايي قرار گرفته و نابينايان، اشخاص كر و زمينگير در همه شهرها بيسرپرست ماندهاند، به آنان رحم نميكنيد و مطابق شأن و منزلت خود عمل نميكنيد و به كساني كه در اين راه خدمت ميكنند توجه نميكنيد و با چرب زباني و سازش با ستمكاران خود را در حاشيه امن قرار دادهايد.»
امام حسين عليهالسلام خودداري از رسيدگي به محرومان و نيازمندان را از بدترين صفات حاكمان ميدانست و همواره ميفرمود:
«شَرُّ خِصالِ الْمُلُوكِ: اَلْجُبْنُ مِنَ الاَعْداءِ وَالْقَسْوَةُ عَلَي الضُّعَفاءِ وَالْبُخْلُ عِنْدَ الاِعْطاءِ؛13 بدترين صفات حاكمان، ترس از دشمنان، قساوت بر ضعيفان و خودداري از بخشش در موقع عطا ميباشد.»
آن حضرت علاوه بر حمايتهاي عملي خويش از محرومان جامعه بر ضرورت خدمت رساني به نيازمندان تاكيد كرده، در گفتارها و اشعارش اين اعتقاد خود را ابراز مينمود.
نمونهاي از اشعار آن بزرگوار را ميخوانيم:
«اِذا جادَتِ الدُّنْيا عَلَيْكَ فَجُدْبِها عَلَي النّاسِ طُرّا قَبْلَ اَنْ تَتَفَلَّتِ» «آنگاه كه دنيا به تو روي خوش نشان داد [و برايت امكاناتي فراهم شد] تو هم از آن به نفع نيازمندان و مستمندان بهره گير، قبل از آنكه از دستت بيرون رود.»
فَلا الْجُودُ يُفْنيها اِذا هِيَ اَقْبَلَتْ وَلاَ الْبُخْلُ يُبْقيهااِذا ما تَوَلَّتِ»14 «نه بخشش تو آن را ـ هر گاه به تو روي آورد ـ از بين خواهد برد و نه بخل تو، آن را ـ هر گاه به تو پشت كند ـ باقي خواهد گذاشت.»
آثار خدمتگزاري
حضرت حسين بن علي عليهالسلام براي توسعه امر خدمترساني در جامعه، مردم را از آثار اين امر مقدس آگاه كرده، ميفرمايد:
«فَمَنْ تَعَجَّلَ لاَِخيهِ خَيْرا وَجَدَهُ اِذا قَدِمَ عَلَيْهِ غَدَا وَمَنْ اَرادَ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالي بِالصَّنيعَةِ اِلي اَخيهِ كافاهُ بِها في وَقْتِ حاجَتِهِ وَصَرَفَ عَنْهُ مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا ما هُوَ اَكْثَرُ مِنْهُ وَمَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللّهُ عَنْهُ كُرَبَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ؛15 هر كس براي نيكي [و خدمترساني [به برادر خود بشتابد فردا نتيجه آن را خواهد ديد و كسي كه براي خدا به برادر ديني خود ياري نمايد خداوند او را به هنگام نيازمندي ياري خواهد كرد و بيشتر از آن او را از بلاها و گرفتاريها دور خواهد ساخت و آن كسي كه اندوه و غم را از دلِ مؤمني بر طرف نمايد، خداوند متعال غم و غصههاي دنيا و آخرت [او] را برطرف خواهد نمود.»
مهمترين شرط خدمتگزاري
در خدمتگزاري به مردم يك شرط اساسي وجود دارد كه بدون آن عمل نيك، ارزش واقعي خود را از دست خواهد داد و آن اينكه خدمت به مردم بايد از راه صحيح و پاكيزه انجام پذيرد. و بر اساس تقوا و پاكدامني و براي خدا باشد وگرنه خدمت رساني به خاطر مقاصد نفساني و هواهاي شيطاني هيچ گونه تاثيري نخواهد داشت؛ چرا كه عمل خير بايد از راه خير و نيك انجام پذيرد؛ همچنان كه خداوند متعال ميفرمايد:
«اِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ»16؛ «خداوند متعال فقط از پرهيزگاران [اعمال نيك] را ميپذيرد.»
در اين راستا امام حسين عليهالسلام رهنمودهاي ارزندهاي به جامعه بشري عرضه نموده است. هنگامي كه به آن حضرت خبر دادند «عبداللّه بن عامر» ـ از كارگزاران بني اميه ـ چنين و چنان صدقه داده و عدّه زيادي برده آزاد كرده است، امام عليهالسلام فرمود:
«مَثَل عبداللّه بن عامر همانند كسي است كه از حاجيان و راهيان خانه خدا سرقت كرده و سپس اموال دزدي را صدقه ميدهد.» آنگاه افزود:
«اِنَّمَا الصَّدَقَةُ الطَّيِّبَةُ صَدَقَهُ مَنْ عَرِقَ فيها جَبينُهُ وَاَغْبَرَّ فيها وَجْهُهُ؛ صدقه پاكيزه،صدقه كسي است كه در راه كسب آن پيشانياش عرق كرده و صورتش غبارآلود شده است.»
وقتي از امام صادق عليهالسلام سؤال شد: «منظور حضرت سيد الشهداء عليهالسلام چه كسي بوده است؟» فرمود: «علي بن ابي طالب عليهالسلام .»17
1. مستدرك الوسائل، ج12، ص369.
2. اصول كافي، باب خدمت به مؤمن، ح1.
3. صحيفه سجاديه، دعاي 20.
4. كشف الغمه، ج2، ص29.
5. تحف العقول، ص247.
6. بحارالانوار، ج44، ص190.
7. الاختصاص، ص225؛ ميزان الاعتدال، ج2، ص429.
8. بحارالانوار، ج71، ص315.
9. مناقب آل ابي طالب، ج3، ص221.
10. همان، ج4، ص66؛ بحارالانوار، ج44، ص190.
11. بحارالانوار، ج44، ص196.
12. تحف العقول، ص237 و 238.
13. العوالم، الامام الحسين عليهالسلام ، ص62.
14. المناقب، ج4، ص66.
15. كشف الغمه، ج2، ص29 و 30.
16. مائده/27.
17. دعائم الاسلام، ج2، ص329؛ مستدرك الوسائل، ج7، ص244.