بر ساحل قرآن

ابواحسان میانجی

نسخه متنی
نمايش فراداده

بر ساحل قرآن

ابواحسان ميانجي

مقدمه

در سيماي تابناك امام حسن عليه‏السلام مي‏توان نظاره‏گر ابعاد مختلف از جمله شخصيّت علمي و قرآني حضرت بود؛ هرچند لحظات زندگي امام حسن عليه‏السلام آميخته و متبرك با قرآن كريم بود و امام به مقتضاي امامت (پاسداري از انديشه‏ها و مرزهاي قرآني) آگاه‏ترين، مأنوس‏ترين و عامل‏ترين فرد به كتاب الهي بود، اما به دليل رويكرد محققان به موضوعاتي خاص (به ويژه صلح با معاويه) چنين فرازهاي درخشاني از سيماي حضرت كمتر مورد عنايت قرار گرفته است. بدين‏جهت شايسته است گوشه‏هايي از زندگي قرآني امام حسن مجتبي عليه‏السلام را به تماشا بنشينيم.1

1. عشق به قرآن از خردسالي

مدينه محل نزول وحي الهي بود و حسن و حسين عليهما‏السلام نوادگان رسول، شاهدان آن. از اين رو حسن عليه‏السلام از همان خردسالي با زلال وحي آشنا شد، شهدشيرين كلام الهي را چشيد و شيفته آن شد و از كودكي به حفظ، قرائت، تفسير و معارف قرآني دل بست. نمونه‏هايي از عشق حضرت و علاقه وي به وحي الهي را در فضاي معطّر عصر نبوي مرور مي‏كنيم.

با پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم در سايه قرآن

الف) حفظ و بازخواني كلام اللّه

شيخ ابوالفتوح نقل كرده كه حسن بن علي عليهما‏السلام در هفت سالگي، در مجلس رسول‏اللّه صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم حاضر مي‏شد. وحي را مي‏شنيد و آن را حفظ مي‏كرد. آن گاه به خانه بر مي‏گشت و براي مادرش باز مي‏گفت. از اين روي هر وقت علي عليه‏السلام به خانه بر مي‏گشت متوجه مي‏شد كه همسرش فاطمه صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم هم از آنچه نازل شده، مطلع است. يك روز كه در اين باره پرسيد: فاطمه عليها‏السلام فرمود: از فرزندت حسن شنيدم. بعد از آن، روزي علي عليه‏السلام در خانه پنهان شد و حسن عليه‏السلام طبق معمول به خانه آمد و خواست آنچه را شنيده بود، بازگويد، اما زبانش بند آمد. حضرت فاطمه شگفت‏زده شد و حسن گفت: مادرجان! تعجب نكن؛ زيرا بزرگواري سخن مرا مي‏شنود و شنيدن او مرا (از سخن گفتن) باز داشته است.2

ب) درخت بلاها در بهشت

امام حسن عليه‏السلام فرمود از جدم رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم شنيدم كه فرمود: درختي در بهشت هست كه به آن «درخت بلاها» مي‏گويند. در روز قيامت بلاديدگان را مي‏آورند. نه محكمه‏اي برايشان برپا مي‏شود و نه ميزاني نصب مي‏گردد. آنان را از پاداش‏ها سرشار مي‏كنند. آن گاه اين آيه را خواند: «انّما يُوَفّي الصابرون اجرهم بغير حساب»؛3 شكيبايان بي‏حساب و كامل پاداش خود را در خواهند يافت.4

ج) مباهله و تطهير

امام حسن عليه‏السلام بعد از سازش با معاويه، از دوران كودكي خود و ماجراي مباهله و نزول آيه تطهير ياد كرد و فرمود: پيامبر خدا از «انفس» پدرم را (براي مباهله) آورد و از «ابنا» من و برادرم و از «نساء» مادرم را. ما خاندان او و براي او هستيم. و او از ما و ما از او هستيم. و چون آيه تطهير نازل شد، رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ما را در كساي خيبري ام‏سلمه گردآورد و فرمود: خدايا! اينان خاندان و دودمان من هستند. پليدي (ناپاكي) را از ايشان بزداي و پاك و پاكيزه‏شان گردان... .5

منذر و هادي امّت

امام حسن عليه‏السلام مي‏فرمود: وقتي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از منبر به زير آمد، عرض كردم: اي رسول خدا! تو حجّت بر همه آفريده‏هايي. فرمود: حسن جان! خداوند مي‏فرمايد: «انّما انت منذر و لكل قوم هاد؛6تو فقط بيم دهنده‏اي و هر قومي هدايتگري دارد.»

نقل روياي رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم

امام حسن عليه‏السلام در پاسخ شخصي كه به صلح اعتراض داشت، خاطره خود از روياي پيامبر را اين گونه نقل فرمود:«... رسول خدا در رويا بني‏اميه را ديد كه يكي پس از ديگري بر منبرش سخن مي‏گويند. اين موضوع حضرت را ناراحت كرد. پس اين آيه «انّا اعطيناك الكوثر) و اين آيه «انّا انزلناه في‏ليلة القدر و ما ادراك ماليلة القدر، ليلة‏القدر خير من الف شهر...»؛ «شب قدر بهتر از هزار ماه است» كه در آن بني‏اميه سلطنت كنند، نازل شد.7

از خُلق و خوي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم

علامه مجلسي مي‏نويسد: مولاي ما حسن عليه‏السلام فرمود: خداوند عزيز و با جلال، پيامبرش را به بهترين ادبها تربيت كرد و فرمود: «خذاالعفو وأمر بالعرف و اعرض عن الجاهلين»8؛ گذشت پيشه كن و به نيكي فرمان بده و از نادانان روي برگردان».

وقتي فرمان او را دريافت، فرمود: «و ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا»؛9 و آنچه را پيامبر به شما داد بگيريد و از آنچه بازداشت، باز ايستيد.» و به جبرئيل فرمود: عفو چيست؟ گفت: با هركه از تو بريد و بپيوندي و به هركه تو را محروم كرد، بدهي و از هركه به تو ستم كرد، بگذري. وقتي پيامبر آن را انجام داد، خدا وحي كرد «وانّك لعلي خُلُقٍ عظيم»10 و حقّاً تو خلق بزرگي داري».11

عزّت بخش عرب

امام حسن عليه‏السلام فرمود: خدا به وسيله پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم عرب را عزّت بخشيد و هركه را از ايشان خواست، بزرگي داد و فرمود: «و انّه لذكرلك و لقومك»12؛ و آن (عزّت دادن) يادآوري تو و امت تو است.13

اجابت آرزوي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم

امام حسن عليه‏السلام فرمود: وقتي پيامبر دعوتش را در مكه آشكار كرد... مشركان او را به خروج از مكه به سوي مدينه ناچار كردند. حضرت رو به سوي مكه كرد و فرمود: خدا مي‏داند كه تو را دوست دارم و اگر مردم تو مرا بيرون نمي‏كردند، هيچ شهري را ترجيح نمي‏دادم و من از غمگين هستم. خدا به او پيام فرستاد كه‏اي محمد! خداي عليّ اعلي سلام مي‏رساند و مي‏گويد: به زودي تو را پيروزمند و سودمند و سالم و توانمند و غالب به اين شهر بر مي‏گردانيم و اين همان فرموده خداست. «انّ الذي فرض عليك القرآن، لرادّك الي مَعاد»14؛ در حقيقت همان كسي كه اين قرآن را به تو فرض كرد، تو را يقيناً به سوي وعده گاه بر مي‏گرداند.»15

2. در عصر علوي عليه‏السلام

امام حسن عليه‏السلام بعد از رحلت پيامبراكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم در محضر مادر بزرگوار و پدر گرامي‏اش نيز از معارف قرآني بهره‏ها برد. در مجموعه سخنان حضرت مي‏توان نمونه‏هايي از اين دوره را ديد. امام حسن عليه‏السلام گاهي آنچه را از اميرمؤمنان شنيده بود نقل مي‏فرمود و گاه به توضيح و بيان آياتي كه پيرامون حضرت بود، مي‏پرداخت. نمونه‏هايي از اين دو بخش را مي‏خوانيم:

الف) سخني از پدر پيرامون عرش

امام حسن عليه‏السلام ضمن بازگويي سخنان كعب الاحبار و امام علي عليه‏السلام ، به پرسش كعب از «وكان عرشه علي الماء ليبلوكم ايّكم احسن عملاً»؛16 عرش خدا بر آب ود تا شما را امتحان كند كه كدام يك نيكوتر عمل مي‏كنيد. فرمود: امام علي پاسخ داد: آري! عرش خدا بر آب بود؛ وقتي كه نه زميني گسترده بود و نه آسماني افراشته و نه صدايي شنيده مي‏شد و نه چشمه‏اي مي‏جوشيد و نه فرشته مقربي و نه پيامبر مرسلي و نه ستاره‏اي كه شبانه ره پويد و نه ماهي كه راهي آسمان شود و نه آفتابي كه بدرخشد. و عرش او بر آب بود؛ در حالي كه با هيچ يك از آفريده خود انس نداشت و خود را تمجيد و ستايش مي‏كرد. چنان كه مي‏خواست باشد، بود. پس خواست مخلوقات را بافريند و به امواج درياها زد و از آن همچون دودي كه از بزرگ‏ترين آفريده خدا باشد، برخاست و با آن آسمان بسته را بنا كرد. سپس ميان آن را بشكافت و زمين را از جايگاه كعبه ـ كه وسط زمين است ـ گستراند و...»17

سخنراني در محضر پدر

امام حسن عليه‏السلام در يك سخنراني در حضور امام علي عليه‏السلام فرمود: هان اي مردم! از پروردگارتان ياد بگيريد: «انّ اللّه اصطفي آدم و نوحاً و آل ابراهيم و آل عمران و علي‏العالمين، ذرّية بعضها من بعض واللّه سميع عليم»18؛ ما فرزنداني از آدم، دودماني از نوح، برگزيده‏اي از ابراهيم، نسلي از اسماعيل و خانداني از محمد هستيم. ما در ميان شما مثل آسمان افراشته، زمين گسترده و آفتاب تابانيم و نيز مانند آن درخت زيتونيم كه نه شرقي است و نه غربي و روغن آن خجسته است. پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم اصل آن است و علي‏شاخه‏اش، به خدا سوگند ما ميوه آن درخت هستيم. پس هركه به شاخه‏اي از آن درخت آويزد، نجات يابد و هركس بازماند، در آتش باشد.19

با مردم كوفه، سخني از عايشه

امام حسن عليه‏السلام بعد از خواندن نامه امام علي عليه‏السلام به مردم كوفه فرمود: ... شما از پيمان شكني طلحه و زبير و همراه ساختن عايشه، آگاهيد، كار عايشه از ناتواني زنان و سستي رأي آنان است كه خدا فرمود: «الرّجال قوّامون علي‏النّساء»؛20 مردان سرپرست زنان هستند.21

د) نداي قرآني هنگام شهادت پدر

27 رمضان ام‏كلثوم نزد پدر رفت. علي عليه‏السلام از او خواست پشت در برود. امام حسن عليه‏السلام فرمود: من بر درخانه نشسته بودم كه شنيدم منادي و هاتفي گفت: «أفمن يلقي في‏النّار خير ام من يأتي آمنا يوم القيامة»22؛ آيا كسي كه در آتش افكنده مي‏شود، بهتر است يا كسي كه در روز قيامت آسوده خاطر مي‏آيد.23

درباره علي عليه‏السلام

علاوه بر اين كه امام حسن عليه‏السلام در عصر پدر، با معارفي قرآني از زبان وي آشنا شد، خودش نيز به تبيين و تفسير و تطبيق آياتي مربوط به حضرت اميرمؤمنان عليه‏السلام مي‏پرداخت كه برخي عبارتند از:

الف) زهد علي عليه‏السلام

امام حسن عليه‏السلام در مجلس معاويه ضمن پاسخ به ناسزاهاي اهل مجلس فرمود:... و شما را به خدا سوگند مي‏دهم، آيا مي‏دانيد كه علي عليه‏السلام بود كه خواسته‏هاي نفساني را بر خود حرام كرد و خدا فرمود: «يا ايهاالذين آمنوا لاتحرموا طيبات ما احل اللّه لكم»24؛ اي مؤمنان چيزهاي پاكي را كه خدا بر شما حلال كرده است حرام نشماريد.25

ب) علي عليه‏السلام پيشگام پيشگامان

سليم بن قيس مي‏گويد: امام حسن عليه‏السلام فرمود: «والسابقون الأولون من المهاجرين والانصار و الذين ابتعوهم باحسان»؛26 و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار و كساني كه با نيكوكاري از آنان پيروي كردند، همان گونه كه پيشگامان بر ديگران برتري دارند، پدرم علي بن ابي‏طالب نيز، چون پيشتاز پيشگامان است، بر آنان برتري دارد. و فرمود: «أجهلتم سقاية الحاج و عمارة المسجد الحرام كمن آمن باللّه و اليوم الآخر و جاهد في سبيل اللّه»؛ آيا سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجدالحرام را مانند كسي پنداشته‏ايد كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است؟ و (علي عليه‏السلام ) از رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم پذيرفت و با جان خود او را ياري رساند... .27

ج) تطبيق مؤمن بر علي عليه‏السلام

علامه مجلسي مي‏نويسد: حسن بن علي عليهما‏السلام به وليد فرمود: چگونه علي را ناسزا مي‏گويي با اين كه خدا در ده جاي قرآن او را مؤمن ناميده است و تو را فاسق؟28

د) تطبيق آيه‏اي ديگر بر علي عليه‏السلام

ابن شهرآشوب مي‏نويسد: شيرازي در كتابش با سند خود نقل كرده است: حسن بن علي بن ابي‏طالب در باره آيه شريفه «في ايّ صورةٍ شاءَ ركّبك»؛ به هر صورتي كه خواست، تو را تركيب كرد، فرمود: خداي سبحان علي بن ابي‏طالب را در صُلب ابوطالب به صورت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم آفريد، ازاين رو شبيه‏ترين مردم به رسول خدا علي بود و حسين بن علي شبيه‏ترين مردم به فاطمه است و من شبيه‏ترين مردم به خديجه كبري هستم.29

ه··.) تطبيق فاستوي علي سوقه بر علي عليه‏السلام

علامه حلّي در تفسير «فاستوي علي سوقه»؛ بر ساقه‏هاي خود استوار شد؛ از امام حسن عليه‏السلام نقل مي‏كند كه اسلام با شمشير علي استوار شد.30

3. رفتار قرآني امام حسن عليه‏السلام

الف) عفو و گذشت

امام حسن عليه‏السلام كه خود از اهل بيت عليهم‏السلام است و در شمار پاكان از رجس قرار دارد، رفتاري برگرفته از آموزه‏هاي قرآني داشت كه نمونه‏اي از آن پيرامون صفت عفو و گذشت را مي‏خوانيم: يكي از كارگران امام حسن عليه‏السلام گناهي كرد كه كيفر داشت. وقتي به دستور امام خواستند او را كيفر دهند، گفت: مولاي من! «والعافين عن النّاس»31 فرمود: تو را بخشيدم. گفت: «واللّه يحبّ المحسنين»32؛ فرمود: در راه خدا آزادي و دو برابر آنچه به تو بخشيدم، نزد من داري.33

ب) موعظه قرآني

موعظه‏هاي امام حسن عليه‏السلام هم رنگ و بوي قرآني داشت. از جمله مي‏فرمود: اي فرزند آدم! از حرام‏هاي خدا خود را بازدار تا عابد باشي و به آنچه خدا قسمت تو كرده است راضي باش تا بي نياز شوي و همسايگي همسايه خود را نيكودار تا مسلمان باشي و... اي فرزند آدم! از روزي كه زاده شدي پيوسته در تباه عمر خود بوده‏اي. اينك باقي مانده‏اش را براي آخرت خود درياب كه مؤمن توشه بر مي‏دارد و كافر سرگرم بهره كنوني‏اش است. امام بعد از اين انذار، اين آيه را تلاوت فرمود: «و تزوّدوا فانّ خيرالزاد التّقوي»34؛ براي خود توشه برداريد كه به راستي بهترين توشه پرهيزكاري است.35

ج) توسّل قرآني

شخصي براي بچه‏دار شدن از امام تقاضاي مطلبي كرد. امام فرمود: برتوباد به استغفار كردن. او مشغول انجام اين توصيه شد تا جايي كه گاه روزي تا هفتصد مرتبه استغفار مي‏كرد. وي به زودي صاحب ده فرزند شد. وقتي از امام دليل اين توصيه را پرسيد: فرمود: آيا سخن خداي سبحان را در قصه هود نشنيده‏اي؟«ويزدكم قُوَّةً الي قُوّتكم»36؛ و نيرويي بر نيروي شما بيفزايد و در قصه نوح نشنيده‏اي«و يمددكم باموال و بنين»؛37 و شما را به اموال و پسران ياراي كند.38

د) زندگي با آيات قرآني

علاوه برآنچه گفتيم، امام حسن عليه‏السلام با آيات الهي زندگي مي‏كرد و در هر موقعيتي آيات مختلف قرآن كريم را تلاوت مي‏فرمود. گاه در نماز جمعه39، گاه در برخوردهاي شخصي، گاه در اجتماعات،40 گاه در ميدان جنگ41 و... نمونه‏اي را مي‏خوانيم. شيخ طوسي مي‏نويسد: امام حسن عليه‏السلام پس از وفات علي عليه‏السلام با مردم سخن گفت: ... هركس مرا شناخت، شناخت. هركسي نمي‏شناسد، من حسن، فرزند محمد، پيامبر خدا هستم. «واتبعت ملّة آبائي ابراهيم و اسحاق و يعقوب»؛42 و از آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب پيروي كردم. من فرزند آن مژده دهنده و بيم دهنده و دعوت كننده به سوي خدايم. من آن چراغ تابانم. من فرزند آن پيامبر رحمت براي جهانيانم. من از آن خاندانم كه خدا پليدي را از ايشان زدود و پاكشان كرد. من از آن خاندانم كه جبرئيل بر آنان نازل مي‏شد و از خانه‏ايشان عروج ميكرد. من از آن خاندانم كه خدا محبّت و ولايت آنان را واجب كرد و در آيه‏اي كه بر محمد نازل كرد فرمود: «قل لا اسئلكم عليه اجراً الاّ المودة في القربي و من يقترف حسنةً»43؛ بگو به ازاي آن(رسالت) پاداشي از شما نمي‏خواهم مگر محبّت در باره خويشان و...؛ و به دست آوردن نيكي محبّت ماست.44

1. منبع اصلي ارجاعات پاورقي (موسوعة كلمات امام حسن(ع)) و ترجمه آن مي‏باشد كه هر دو توسط پژوهشكده باقرالعلوم(ع) تدوين و به زيور طبع آراسته شده است.

2. بحارالانوار، ج 43، ص 338؛ انوارالبهيه، ص 76؛ المناقب، ج 4، ص 7.

3. زمر / 10.

4. المعجم الكبير، ج 3، ص 92، ح 2760؛ مجمع الزوائد، ج 2، ص 305.

5. امالي طوسي، ص 559.

6. نور / 1؛ قدر /1ـ3؛بحارالانوار،ج18،ص127.

7 و 8 / اعراف / 199.

9. قلم / 4.

10. بحارالانوار، ج 78، ص 114.

11. زخرف / 44.

12. بحارالانوار، ج 23، ص 173.

13. قصص / 85.

14. بحارالانوار، ج 21، ص 121 و نمونه‏هاي ديگر.

15. ر.ك. به: مقاتل الطالبين، ص 55، مقتل الحسين(ع)، ج 1، ص 114.

16. هود / 7.

17. تفسير فرات كوفي، ص 183، ح 235.

18. آل عمران / 33.

19. بحارالانوار، ج 43، ص 358.

20. نساء / 34.

21. امالي طوسي، ص 718، ح 1518.

22. فصلت / 40.

23. الفتوح، ج 3 و 4، ص 282.

24. مائده / 87.

25. مقتل الحسين(ع)، ج 1، ص 114.

26. توبه / 100.

27. توبه / 19.

28. تفسير فرات كوفي، ص 169، ح 217.

29. بحارالانوار، ج 35، ص 339.

30. انفطار / 8.

31. بحارالانوار، ج 24، ص 316؛ تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 522.

32. فتح / 29.

33. كشف اليقين، ص 368.

34 و 35. آل عمران/ 134.

36. بحارالانوار، ج 43، ص 352.

37. بقره / 197.

38. كشف الغمّه، ج 1، ص 572.

39 و 40. هود / 52.

41. مكارم الاخلاق، ص 327.

42. بحارالانوار، ج 32، ص 228؛ امالي صدوق، ص 82.

43. همان، ج 44، ص 33.

44. همان، ج 2، ص 82؛ امالي طوسي، ص 561؛ بحارالانوار، ج 10، ص 138.

45. يوسف / 38.

46. شوري / 23.

47. امالي طوسي، ص 269.