چـنـان كـه گـذشـت ، ايـن شكل دور از ذهن است و ارسطو و قدماى منطقيان بدان اشارتى نبرده اند، ولى منطقيان مسلمان انتاج آن را به گونه مانعة الخلوّ در يكى از دو صورت زير دانسته اند:
دو مقدّمه ، موجبه باشند و صغرا كلّى باشد.
دو مقدّمه در كيف دگرگون باشند و يكى از آن ها كلّى باشد.
خـواجـه نصيرالدين طوسى در بخش منطق تجريد و علاّمه حلّى در جوهرالنضيد، ضرب هاى منتج شـكـل چـهـارم را پـنج ضرب دانسته اند، ولى تفتازانى در تهذيب المنطق ضرب هاى منتج را هشت ضرب برشمرده است كه عبارتند از:
يكم ـ صغرا، موجبه كلّيّه و كبرا، موجبه كلّيّه باشد.(نتيجه ، موجبه جزئيّه است .)
دوم ـ صغرا، موجبه كلّيّه و كبرا، موجبه جزئيّه باشد.(نتيجه ، موجبه جزئيّه است .)
سوم ـ صغرا، موجبه كلّيّه و كبرا، سالبه كلّيّه باشد.(نتيجه ، سالبه جزئيّه است .)
چهارم ـ صغرا، موجبه كلّيّه و كبرا، سالبه جزئيه باشد.( نتيجه ، سالبه جزئيّه است .)
پنجم ـ صغرا، موجبه جزئيّه و كبرا، سالبه كلّيّه باشد.( نتيجه ، سالبه جزئيّه است .)
ششم ـ صغرا، سالبه جزئيّه و كبرا، موجبه كلّيّه باشد.( نتيجه ، سالبه جزئيّه است .)
هفتم ـ صغرا، سالبه كلّيّه و كبرا، موجبه جزئيّه باشد.( نتيجه ، سالبه جزئيّه است .)
هشتم ـ صغرا، سالبه كلّيّه و كبرا، موجبه كلّيّه باشد.(نتيجه ، سالبه كلّيّه است .)
1 ـ گفته شد اشكال مختلف قياس براى انتاج به شرايط عمومى و اختصاصى نيازمندند: براى روشـن كـردن مـنـتـج بـودن قـيـاس ، ابـتـدا بـايـد بـه وضـعـيـت حد وسط در قياس توجه كرد و شكل قياس را به دست آورد.
2 ـ سپس بايد سنجيد كه آيا شرايط انتاج را دارد يا خير.
3 ـ در مـرحـله بـعـدى بايد حد وسط را از لحاظ صحت سنجيد و ديد آيا در آن خللى وجود دارد يا نه .
4 ـ در صـورت صـحـيـح بـودن حـد وسـط از لحـاظ مـادى ، حـد اكـبـر را بـر حـد اصـغـر حمل مى كنيم و نتيجه را به دست مى آوريم .
5 ـ نتيجه از لحاظ كم و كيف تابع اخس مقدمات است ، مناط اخس بودن دو چيز است :
الف ـ سالبه بـودن در مـقـابـل مـوجـبـه بـودن .
ب ـ جـزيـى بـودن در مـقـابـل كلى بودن و به عبارتى اگر يكى از مقدمات سالبه باشد نتيجه سالبه است و اگر يكى از مقدمات جزيى باشد نتيجه جزيى است .
قياس اقترانى از جهت صورى و ساختارى ، مركّب از دو مقدّمه و يك نتيجه و داراى سه حدّ است كه عبارتند از: حدّ اصغر، حدّ اكبر و حدّ وسط.
بـر حـسـب چـگـونـگى قرار گرفتن حدّ وسط، كه علّت انتاج قياس اقترانى است ، اين قياس به چهار شكل درمى آيد كه هر يك از آن ها براى انتاج داراى شرطهايى ويژه اند و آن شرطها بر دو دسته عمومى و اختصاصى تقسيم مى شوند. شكل هاى چهارگانه قياس عبارتند از:
هرگاه حدّ وسط در صغرا، محمول باشد و در كبرا، موضوع .
هرگاه حدّ وسط در هر دو مقدّمه ، محمول باشد.
هرگاه حدّ وسط در هر دو مقدّمه ، موضوع باشد.
هـرگـاه حـدّ وسـط در صـغـرا، مـوضـوع بـاشـد و در كـُبـرا، محمول .
در ميان شكل ها، شكل اوّل از اهمّيّتى بسيار برخوردار است ؛ زيرا از سويى بديهى الانتاج است و براى اثبات صدق نتيجه اش به اقامه برهان نيازمند نيستيم و از سويى ديگر، اثبات صدق شـكـل هـاى ديـگـر بـديـن شـكـل نـيـازمـنـد اسـت . از ايـن رو، مـنـطـقـيـان آن را اصـحـّ اشكال ، قياس كامل و سياق اتمّ خوانده اند.