آشنایی با منطق و فلسفه

حسین متفکر؛ مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 111/ 59
نمايش فراداده

1 ـ 3 ـ تصوف و عرفان

افـزون بـر آن چـه گفته شد، عرفا با ديگر اصناف و طبقات فرهنگى و فكرى اسلامى ديگر نـيـز تـفاوت دارند. آنان افزون بر اين كه طبقه اى فرهنگى اند و عرفان را به عنوان گونه اى دانـش مـطرح ساخته و آثار و كتاب هايى ارزشمند تاءليف كرده اند، گروهى اجتماعى را نيز پديد آورده اند. از اين رو، هرگاه از آنان با توجه به بُعد فرهنگى ياد كنند، آنان را (عارف ) مـى خـوانـنـد و هـر گـاه با توجه به بُعد اجتماعى از آنان ياد كنند، (صوفى ) مى نامند. استاد مرتضى مطهرى در اين باره مى گويد:

عـرفـا و مـتـصـوّفـه ، هر چند يك انشعاب مذهبى در اسلام تلقى نمى شوند و خود نيز مدّعى چنين انـشـعـابـى نـيـسـتـنـد و در هـمـه فـرق و مـذاهـب اسـلامـى حـضـور دارنـد، در عـيـن حـال يـك گـروه وابـسـتـه و به هم پيوسته اجتماعى هستند، يك سلسله افكار و انديشه ها و حتى آداب مـخـصوص ، در معاشرت ها و لباس ‍ پوشيدن ها و احياناً آرايش سر و صورت و سكونت در خـانـقـاه ها و غيره ، به آنان به عنوان يك فرقه مخصوص اجتماعى و مذهبى رنگ مخصوص داده و مـى دهـد و البـتـه هـمـواره در ميان آن ها خصوصاً در شيعه ، عرفايى بوده و هستند كه هيچ امتياز ظـاهـرى بـا ديـگـران نـدارنـد و در عـين حال عميقاً اهل سير و سلوك عرفانى مى باشند و در حقيقت عـرفـاى واقـعـى ايـن دسـته اند نه گروه هايى كه صدها آداب از خود اختراع كرده ، بدعت ايجاد كرده اند.(94)

روش كلامى

كـلام ، دانـشـى اسـت كه درباره اصول عقايد و معارف اسلامى بحث و تحقيق مى كند و در پى اين است كه چه مسائلى از اصول دين اند و چگونه اثبات مى شوند و پاسخ شبهه هاى دينى چيست . عـقـايـد، بـخـشـى از تـعـاليـم اسـلامـى اسـت كـه هـر مـسـلمـانـى بـايـد بـا دليـل و برهان بدان ها ايمان آورد و در برابر شبهه ها از آن ها دفاع كند. در گذشته ، كلام را (عـلم اصـول ديـن ) يـا (عـلم تـوحـيـد و صـفـات ) نـيـز مـى گفتند. كسانى را كه به علم كلام مى پردازند، متكلّم گويند.

روش عـلم كـلام ، اسـتـدلالى است ، متكلمان ، مانند حكماى مشّاء، در اثبات و نيز دفاع از عقايد خود بـر اسـتـدلال هـاى عـقـلى تـكـيـه مـى كـنـنـد. كـلام در هـمـان حـال كـه اسـتـدلالى و قـيـاسـى اسـت ، از نـظـر مـبـادى و مـقـدمـات و مـوادّ استدلال ، بر دو بخش است : بخش عقلى ؛ و بخش نقلى .

بـخـش عـقـلى ، عـبـارت از مـسـائلى اسـت كـه مـوادّ و مـقـدّمـات آن تـنـهـا از عـقـل گـرفته مى شوند و متكلّم بايد از گذر استدلال و قياس عقلى وارد شود. در اين موارد اگر بـه (نـقـل ) اسـتـنـاد كـنـنـد، تـنـهـا در تـاءيـيـد حـكـم عـقـل اسـت ؛ مـانـنـد مـسـائل مـربـوط بـه (تـوحـيـد) و (نـبـوت ) و بـرخـى از مسائل (معاد).

بـخـش نـقـلى كـلام ، عـبـارت از مـسـائلى اسـت كـه هـر چـنـد از اصـول ديـن يا مذهبند، و اعتقاد و ايمان بدان ها لازم است و از آن جا كه فرع بر نبوّت و از لوازم اعـتـقـاد بـدانـنـد، مـى تـوان سـخـن الهـى و سـخـن قـطـعـى رسـول اكـرم (ص ) و ائمـه اطـهـار(ع )را مـبـنـاى اسـتـدلال قـرار داد؛

مـانـنـد بـيـشـتـر مـسـائل مـربـوط بـه مـعـاد و امـامـت ، كـه از نـظـر شـيـعـه از اصول دينند.