هر گاه دو كلّى به گونه اى باشند كه هر يك از آن ها بر برخى از افراد ديگرى صدق كند، نه بر تمام افرادش و به عبارتى ديگر هر يك از آن ها افزون بر قلمرو مشترك داراى قلمروى جـدا بـاشـد، دو كـلّى را (عام و خاص من وجه ) و نسبتشان را عموم و خصوص من وجه گويند؛ مانند انسان و سفيد كه برخى انسان ها سفيدند و برخى سفيدها انسان .
تعريف منطق : منطق دانشى ابزارى است كه تفكر و انديشيدن درست را مى آموزد.
مـوضـوع مـنـطـق : مـوضـوع مـنـطق ، تصوّر و تصديق است و از اين رو، به دو بخش تصوّرات و تصديقات تقسيم مى شود.
ملاكِ بداهت در تصورات ، بساطت ، و ملاك نظرى بودن ، (تركيب تصورات ) است .
هر مفهومى كه بر افرادى بى شمار صدق پذير باشد، كلّى و گرنه جزئى است .
دو كـلّى ، هـمـواره بـا يـكـديـگـر داراى يـكـى از نـسـبـت هـاى چـهـارگـانـه انـد: اوّل ـ تباين ؛ دوم ـ تساوى ؛ سوم ـ عام و خاص مطلق ؛ چهارم ـ عام و خاص من وَجْه .
1 ـ علل پديد آمدن سوفيسم را بنويسيد.
2 ـ تعريف و فايده منطق صورى چيست ؟
3 ـ انواع خطاى ذهن را نام ببريد.
4 ـ موضوع منطق چيست ؟
5 ـ (بديهى ) و (نظرى ) را تعريف كنيد و ملاك بداهت تصوّرات را بنويسيد.
6 ـ (كلّى ) و (جزئى ) را تعريف كنيد.
7 ـ چرا ارسطو به تدوين منطق همت گماشت ؟