اين ، در حالى بود كه آن حضرت از همان آغاز، رسالت خود را متوجه بنىاسرائيل مى دانست ودر شهرها و روستاهاى آنان به تبليغ آيين موسوى و شفا دادن بيماران مىپرداخت . نيز شاگردان و اصحاب نزديك خود را قدرت شفا دادن بخشيده ، براى بشارت بهنزديك شدن (ملكوت آسمان ) به سرزمين هاى دور و نزديك ، روانه مى كرد.
چنان كه حضرت عيسى مسيح (ع ) در موعظه اى بر روى كوه ، رسالت خود را كه در درجه نخستهدايت بنى اسرائيل ، تبيين و تكميل تورات و كتب آسمانى پيشين بوده است ، چنين بيان مى دارد:
(گمان مَبريد كه آمده ام تا تورات و صُحُف انبيا راباطل سازم . نيامده ام تا باطل نمايم بلكه تا تمام كنم ... . پس هر كه يكى از اين احكام كوچكترين (جزئى ترين حكم تورات ) را بشكند و به مردم چنين تعليم دهد در ملكوت آسمان ،كمترين شمرده شود. امّا هر كه به عمل آورد و تعليم كند او در ملكوت آسمان ، بزرگ خواندهخواهد شد.) (156) قرآن كريم نيز حضرت عيسى (ع ) را پيامبر بنىاسرائيل معرّفى مى كند (157)، براى حلّ اختلاف يهوديان (158)، اصلاح دينيهود، برداشتن برخى تحريم هايى كه از قبل در ميان آنان وجود داشته است و نيز تبيين وتفسير درست تورات و انجيل به رسالت ، مبعوث شده است .(159) (160)
بنابر روايات مسيحيان يكى از برنامه هاى تبليغى حضرت عيسى (ع ) و پيش از او حضرتيحيى (ع ) (بشارت به ملكوت آسمان ) بوده است . چنان كهانجيل درباره يحيى (ع ) آورده كه هنگام موعظه به مردم مى گفت : (توبه كنيد؛ زيرا ملكوتآسمان ، نزديك است .) (161)نيز درباره عيسى (ع ) آمده كه همزمان با دستگيرى حضرت يحيى ،شهر خود (ناصره ) را ترك كرد و به (كَفَرْناحوم ) در كنار درياچهجليل آمد، و از همين جا بود كه تبليغ و موعظه را به طور رسمى آغاز كرده است :
(و از آن هنگام عيسى به موعظه ، شروع كرد و گفت : توبه كنيد، زيرا ملكوت آسمان نزديكاست ... و عيسى در تمام جليل مى گشت و در كنايس ايشان ، تعليم داده ، به بشارت ملكوت ،موعظه همى نمود، و هر مرض و هر درد قوم را شفا مى داد، و اسم او در سوريه ، شهرت يافت ...و گروهى بسيار از جليل و ديكاپولِس و اورشليم و آن طرف اردن در عقب او روانهشدند.) (162) در اين كه مراد از (ملكوت آسمان ) چيست و چرا حضرت مسيح (ع ) و يحيى (ع ) تاءكيد داشتندكه در تبليغات دينى خود، آن را مطرح سازند ؛ بايد گفت : (بشارت به ملكوت آسمان )، بهمساءله آرمانى ديرينه يهوديان ، يعنى اميد به نجات از فلاكت و بدبختى و نيز مصائب بىشمار، توسّط (مسيح موعود) مربوط مى شود، كه پيشتر نيز به آن اشاره شد.
توضيح آن كه از ديدگاه بنى اسرائيل (ملكوت آسمان ) گونه اى حكومت الهى بود كه آرماندينى هر شهروند يهودى به شمار مى رفت . منشاء پيدايش چنين اعتقادى ، چند چيز است : يكى آنكه آنان طعم شيرين رفاه ، آزادى و استقلال سياسى اجتماعى را در مقاطعى از تاريخ حيات ملّى مذهبى خود در سايه حكومت الهى پيامبران و رهبران دينى با عنوان (پادشاهان ) دادگر وقدرتمند، تجربه كرده و ياد و خاطره شيرين آن دوران را پيوسته در ذهن داشته ، وتجديد چنيندورانى ، با آمدن (پادشاهى ) داد گر و برپايى حكومتى آرمانى در راستاى تحقّق (آرمانشهرخدايى ) را در سر مى پرورانده اند.
چنان كه يكى از دانشمندان يهودى مى نويسد:
(براى قرن ها، پادشاه ، مركز و محور قوانين يهود، تلقّى مى شد و به اين لحاظ، يك سيماىبرجسته در تصوير انبيا از جهان آينده ، چهره پادشاهى آرمانى بود كه عالى ترين ويژگىيك شهريار زمينى را داشته باشد و با كمال عدالت و تمام حكمت ، بر بنىاسرائيل حكومت كند و آرامش فراگيرى را براى رعاياى خويش تاءمين نمايد.) (163)