آشنایی با ادیان الهی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 87/ 56
نمايش فراداده

متكلّم مسيحى معاصر (توماس ميشل ) پس از نقل اين خدايان سه گانه بت پرستان و مشركانجزيرة العرب مى نويسد: به نظر مى رسد برخى از تازه مسيحيان عرب ، اين مفهوم تثليثى بتپرستان را از روى ناآگاهى به اصول ديانت مسيحى پسنديدند و خداىمتعال مشركان را با پدر، بزرگ مادر را با مريم وخداوند مولود جسمانى از آن دورابا مسيح ،خلط كرده اند. قطعا اين قضيّه ، چيزى جز تحريف عقيده واقعى مسيحيان نيست.(259) (260)

پژوهشگر معروف غربى (فليسين شاله ) درباره پيشينه عقيده به تثليث مى نويسد:

(مشركانى كه سپس مسيحى شدند عقيده دارند كه خدايان براى پيدايش مردان بزرگ بابشر،آميزش دارند. از اين نظر عيسى ، وجودى الهى از مريم است . از نظر فلاسفه رواقى وفيلسوف يهودى (فيلون )، عيسى ، فعل خداست . اين عقيده را (سن ژوستن ) و مؤ لّف آثاراوّليه انجيل يوحنّا، اضافه كرده و رايج ساخته است ... در نظر مسيحيانى كه داراى فلسفه اندروح القدس ، لقب فعل است ؛ تنها در قرن چهارم ميلادى به صورت شخصى معلوم در آمد. ولىبا وجود اين ، هم ذات با پسر گرديد... پدر و پسر و روح القدس ، سه شخصيّت در يك وجودمجرّد است كه در ازليّت ، متساوى و برابر است وتشكيل تثليث دين مسيح را مى دهد. ) (261) بنابر آن چه گذشت روشن شد كه عقيده به تثليث ، خيلى پيشتر از ظهور دين مسيح در ميانملل بت پرست و مشرك به شكل هاى مختلف ، وجود داشته و از اديان تحريف شده پيشين ، مكاتبفلسفى و نيز آيين بت پرستى و شرك توسّط افرادى در دين مسيح ، وارد شده است با اينتفاوت كه آلهه پيشين ، جاى خود را به آلهه جديد مسيحى داده است . از اين رو، عقيده به تثليثبر خلاف ادّعاى مسيحيان كنونى نمى تواند از عقايداصيل مسيحيّت نخستين يعنى توحيد واقعى و خالص به شمار آيد. اين واقعيّت انكار ناپذيرىاست كه بسيارى از مسيحيان واقع بين به ويژه پژوهشگران و انديشمندان ژرف نگر آنان به آن، اعتراف دارند.(262)

ب تثليث در اناجيل

نحوه طرح تثليث در كتاب مقدّس مسيحيان (اناجيل ) نيز گوياى اين واقعيّت است كه عقيده يادشده ، وارداتى بوده و جزو عقايد اصيل مسيحيّت راستين نبوده و نيست . پيش از بيان نحوه طرحتثليث در كتاب مقدّس بايد مقدّمه اى كه بيانگر چگونگى ورود عقيده به تثليث در آيين مسيحيتاست را بيان كنيم ، و آن اين كه علاوه بر مطالب گذشته درباره ديرينگى عقيده به تثليث ،بايد افزود بررسى هاى تاريخى ، نشان مى دهد كه عقيده به تثليث در آيين مسيحيّت ، نقطهآغاز و تاريخ مشخصّى دارد وهمزاد با اين آيين نبوده وهمراه با پيدايش آن از درون اين آيين ، پيداو هويدا نشده ، بلكه بعدها توسّط فرد يا افرادى در آن ،داخل گرديده است . در اين جا براى تاءييد و صحّت ادّعاى خويش ، دو نمونه از گزارش هاىتاريخى ، درباره تاريخ ورود تثليث به آيين مسيحيّت و نيز تاريخ رسميّت بخشيدن تثليث دراين آيين را مى آوريم .

گزارش نخست به نقل از متكلم مسيحى معاصر، (توماسميشل ) است كه مى گويد: كلمه (سه گانه ) هرگز در كتاب مقدّس ، وارد نشده است و نخستينكاربرد شناخته شده آن در تاريخ مسيحيّت به (تِئوفيل انطاكى ) درسال 180 ميلادى باز مى گردد. البتّه ريشه هاى مفهوم سه گانگى در عهد جديد، احساس مىشود (263) و عبارت اعطاى حقّ تعميد در پايانانجيل متّى آن را صريحا بيان كرده است : (ايشان را به اسم اب و ابن و روح القدس )تعميددهيد.) عهد جديد، هنگام اشاره به خدا، واژه يونانى (هوثيوس ) را به كار مى برد كه بهمعناى خداى ازلى ، خالق ، زنده كننده و مولاى تواناست . اين كلمه به خداى ابراهيم ، اسحاق ،يعقوب ، موسى و پيامبران ديگر، اشاره دارد. عهد جديد هرگز عيسى و روح القدس را(هوثيوس ) نخوانده است . در حالى كه طبق تبيينى كه از تثليث مى كنند و آن را همان توحيدواقعى مى پندارند، بايد چنين تعبيرى درباره اين دو هم به كار رود (264) گزارش دوم مربوط به تشكيل (شوراى نيقيه ) است كه در آن شورا، مساءله تثليث ، عقيدهرسمى مسيحيان اعلام شد؛ كه اين گواه روشنى است بر اين كه تثليث جزو دين مسيح نبوده ،درغير اين صورت با مخالفت شديد، مواجه نمى شد تا با تهديد و حربه سياسى (تكفير)پس از نزديك به چهار قرن از پيدايش مسيحيّت جزو عقايد رسمى آنان اعلام شود.