آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 13
نمايش فراداده

ديوان خواجه شمس الدين محمد حافظ شيرازى باهتمام محمد قزوينى و دكتر قاسم غنى همراه با يادداشتهاى استاد مطهرى

غزل 1


  • الا يا ايها الساقي ادر کاسا و ناولها 1 به بوي نافه‌اي کاخر صبا زان طره بگشايد مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هر دم به مي سجاده رنگين کن گرت پير مغان گويد شب تاريک و بيم موج و گردابي چنين هايل همه کارم ز خود کامي به بدنامي کشيد آخر5 حضوري گر همي‌خواهي از او غايب مشو حافظ 6 و 7 متي ما تلق من تهوي دع الدنيا و اهملها

  • که عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشکل‌ها ز تاب جعد مشکينش چه خون افتاد در دل‌ها1 جرس فرياد مي‌دارد که بربنديد محمل‌ها2 که سالک بي‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها3 کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها 4 نهان کي ماند آن رازي کز او سازند محفل‌ها متي ما تلق من تهوي دع الدنيا و اهملها متي ما تلق من تهوي دع الدنيا و اهملها

1. اين مصراع، دومين مصراع بيت معروف يزيد بن معاويه است که :«اَنَا المَسمومُ ما عِندي بِتَرياقٍ اَدِرکَأساً وَ ناوِلها اَلا يا اَيهَا السّاقي» همچنانکه اين بيت :«چون آفتاب مي از مشرق پياله برآيد – زباغ عارض ساقي هزار لاله بر آيد» ص158) يادآور بيت ديگر اوست که: شُمَيسَةُ کَرمٍ بُرجُها قَعرُدِنَّها وَ مَشرِقُهَا السّاقي وَ مَغرِبُها فَمي

2 سختي راه

3 عبور از منازل

4 تسليم به پير و راهنما ر ک ف).

5 وحشت راه و خطر آن

6 بدنامي

7 خوديابي

8 حضور ر ک ف)