آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 189
نمايش فراداده

غزل 290


  • دلم رميده شد و غافلم من درويش168 چو بيد بر سر ايمان خويش مي‌لرزم خيال حوصله بحر مي‌پزد هيهات بنازم آن مژه شوخ عافيت کش را ز آستين طبيبان هزار خون بچکد به کوي ميکده گريان و سرفکنده روم173 و 174 چرا که شرم همي‌آيدم ز حاصل خويش

  • که آن شکاري سرگشته را چه آمد پيش 169 که دل به دست کمان ابروييست کافرکيش چه‌هاست در سر اين قطره محال انديش170 که موج مي‌زندش آب نوش بر سر نيش171 گرم به تجربه دستي نهند بر دل ريش 172 چرا که شرم همي‌آيدم ز حاصل خويش چرا که شرم همي‌آيدم ز حاصل خويش

1) چنين است در خ ق ل و سودي و غالب نسخ قديمه بدون واو عاطفه، نسخ جديده: چابک و شيرين با واو عاطفه)

2) چنين است در جميع نسخ خطي حاضر نزد اينجانب بدون استثنا و نيز در شرح سودي ، غالب نسخ چاپي :بسرداري،