آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 268
نمايش فراداده

غزل 380


  • بارها گفته‌ام و بار دگر مي‌گويم در پس آينه طوطي صفتم داشته‌اند من اگر خارم و گر گل چمن آرايي هست دوستان عيب من بي‌دل حيران مکنيد گر چه با دلق ملمع مي گلگون عيب است خنده و گريه عشاق ز جايي دگر است حافظم گفت که خاک در ميخانه مبوي گو مکن عيب که من مشک ختن مي‌بويم

  • که من دلشده اين ره نه به خود مي‌پويم47 آن چه استاد ازل گفت بگو مي‌گويم که از آن دست که او مي‌کشدم2) مي‌رويم گوهري دارم و صاحب نظري مي‌جويم مکنم عيب کز او رنگ ريا مي‌شويم مي‌سرايم به شب و وقت سحر مي‌مويم48 گو مکن عيب که من مشک ختن مي‌بويم گو مکن عيب که من مشک ختن مي‌بويم

1) چنين است در اغلب نسخ، س ي : خدا گواست،

2) چنين است در نسخ قديمه مانند خ ق نخ ، ساير نسخ : که ميپرودم.