آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 272
نمايش فراداده


  • سخن اين است که ما بي تو نخواهيم حيات آن که بودي وطنش ديده حافظ يا رب به مرادش ز غريبي به وطن بازرسان

  • بشنو اي پيک خبرگير و سخن بازرسان به مرادش ز غريبي به وطن بازرسان به مرادش ز غريبي به وطن بازرسان

غزل 386


  • خدا را کم نشين با خرقه پوشان56 در اين خرقه بسي آلودگي هست در اين صوفي وشان دردي نديدم تو نازک طبعي و طاقت نياري چو مستم کرده‌اي مستور منشين بيا و از غبن اين سالوسيان بين ز دلگرمي حافظ بر حذر باش که دارد سينه‌اي چون ديگ جوشان

  • رخ از رندان بي‌سامان مپوشان خوشا وقت قباي مي فروشان که صافي باد عيش دردنوشان57 گراني‌هاي مشتي دلق پوشان چو نوشم داده‌اي زهرم منوشان صراحي خون دل و بربط خروشان که دارد سينه‌اي چون ديگ جوشان که دارد سينه‌اي چون ديگ جوشان